پیاده روی اربعین و خودسازی فردی و اجتماعی

متن سخنرانی دکتر رضا غلامی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در همایش خوانش تمدنی از سنت زیارت، ۲ اسفند ۱۴۰۲،‌ تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تالار تمدن

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام عرض می‌کنم خدمت شما عزیزان و از برپاکنندگان این همایش علمی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی قدردانم. موضوع سخن من در اینجا، پیاده روی اربعین و خودسازی فردی و اجتماعی است. این سخن، هم جنبه نظری دارد و هم‌ جنبه کاربردی و قلمرو آن، رشته تربیت اسلامی است. من این توفیق را داشته ام که مکرر در پیاده روی اربعین حضور پیدا کنم لذا بخش مهمی از آنچه در اینجا عرض میکنم، روایتی از تجربه زیسته خودم و نیز مشاهداتم از مواجهه دیگران در این پیاده‌روی است. به نظر می رسد،‌ پیاده روی اربعین حسینی (ع) گرچه در اصل یک سنت عراقی- شیعی است و یک سنت مأثوره نیست، اما فواید متعدد و عظیمی دارد و یکی از مهم ترین آنها، فرصتی است که برای خودسازی فردی و اجتماعی بوجود می آورد. در ادامه قصد دارم با طرح تعدادی پرسش این معنا را کمی بسط دهم :

خودسازی فردی یعنی چه؟

در یک تعریف ساده، خودسازی یعنی شناخت عمیق خودِ فراحیوانی و تلاش، سخت‌کوشی و تمرین روانی و روحی برای تقویت این خود، بطوریکه در سطوح مختلف، خود فراحیوانی، قادر بر غلبه بر خود حیوانی گردد. به بیان ساده تر، خودسازی یعنی تقویت قوای روحی از طریق خودشناسی و آزادکردن ظرفیت های سلطه فطرت بر طبیعت.

خودسازی اجتماعی یعنی چه؟

 خودسازی اجتماعی یعنی همکاری و هم افزایی برای فراهم شدن مسیر رشد و تعالی برای عموم مردم و احساس مسئولیت و دست‌گیری اعضای جامعه از همدیگر در این مسیر.

آیا خودسازی اجتماعی امکان دارد؟

بله امکان دارد اما به شکل نسبی و نه مطلق. البته به همان شکل نسبی هم بسیار پر ارزش است. البته خودسازی اجتماعی زمانی شکل می گیرد که مردم همگی در اتمسفر ایمانی با همدیگر به سطحی از اتحاد معنوی دست پیدا کنند. قرآن می فرماید : وَالمُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍ.

چرا خودسازی اجتماعی ضروری است؟

بدون‌خودسازی اجتماعی، خودسازی فردی نیز چندان که سزاوار است، ممکن نیست. با این وصف، خیلی از حکمای بزرگ، ضمن همواره بر روی لزوم خودسازی اجتماعی تأکید نموده اند. برای نمونه : فارابی معتقد است: «زندگی گروهی زمینه تکامل فرهنگ و دستاوردهای انسانی است. هدف زندگی اجتماعی نیز نیل به کمال و سعادت است.» در واقع، فارابی جامعه را همچون بدن انسان دارای سلامت و بیماری در نظر می گیرد و بر لزوم تلاش جمعی برای سالم نگه داشتن جامعه تأکید دارد.

 یا ملاصدرا انسان را مدنی الطبع می داند، و معتقد است که «حيات آدمی منتظم نمي‌گردد مگر به تمدن و تعاون و اجتماع، زيرا كه نوعش منحصر در فرد نيست.» سپس ملاصدرا مدينه فاضله را تشبيه مي‌كند به بدن سالم كه همه اعضای آن در تتميم حيات با يكديگر معاونت مي‌كنند.

نقش منحصربفرد خودسازی اجتماعی در جامعه پردازی و تمدن سازی

نباید از نظر دور داشت که جامعه زمانی به تمدنی مترقی و متعالی تبدیل می شود که انگیزه و قدرت خودسازی معنوی را داشته باشد. جامعه ای که اسیر حیوانیت، و در شرایط عدم تعادل در شهوات خود باشد،‌ حتی در عرصه های صرفاً مادی هم شانس پیشرفت ندارد چه رسد به پیشرفت توأمان مادی و معنوی. کشورهایی که به پیشرفت های مادی رسیده اند نیز نوعی خودسازی اجتماعی را با کمک فرهنگ سازی و قاعده‌گذاری اجتماعی پیاده‌سازی نموده اند. به بیان دیگر، در حدی که جهان‌نگری آنها تجویز کرده است، جنبه های حیوانی زندگی اعضای جامعه را تا حدی مهار نموده اند.

خودسازی اجتماعی از چه مفروضاتی تبعیت می کند؟

یک. انسانها دارای فطرت هستند. فطرت یعنی گرایش ذاتی به خیر و نیکی و به تبع آن، به منبع خیرها و خوبی ها.

دو. از آنجا که انسان ها فطرت دارند، ذاتا موجود شروری نیستند. اسلام، انسان گرگ انسان است هابز را نمی پذیرد. بر خلاف تصور، قرآن چنین چیزی را نمی گوید. إِنَّا عَرَضنَا ٱلأَمَانَةَ عَلَى ٱلسَّمَوَتِ وَٱلأَرضِ وَٱلجِبَالِ فَأَبَينَ أَن يَحمِلنَهَا وَأَشفَقنَ مِنهَا وَحَمَلَهَا ٱلإِنسَنُ إِنَّهُۥ كَانَ ظَلُوما جَهُولا. ظلوم و جهول بودن انسان یک امر ذاتی نیست بلکه عارضی است. از این آیه ذاتی بودن قابل استنباط نیست. اصولاً خلیفه الهی ذاتاً نمی تواند موجودی شرور باشد چون خلیفه میراث دار خلیفه عنه است. لذا قرآن می فرماید : إِذْ قالَ رَبُکَ لِلْمَلئِکَة إِنّى جاعِلٌ فِى الاَْرْضِ خَلِیفَة قالوا أَتَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ ‌لَکَ قالَ إِنّى أَعْلَمُ ما لاتَعْلَمونَ.

سه. با تلاش، سخت کوشی و تمرین (‌نوعی ریاضت به معنای مثبت نه به معنای رهبانیت‌که در اسلام ‌ممنوع تلقی شده است) امکان خودسازی وجود دارد.

چهار. تربیت اجتماعی نباید به هیچ وجه وارد ساحت تحمیل و سلب آزادی های فردی بشود. باید در موقعیت محققانه، آگاهانه و داوطلبانه شکل پیدا کند. اصولاً تا علم و اراده به صورت آزاد معطوف به خودسازی نشود، اجبار کردن تأثیر مخرب دارد. ما در سابقه تاریخی، کم از تحمیل ها و زورگویی ها در مسأله تربیت لطمه نخورده ایم. باید بدانیم که امور معنوی و یا هرچیزی که به ساحت الهی مرتبط است، بدون ایمان آزادانه و واقعی قابل تحقق نیست.

برای خودسازی اجتماعی چه شرایطی از جهت روحی باید فراهم باشد؟

این سئوال مهمی است. اگر انسان در لطافت روحی نداشته باشد و در فضای معنوی در حال زیست نباشد، و شعله های شهوت درونش دائماً شعله بکشد، دعوت او به خودسازی چندان فایده‌مند نیست. لطافت روحی چه وقتی حفظ می شود؟ زمانیکه انسان در طول زندگی، اخلاق‌مندی و دوری از گناه را به یک رویه تبدیل کند.

چرا پیاده روی اربعین مسیری برای خودسازی فردی و اجتماعی است؟

برای اینکه پیاده روی اربعین چند خصلت بسیار مهم را که جزو خصلت های خودسازی به شمار می رود، در دورن خودش دارد. اهمّ این خصلت ها عبارت است از  :

یکم. سکوت و خوداندیشی؛ به تعبیر دیگر، پیدا کردن خود، نخستین گام و البته اساسی ترین گام در فرایند خودسازی است و این خوداندیشی در بستری مساعد از جمله در بستر خروج از غوغاها و سکوت حاصل می‌شود.

دوم. کندن خود از دنیازدگی و روزمرگی حاکم بر زندگی؛ قرآن مجید می فرماید : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ  فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ. یعنی : ای کسانی که ایمان آورده‌اید، جهت چیست که چون به شما امر شود که برای جهاد در راه خدا بی‌درنگ خارج شوید (چون بار گران) به خاک زمین سخت دل بسته‌اید؟ آیا راضی به زندگانی دنیا عوض آخرت شده‌اید؟ در صورتی که متاع دنیا در پیش عالم آخرت اندکی بیش نیست.

نباید از نظر دور داشت که چسبیدن به دنیا مولود تفکر اینجهانی است و نشانه های آن عبارتند از : دنیازدگی، جاه‌طلبی، منفعت پرستی، شهوت‌رانی و از همه بدتر، ناهوشیاری و غفلت.

سوم. مواسات و یکی شدن فقیر و غنی؛ مواسات به معنای مصطلح، شريك كردن نيازمندان با خويش و سهيم كردن آنها در آنچه خود بدان نيازمند و علاقه مند است. فراتر از انفاق های معمولی.

چهارم. استقامت در برابر سختی ها، استواری در مسیر؛ یعنی حدود هشتاد کیلومتر پیاده روری در فاصله تقریبا سه روز با آب و هوای خاص منطقه و با کم ترین امکانات بهترین تمرین برای استقامت در برابر دشواری هاست.

پنجم. ساده زیستی و قناعت؛ در پیاده روی اربعین، ساده زیستی موج می زند، انسان هر امکانی در خانه خودش داشته باشد، آن امکان را کنار می گذارد و باید به وضع ساده و بی آلایش موجود قناعت کند. چه در خواب و چه در خوراک.

ششم. نیکوکاری و خیرخواهی و سبقت در کار خیر؛ این وضعیت در کل مسیر پیاده روی اربعین هم میان موکب داران و هم‌میان اکثر مردمی که مشغول پیاده‌روی هستند مشهود است که با میل و رغبت در پی انجام کار خیر هستند و در این راه از همدیگر سبقت می گیرند. به تعبیر قرآن : فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرات.

هفتم. تعاون و همکاری خودجوش نه تصنعی جوهر این پیاده روی بر همکاری استوار است. چه میزبانی از زائران که محصول معاضدت ها و مساعدت‌های جمعی است و چه حرکت به سمت مقصد یعنی کربلا و حرم امام حسین (ع) که آن هم عموماً توام با دستگیری از یکدیگر است. بزرگان از کوچکان، جوانان از کهن‌سالان و غیره.

هشتم. حرکت جمعی و ذکر جمعی پیاده روی اربعین، یک حرکت جمعی است. هستند کسانی که تنهایی پیاده روی می کنند و‌ کاری به کار دیگران ندارند اما این ها یک اقلیت هستند. عموم زائران در گروه‌های مختلف کم و زیاد، با هم حرکت می کنند و مهم تر اینکه در زمان حرکت ذکر هم می گویند. عده ای قرآن می خوانند، عده ای خداوند را تسبیح و تحمید می کنند، عده ای ادعیه ماثوره می خوانند و عده ای هم شعارهای دینی و حتی دینی- سیاسی سر می دهند.

نهم. توصیه یکدیگر به حق؛ به مصداق آیه شریفه که مختصات را بر می شمارد: رستگاران، اهل تواصوا بالحق هستند. جدای از آنکه در پیاده روی اربعین خیلی از بزرگ ترها دیگران را به نیکی ، به خیرخواهی و به حق توصیه می‌کنند، در میان راه، از هر چندی در موکب ها جلسه وعظ و نصیحت برپاست و در این جلسات با کیفیت های متنوع تواصی بالحق صورت می گیرد. حتی بلندگوهای موکب ها در طول مسیر، بعضاً تواصی بالحق دارند.

دهم.  عمق بخشی به اندیشه ظلم ستیزی در روح پیاده روی بسیار مهم است. شعار اصلی پیاده روی اربعین : «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» است اما باید توجه نمود که این شعار، گرایش به جنگ طلبی نیست. اتفاقاً ظلم، مانع اصلی صلح است و آنهایی که برای مقابله با ظلم مبارزه می کنند، صلح طلبان واقعی هستند.

چه کنیم که پیاده روی اربعین در خودسازی فردی و اجتماعی نقش مضاعف داشته باشد؟

شاید موثر ترین کار، این باشد که پیاده روی اربعین را با محوریت مربیان صالح و خودساخته، به یک مکتب خودسازی و صاحب هویت تبدیل کنیم. همچنین در این عرصه، به وفور ادبیات جذاب و موثر تولید نماییم. البته این یکی از پیچیده ترین کارهایی است که خودش جای بحث و گفتگو دارد.

چگونه می توان آثار خودسازی فردی و اجتماعی ناشی از پیاده روی اربعین را مورد صیانت قرار داد؟

یک. مردمی بماند، مداخلات مضر نباشد. یعنی توسط دولت‌ها،‌ صرفاً سرویس های عمومی داده شود. حمل و نقل، جاده، پارکینگ مرزی، امور گذرنامه، امنیت، بیمارستان های بزرگ، امور بانکی، مخابرات و امثال اینها، سرویس‌های عمومی تلقی می‌شود نه موکب زدن، حسینیه زدن و تولید و پخش آب و غذا. در یک کلمه دولت ها کاری را که مردم می کنند و ارزش آنهم به مردمی بودن آن است را به هیچ وجه انجام ندهند.

دو. تشریفات و فخرفروشی در پیاده روی راه پیدا نکند. همه موکب ها در تراز واحدی به مردم خدمات بدهند. چه خدمات اسکان و استراحت و خواب، چه سرویس‌های بهداشتی و چه خوراک. مهم سالم و بهداشتی بودن است و نه تجملی بودن آن.

سه. منفعت طلبی و سودخواهی در پیاده‌روی راه پیدا نکند. یعنی مسیر پیاده روی اربعین خدای نکرده به بازار تبدیل نشود. همین‌ حالت خیرگرایی خود را کاملا حفظ کند و افراد منفعت جو و فرصت طلب در مسیر پیاده روی جایی نداشته باشند.

چهار. ارزش های پیاده روی متمایز و نهادینه گردد. ارزش هایی که برای این‌ پیاده روی برشمرده می‌شود و ما هم به مواردي اشاره کردیم دائماً باید گوشزد شود و همه به حفظ و صیانت از این ارزش ها تشویق و ترغیب گردند تا کاملاً جا بیفتد و به روح پیاده روی اربعین تبدیل گردد.

پنج. خرافات و موهومات و غلوّ در این سنت مخلوط نشود. خرافات برای دین مانند سمّ است. غلوّ هم همینطور. متاسفانه عامه شیعیان به دلایل گوناگون به خرافات و به غلو گرایش داند و بعضی روحانیون و مداحان هم خواسته و ناخواسته به این خرافات و غلوّ‌گرایی‌ها دامن می زنند و چنانچه این آسیبها در مواجهه با پیاده روی اربعین نیز گسترش یابد، مانند مورانه پایه های این حرکت پرفایده را از بین می برد.

شش. از سیاست زدگی یا دو قطبی های سیاسی، کاملا به دور بماند.

پیاده روی اربعین نباید به مسابقه گروه‌های متعصب دینی و یا جناح ها و احزاب سیاسی کشورهای شیعه تبدیل شود. این یک بیماری خطرناک برای پیاده روی اربعین است. یکی عکس و آرم خود را نصب کند، دیگری عکس و آرم خود را نصب کند! یکی شعار خود را بدهد و دیگری شعار خود را! یکی پیاده روی را به نفع فکر سیاسی خود مصادره کند و دیگری به نفع فکر سیاسی خود مصادره کند. همه باید در این حرکت جمعی دنبال خودسازی و احیاء کلمه عاشورا که در یک کلمه، احیاء اسلام ناب محمدی (ص) است، باشند. امام حسین (ع) خودشان می فرمایند : اني لم اخرج اشرا و لا بطـرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدي (ص) اريد ان امر بالمعروف و انهي عن المنكر …

از توجه شما عزیزان سپاسگزارم.

والسلام علیکم و رحمه الله

https://r-gholami.ir/?p=3491