پژوهشگر و مدرس فلسفه سیاسی و مطالعات فرهنگی و تمدنی
متن مصاحبه منتشر نشده رضا غلامی با یکی از نشریات کشور، مورخ 29 مرداد 1395
مدتی بود که از ابراز خطر و نگرانی بچه های انقلاب درباره حلقه انحرافی خبری نبود؛ شاید انزواطلبی معنادار آقای احمدی نژاد و سکوت مشایی نیز در این جهت مؤثر بود؛ چه شد که جنابعالی در این مقطع با این صراحت وارد این بحث شدید؟
خطر این ها با پایان دولت دهم از بین نرفته بود لکن در این مدت، نه دیگر تصریح چندانی روی افکارشان داشتند، و نه قدرت اثرگذاری قابل توجهی برای آنها متصور بود. از طرف دیگر، آقای احمدی نژاد در این دو سال و اندی، خیلی تلاش کرد تا با دعوت خصوصی از افراد متنفذ، و عملیات روانی، از خود یک تصویر انقلابی و ولایی نشان دهد و به نخبگان جریان انقلاب و عناصر ذی نفوذ اطمینان بدهد که هیچگونه زاویه فکری ای با جریان انقلاب و مقام معظم رهبری ندارد. البته خیلی ها به من گفتند که در این جلسات، هیچگاه حاضر نشد از آقای مشایی و افکارش ابراز برائت کند، بلکه سعی می کرد با کسی وارد بحث مشایی نشده و سریع و ماهرانه حرف را عوض کند. بهرحال، شرایط به نحوی نبود که لازم باشد نسبت به این جریان هشدار تازه ای داده شود؛ مسأله از اینجا شروع شد که 13 رجب امسال در جوار حرم مطهر و منور امام رضا علیه السلام نشست مهمی در موضوع الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت داشتیم، در حاشیه نشست، یکی از دوستان انقلابی، فاضل و موثق، من را از جلسه مفصلی که چند روز قبلش با آقای احمدی نژاد داشت، مطلع کرد و جزئیات مباحث خود با ایشان را که عمدتا مباحث فکری و کلامی بود تشریح نمود. من بعد از اطلاع از صحبت های جدید آقای احمدی نژاد که از چیزی فروگذار هم نکرده بود، به شدت بهم ریختم و از عمق فاجعه ای که رخ داده متأسف شدم. به دوست فاضلم گفتم که به هیچ وجه نباید در برابر این حرف ها سکوت کرد؛ یعنی اگر سکوت کنیم، به اسلام و انقلاب خیانت کرده ایم. ایشان هم نظر بنده را قبول کردند و قرار شد ظرف چند هفته بعد، نسبت به جماعت انحرافی و گسترش و عمق انحرافی که در همین دو سال و نیم اخیر رخ داده، عکس العمل فکری نشان دهیم.
یعنی جماعت انحرافی قبلا این دیدگاهها را نداشت؟
چرا داشت؛ اما نه به این حد از صراحت. بله، اگر شما اظهارات منتشر شده آقای مشایی و احمدی نژاد را در ده سال گذشته به دقت جمع آوری کنید، باز هم تردید ندارید که این ها پا در یک مسیر کاملا انحرافی و خطرناک گذاشته اند. اولین حرفی که مشایی زد و همه را شوکه کرد، این بود که دیگر دوران اسلام مانند دوران درشکه سواری سپری شده است! لکن بعد این حرف را توجیه کرد اما اگر کسی همان موقع دقت میکرد، به عمق شریعت ستیزی آن ها پی می برد. به هرحال، مطالبی که ایشان در آن جلسه بیان کرده بود، نشان می داد که هر آنچه قبلا بوده، عمق چند برابر پیدا کرده است؛ به علاوه اینکه آقای احمدی نژاد در این مدت، به دلایلی، جسارت بیشتری برای طرح عریان این مباحث پیدا کرده است.
مباحث جلسه ای که گفتید تدوین هم شده؟
بله، بدون یک کلمه زیاد و کم آماده تدوین شده و انشاالله هر وقت لازم باشد به عنوان سند تاریخی مورد استفاده پژوهشگران قرار خواهد گرفت.
آقای احمدی نژاد در یک جلسه که رسانه ای هم شده، گفته بودند عده ای بر اساس اطلاعات ناقص وارد تخریب من شده اند؟
همانطور که عرض کردم تحلیل اطلاعات و رفتارهای ایشان که همه از سوی خودشان رسانه ای شده برای رسیدن به جمعبندی نهایی درباره افکار ایشان کافی است و اگر فرضا ما به گفته های جدید ایشان نیز دسترسی نداشتیم، باز هم به دهها سند روشن تکیه می کردیم لذا به لطف الهی اطلاعات مورد نیاز برای قضاوت کافی است و آقای احمدی نژاد با طرح این سخنان نمی تواند از واقعیت فرار کند.
دقیقا حرف این ها در این مقطع چیست؟
حرف اصلی احمدی نژاد، زیر سئوال بردن فقاهت و مرجعیت و گرایش به یک نوع عرفان بی قاعده است. وقتی کسی، فقه و مرجعیت را قبول نداشت، به طریق اولی ولایت فقیه را هم قبول ندارد و باز، به طریق اولی شریعت اجتماعی اسلام را هم نمی پذیرد کما اینکه گفته بود که دیگر دوران استنباط فقهی برای پاسخگویی به مسائل گذشته و باید مسائل را با مراجعه به عقل جزئی و ابزاری خودمان حل کنیم که این یعنی شریعت گریزی و سکولاریسم.
در اینجا، موضوع ارتباط با امام زمان ع چه جایگاهی دارد؟
معتقدند می توانند از طریق ارتباط مستقیم با امام زمان (ع) خطوط کلی حرکت خود و جامعه را دریافت کنند. وقتی کسی خود را متوهمانه در این تراز می بیند، یا دوران کنونی را دوران ظهور توصیف می کند، دیگر چه منطقی برای ایمان و تبعیت از ولی فقیه دارد؟
اما ایشان و نزدیکانش می گویند ما تابع ولی فقیه هستیم؟
طبیعی است که برای رفع مانع در جهت رسیدن مجدد به قدرت یا عوام فریبی، چنین اظهاراتی بکنند، لکن سئوال من از آقای احمدی نژاد این است که شماها که دوره فقه و مرجعیت را تمام شده تلقی می کنید و خودتان هم مدعی ارتباط با امام زمان علیه السلام هستید، چگونه بر این پارادوکس یعنی تبعیت از ولی فقیه تاکید می کنید؟ بیایید این پارادوکس را توضیح دهید.
تبعیت ایشان از جهت عملی از ولی فقیه در دولت دهم چگونه قابل ارزیابی است؟
ایشان فکر می کند که بچه های انقلاب حافظه تاریخی خود را از دست داده اند و فراموش می کنند که سر قضیه نامه مقام معظم رهبری به ایشان درباره لغو حکم معاون اولی آقای مشایی چه اتفاق تلخی افتاد! چه کسی هست که نداند ایشان سر قضیه معاون اولی آقای مشایی تا چند روز متوالی، به هیچ وجه زیر بار دستور مکتوب حضرت آقا نرفت و بعد که نامه حضرت آقا را رسانه ای کردند، با اکراه و الفاظی خاص که همه معنادار بود، حکم مشایی را لغو کرد و از باب دهن کجی، رحیمی، که نزد بچه های انقلاب یک عنصر خوش سابقه نبود را به عنوان معاون اول خود نصب کرد. بعد، قضیه خانه نشینی معروف احمدی نژاد پیش آمد که بحمدالله، عمده حرف هایی که در ایام خانه نشینی میان ایشان و دیگران رد و بدل شده ثبت شده و روزی قابل انتشار است. مساله ایشان در خانه نشینی چه بود؟ جز اعتراض به ولی فقیه بحث دیگری در میان بود؟ بعد، جلو تر آمدیم و موضوع عزل وزرای ولایی پیش آمد. آقای احمدی نژاد تقریبا با هر وزیری که با تشکیلات رهبری ارتباط نزدیکی داشت و معترض به رفتار احمدی نژاد و حلقه انحرافی بود را بی رحمانه برکنار کرد. فقط در قضیه آقای مصلحی نتوانست کار خود را تمام کند. سپس، رفت مجلس و با آقای علی لاریجانی آن رفتار زشت، بی سابقه، و خلاف شرع را انجام داد که انتقاد شدید حضرت آقا را در پی داشت. بعد، مسأله کاندیداتوری مشایی به عنوان رئیس جمهوری پیش آمد و احمدی نژاد تمام قد و در حد یک تبلیغات چی و البته با امکانات بیت المال، برای نشاندن مشایی به جای خود وارد میدان شد که البته موفق نیز نشد. از این نشانه ها فراوان است که اگر بخواهم ادامه دهم ساعت ها طول می کشد.
شما در سخنرانی و مصاحبه هایی که بعد از آن انجام شد، روی تقابل جماعت انحرافی با روحانیت خیلی حساسیت نشان دادید؛ علت این حساسیت چیست؟
در حقیقت، حساسیت درباره اسلام منهای روحانیت را امام (ره) به ما یاد دادند. امام، تز اسلام منهای روحانیت را یک تز استعماری و خطرناک توصیف می کردند و همواره نسبت به آن هشدار می دادند. دلیلش هم واضح است. روحانیت، پاسدار مخلص و بی ادعای اسلام ناب محمدی (ص) است و با جانفشانی های تاریخی یعنی تقدیم هزاران شهید، و البته به پشتوانه مردم به ویژه پابرهنه ها، قاطعانه جلوی به انحراف کشیدن اسلام و علی الخصوص حذف و یا تضعیف شریعت اسلامی را گرفته است. دشمنان اسلام خصوصا جریان سلطه و استعمار، به خاطر همین نقش منحصربفرد و مؤثر تا این حد از روحانیت کینه به دل دارند. البته این سخن به معنای نبود نقد درباره بعضی روحانیون یا بعضی مسلکهای مرتبط با روحانیت نیست. امام (ره) نیز نسبت به روحانیون درباری و دنیاگرا، روحانیون متحجر و عناصری که در لباس روحانیت به اسلام و انقلاب خیانت می کنند نقدهای تند و صریحی دارند؛ با این حال، همه می دانند که جریان عظیم روحانیت مبرا از اتهاماتی است که دشمن به آن وارد می کند؛ امروز، روحانیت در اوج مظلومیت و با همه وجود پای اسلام و ایران ایستاده است.
به نظر شما، در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، جریان انقلاب چه میزان به رسالت انقلابی خود نزدیک تر شد؟
در دوران دولت نهم، حقیقتا شرایط برای کار انقلابی و احیاء گفتمان انقلاب مساعد شد، بعد از دو دوره هشت ساله کار تخریبی توسط دولت هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی، بچه های انقلاب با آمدن احمدی نژاد احساس گشایش کردند. حتی از ناحیه فضایی که بوجود آمده بود، خدمت به مردم بی بهره و آبادانی کشور نیز با یک جهش محسوس روبرو گردید و کارهای بزرگی انجام شد؛ ولیکن متاسفانه این وضعیت به دلایلی که همه می دانند، در دولت دهم تداوم پیدا نکرد. یعنی بر خلاف تلاش های مجاهدانه ای که نیروهای انقلاب، چه در تبلیغات انتخاباتی، و چه در حمایت از احمدی نژاد در قضیه فتنه 88 و مقابله با توطئه ابطال انتخابات داشتند، احمدی نژاد به بچه های انقلاب خیانت کرد و جدای از رفتارهای نامعقول و موهن، شرایطی را در مدیریت کشور بوجود آورد که به کل جبهه انقلاب لطمه حیثیتی وارد ساخت. شما ببینید، ایشان دو سال آخر دولت دهم، مدیریت کشور را تقریبا رها کرد و وضع اقتصادی کشور به شدت وخیم شد. علاوه بر این، پای آدم های مسأله دار نظیر رحیمی و مرتضوی و غیره را حسابی به دولت باز کرده بود و اجازه هم نمی داد تا به تخلفات آنها رسیدگی شود. بعد هم باید دید، چه کسی بعد از فتنه88 راه را برای ورود ورشکستگان سیاسی که در اثر حضور و شکست مفتضحانه در فتنه 88 از حیث سیاسی در حال احتضار بودند، هموار کرد؟ آیا سوء عملکرد احمدی نژاد عامل زنده شدن جنازه این ها نشد؟ به هرحال، باید افرادی بنشینند و جزئیات این حرف ها را یادآوری کنند تا زمینه عوام فریبی ها از بین برود.
در سیاست خارجی چطور؟
دولت دهم، سیاست خارجی خود را نیز تا حدی تغییر داد و در اواخر کار خود، مخفیانه به دنبال برقراری رابطه با امریکایی ها و تعامل با آنها بود. حتی در قضیه حمایت از جبهه مقاومت در سوریه، دیگر حمایت های لازم از سوی دولت به درستی انجام نمی شد و خیلی ها از این رفتار دوگانه به ستوه آمده بودند. با این حال، نمی توان رد کرد که سرجمع مواضع خارجی دولت دهم به مراتب عاقلانه تر از دولت یازدهم بود هر چند با نصب رئیس سازمان انرژی اتمی فعلی، آقای صالحی به عنوان وزیر خارجه، نشانه هایی از سستی و وادادگی در رفتارهای سیاسی آنها به وضوح دیده می شد.
برخورد با شریعت و مراجع چطور؟
بله، بر خلاف نظر مراجع عظام، آمدند و ورود خانم ها به استادیوم های فوتبال را آزاد کردند که البته موفق هم نشدند؛ آمدند بحث برخورد با بدحجابی حاد که خواست همه متدینین بود را با عباراتی سخیف تضعیف کردند؛ آمدند از هنرپیشه ها و خوانندگان مسأله دار حمایت کردند؛ به فیلم های ضداخلاقی مجوز دادند و با حوزه هنری به خاطر عدم پخش این فیلم ها در سینماهای خود، جنگ به راه انداختند؛ بودجه های فرهنگی دستگاه های انقلابی را به شدت کم کردند و خیلی از آنها را به تعطیلی کشاندند؛ دستورات ویژه مقام معظم رهبری در خصوص پروژه های خاص و حائز اولویت فرهگی را مورد بی اعتنایی قرار داده و تن به اجرای کامل و صحیح آنها ندادند؛ هر مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی که نپسندیدند را مستبدانه جهت اجراء ابلاغ نکردند. شورای عالی فضای مجازی را به بهانه یک ساختمان و دعواهای کودکانه به تعطیلی کشاندند؛ حتی آقای احمدی نژاد در یک رفتار زشت، در جریان تشییع جنازه چاوز رئیس جمهور ونزوئلا، بر خلاف احکام شرعی و جلوی دوربین ها مادر او را وقیحانه در آغوش گرفت و دهها اقدام دیگر که سر جای خود باید بحث شود.
در این مدت که این بحث را مطرح کرده اید، با چه عکس العمل هایی از جانب جماعت انحرافی روبرو شده اید؟
به جز فحاشی و توهین چیز دیگری ندیدم. حتی یک پاسخ قانع کننده به اشکالات روشن من ارائه نشد و در نقطه مقابل، سعی کردند با تخریب بنده، ذهن ها را از اشکالاتی که طرح شد، منحرف کنند. البته من احساس می کنم توهین ها، هم در دنیا و هم در آخرت انشاالله به سود من بوده و خواهد بود.
اعلام کردند که شما از پایگاه آقای هاشمی رفسنجانی وارد این بحث شده اید، نظر جنابعالی در این زمینه چیست؟
من تا حالا شدیدترین نقدها را به آقای هاشمی داشته ام و الان نیز ایشان و باند ایشان را منشأ خیلی از گرفتاری های کشور می دانم. از طرف دیگر، باید توجه داشت که چسباندن منتقدین به آقای هاشمی و ایجاد دوگانگی هایی از این جنس، حقیقتا نخ نما شده و دیگر نمی تواند خاصیتی داشته باشد به ویژه وقتی این چسباندن ها، تا این حد ناشیانه و طنزآلود انجام شود!
انگیزه شما از ورود به این بحث، در اصل سیاسی بود یا فکری؟
البته سیاست ما عین دیانت ماست لذا اگر لازم باشد و اصحاب سیاست از خودشان بی عرضگی نشان دهند، ابایی از ورود بنیادی و قوی به مسائل سیاسی و نشاندن بعضی ها بر سر جای خودشان نداریم لکن انگیزه اصلی حقیر به عنوان یک طلبه، بحث فکری و علمی بود. یعنی می خواهیم فکر این ها را ابتدا تجزیه و تحلیل نموده و سپس لوازم اعتقادی و فقهی آن را بیان کنیم.
بعضی رسانه های اصلاح طلب از سخنرانی شما تا حدی خوشنود شدند، در این زمینه چه نظری دارید؟
بله، اما تا حدی! آنها می دانند که از نقد صریح ما، آبی برای آنها گرم نمی شود چراکه بنده در سخنرانی ام به نقد جریان روشنفکری سکولار و جماعت انحرافی وزن یکسانی داده ام. در واقع، مخالفت نیروهای انقلابی با جماعت انحرافی، به منزله گرایش به سایر مخالفان احمدی نژاد نظیر اصلاح طلبان، تکنوکراتها و غیره نیست؛ من حتی معتقدم امروز جماعت انحرافی با جریان روشنفکری سکولار، هم پوشانی های مهمی پیدا کرده اند؛ به بیان دیگر، مرزهای میان آنها در حال کمرنگ شدن است.
هنوز آماده مناظره با احمدی نژاد هستید؟
بله، قطعا. البته ایشان تن به مناظره نخواهد داد و ترجیح می دهد کار خود را در فضای غبارآلود ادامه دهد، لکن همانطور که قبلا تصریح کردم، آماده ام با او در مدرسه فیضیه و برای حفظ در تاریخ، جلوی دوربین صدا و سیما، مناظره فکری کنم تا بلکه سوت پایان بازی در میدان پارادوکس ها، زده شود. بالاخره تا کی می خواهد به این بازی پوچ ادامه دهد؟! بالاخره بیاید به جای توهین به منتقدان انقلابی، و گرگ خواندن آنها، افکار دینی اش را صریح و یک به یک بیان نموده و به ابهامات و نقدها پاسخ دهد. اگر ما اشتباه کرده باشیم، جسارت این را داریم که علنا عذرخواهی کنیم.
بعضی از بچه های انقلابی که طی دو سال گذشته جذب ایشان شده اند، معتقدند که حریف اصلی و قدرتمند روحانی فقط احمدی نژاد است و باید به سمت دفع افسد به فاسد رفت؛ نظر جنابعالی چیست؟
من خطر احمدی نژاد را از دولت کنونی بیشتر می دانم هرچند معتقدم درباره دفع خطر اینها نیز نباید تردید کرد. با این وصف، دفع افسد به فاسد بی معناست؛ از طرف دیگر، تشخیص افسد و فاسد تنها از عهده یک مجتهد مبرز برمی آید و اگر هم قرار بر دفع افسد به فاسد باشد، فقط مجتهد جامع الشرایط است که می تواند مجوز آن را بدهد. امروز در مسائل اجتماعی و با حضور ولی فقیه مبسوط الید، همه این امور، یعنی تشخیص و صدور حکم، بر عهده ولی فقیه است و کسی نمی تواند سر خود عمل کند. علاوه بر این، توجه داشته باشید که انقلاب از جهت تامین نیروی انسانی قوی، در حد رئیس جمهور، وزیر و غیره، درمانده نیست و هستند نیروهای متعهد و توانایی که از عهده این مسئولیت خطیر و غلبه بر شرایط پیچیده امروز برآیند.
برای بعضی ها که با گفتار و رفتار متفاوت آقای احمدی نژاد انسی پیدا کرده اند، قبول بعضی ایرادات اساسی به وی دشوار است؛ در این زمینه چه نظری دارید؟
این قضیه از جنس فتنه است و طبیعی است که درک فتنه و رمز گشایی از آن برای همگان ساده نیست. وظیفه نخبگان انقلابی است که در این زمینه وارد بحث و گفتگو شوند. البته کسانی هم هستند که اساسا گوش هایشان را برای شنیدن حرف منطقی بسته اند؛ یعنی در آن پنه گذاشته اند تا نکند حرفی خلاف باورهایشان را بشنوند. در همین مدت، کسانی به من توهین کردند که حتی به خودشان زحمت نداده بودند متن سخنرانی حقیر را یکبار مطالعه کنند! فقط در بعضی کانال های تلگرامی وابسته به آقای احمدی نژاد چیزهایی را خوانده بودند و بعد تحریک شده بودند. متاسفانه برای این افراد، مادام که بنای بر شنیدن و تفکر نداشته باشند، کاری نمی توان کرد.
شما فکر می کنید نیروهای سیاسی جریان انقلاب از قدرت و هوشمندی لازم برای مدیریت سیاسی شرایط فعلی برمی آیند تا بتوان به آنها اتکاء کرد؟
من در سال 92، طی یادداشتی که در رسانه ها منتشر هم شد، عرض کردم که دستگاه سیاسی جریان انقلاب نیازمند بازسازی است. این دستگاه از تحلیل صحیح و از زیرکی های حلال برای پیشبرد اهداف سیاسی جریان انقلاب تحت هدایت های کلان رهبر معظم انقلاب اسلامی برخوردار نیست و تا حالا مرتکب اشتباهات زیادی شده است. باید بعضی ها کنار بروند تا این دستگاه با حضور افراد قوی و تازه نفس برای مواجهه هوشمندانه و موفق با دهه چهارم و پنجم انقلاب، مورد بازسازی و تقویت قرار گیرد.
منظور شما جریان اصول گرایی است؟
من با اسم های اعتباری کاری ندارم، عرض بنده این است که کار سیاسی، هوشمندی و شجاعت می خواهد که بعضی ندارند لکن معلوم نیست چرا با این همه خطا، باز هم میدان سیاست را دو دستی چسبیدهاند؟ بالاخره جا دارد میدان را به جوان ترها و افراد خبیر و توانا بسپارند تا شرایط سیاسی تا این حد برای نیروهای انقلابی تیره و یکسویه جلوه نکند؛ بچه های انقلاب باید بدانند برای آینده دهها گزینه سیاسی مبتکرانه با احتمال موفقیت بالا متصور است و لذا انتخاب های تحمیلی یا قبول بد به جای بدتر بی معناست
بدون دیدگاه