سلامت روانی جامعه در گرو حجاب اسلامی است

اثر بدحجابی مثل بی‌نمازی نیست که عمدتاً به فرد برگردد بلکه به کل جامعه بر می‌گردد، جامعه‌ای که انسان‌ها در آن زندگی می‌کنند مانند یک کشتی بزرگ است، آیا اگر کسی در اتاق خود مشغول سوراخ کردن کشتی شد، می‌توان گفت ربطی به بقیه ندارد؟! روشن است که اگر کشتی سوراخ شود همه را غرق می‌کند…

گروه فرهنگی- اجتماعی برهان؛ درعصری که غرب تمام قد در برابر ارزش‌های اسلامی همانند حجاب ایستاده‌است، می‌بایست با ظرافت و دقت بیشتری در امر سیاست‌گذاری و ترویج فرهنگ عفاف و حجاب قدم برداشت. چرا که کوچک‌ترین غفلت و قصوری به صدمات جبران ناپذیری در سطح اجتماع مبدل خواهد شد. در این ارتباط با حجت‌الاسلام والمسلمین «رضا غلامی» رییس مرکز علوم انسانی اسلامی صدرا به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

پس از گذشت 30 سال از انقلاب کارنامهی نظام را در گسترش فرهنگ عفاف و حجاب چگونه ارزیابی میکنید؟ نقاط ضعف و قوت در این راه را در چه میبینید؟

مایلم سؤال شما را با یک مقدمه پاسخ دهم. مطمئناً وضع حجاب و عفاف در دوران 33 ساله‌ی اخیر قابل مقایسه با پیش از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی نیست. به برکت انقلاب، به طور کلی ارزش‌های دینی از جمله حجاب، طی 3 دهه‌ی اخیر، رشد چشم‌گیری داشته است. امروز بعضی از رسانه‌های معارض انقلاب اسلامی در تلاش‌اند تا به نسل‌های تازه چنین القا کنند که رعایت ارزش‌های دینی در دوران پیش از انقلاب، از هم‌اکنون بهتر بوده و این‌گونه نتیجه‌گیری می‌کنند که اگر انقلاب از جنس دینی است، در هدف خود شکست خورده است.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فضای منحصربهفرد اسلامی، موجب شد تا آنهایی که چندان مقیّد به رعایت حجاب کامل نبودند به طور خودجوش و از سر علاقه به سمت حجابِ کامل روی بیاورند. اینکه گفته میشود در دههی اول انقلاب با کنترلهای خشونتآمیز حجاب فراگیر شد، دروغی بیش نیست.

البته این رسانه‌ها هیچ‌گونه سندی را برای اظهارنظرهای خود ارائه نمی‌کنند؛ چون سندی ندارند. شما اگر به آمارهای معتبر همان دوران- که از سوی مؤسسه‌های دولتی منتشر شده- مراجعه نمایید، ملاحظه می‌کنید که رژیم غرب‌زده و دیکتاتور پهلوی چه میزان در جهت رواج بی‌حجابی در ایران سرمایه‌گذاری کرده بود. به قدری آن رژیم در این زمینه مُصرّ بود که مطابق چشم‌انداز فرهنگی‌ای که توسط بنیاد طاغوتیِ فرح پهلوی نوشته شده بود، قرار گذاشته بودند که تا سال 1365 حجاب از ایران به کلی ریشه کن شود.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فضای منحصربه‌فرد اسلامی، موجب شد تا آن‌هایی که چندان مقیّد به رعایت حجاب کامل نبودند به طور خودجوش و از سر علاقه به سمت حجابِ کامل روی بیاورند. اینکه گفته می‌شود در دهه‌ی اول انقلاب با کنترل‌های خشونت‌آمیز حجاب فراگیر شد، دروغی بیش نیست. البته ممکن است که در چندین جا هم از سوی افراد خودسر با بی‌حجاب یا بدحجابی برخورد خشن صورت گرفته باشد اما واقعیت این است که حجاب در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی متأثر از فضای اسلامی حاکم و نقش محوری و کم نظیر مساجد و روحانیون در جامعه، به طور طبیعی گسترش فزاینده پیدا کرد.

در این بین، کسانی هم بودند که در منجلابی که رژیم غرب‌گرا و منحوس پهلوی ایجاد کرده بود غرق شده بودند و مایل به همراهی با اکثریت ملت مسلمان ایران نبودند؛ این افراد برهنگی که تقلید از حیوانات است را به حجاب ترجیح می‌دادند و طبیعی بود که نه با نصیحت و نه با کار فرهنگی و غیره رو به حجاب نیاورند؛ از این رو حجاب در ایران به خواست نمایندگان مردم به قانون تبدیل شد تا هم این افراد و هم اقلیت‌های دینی به عقاید و باورهای اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران احترام بگذارند و هنجارشکنی نکنند. شما می‌دانید قانون در نظام مردم‌سالاری یعنی چه؟ یعنی تحقق خواست اکثریت؛ و رعایت حجاب اسلامی در ایران یک قانون است. بعد از این مقدمه، به سؤال شما پاسخ می‌دهم.

ملاحظه بفرمایید، ما پس از پیروزی انقلاب کار فرهنگی درباره‌ی حجاب و عفاف کرده‌ایم. اتفاقاً روحانیون در این زمینه – با روش‌های سنتی خود- همیشه پیشتاز بوده‌اند. اما این میزان کاری که صورت گرفته با ملاحظه‌ی تهاجم فرهنگی سنگین غرب یا کافی نبوده است و یا آن‌طور که باید تأثیرگذار ارزیابی نمی‌شود. به بیان دیگر، بخشی از کارهای انجام شده از کیفیت و اثر لازم برخوردار نبوده است. در این 15- 20 سال اخیر که با گسترش فناوری‌ها و رسانه‌های نو، حجم تهاجم‌های فرهنگی دشمن گسترش مضاعفی پیدا کرده است، کار فرهنگی قوی و متناسب، به‌واقع کم شده است. با همه‌ی این‌ها، وضع حجاب هنوز در ایران با هیچ کشور اسلامی قابل مقایسه نیست.

طبق مطالعه‌ی میدانی روشمندی که به صورت ملی از سوی مرکز داده‌های فرهنگی و دینی سازمان تبلیغات اسلامی در پایان سال 89 انجام شده است، در کل ایران، بیش از 63 درصد از بانوان محترم ایرانی از حجاب چادر که حجاب برتر است، استفاده می‌کنند.

بخش مهمی از 37درصد باقی‌مانده هم حجاب قابل قبولی دارند اما همین مطالعه‌ی میدانی نشان می‌دهد که نسبت به یک دهه‌ی پیش، گرایش نسل‌های تازه به حجاب کامل، در حال کاهش است؛یعنی سیر نزولی دارد. از نظر بنده، چه ریزش در زمینه‌ی استفاده از حجاب کامل در بین نسل‌های قبلی و چه سیر نزولی گرایش به حجاب کامل در نسل‌های جدید را باید به کم کاری فرهنگی در حوزه‌ی حجاب و در کل، به کم کاری در تمامی حوزه‌های فرهنگی مرتبط بدانیم. به بیان دیگر، صرف نظر از کم کاری فرهنگی در موضوع حجاب و عفاف، کم کاری در تمامی زمینه‌های فرهنگی وجود دارد و این کم کاری‌ها خود را در وضع حجاب و عفاف هم نشان می‌دهد. حال اینکه عامل اصلی سیر نزولی حجاب در نسل‌های تازه چیست؟ در ادامه توضیحاتی را عرض خواهم کرد.

شبههی مهمی که این روزها مطرح میشود این است که نص صریح یا روایت متقنی دال بر وجوب حجاب چه در شکل فردی آن و چه در عرصهی جامعه وجود ندارد و این مرد است که باید نگاه و رفتار خود را کنترل کند. آیا این شبهه وارد است؟

متأسفانه امروز هر کسی به خود اجازه می‌دهد تا درباره‌ی تعالیم دینی اظهارنظر تخصصی کند. کار به جایی رسیده که غیرمسلمان‌ها هم در موضوع حجاب اظهارنظر فقهی می‌کنند یا آیات قرآن را برای ما تفسیر می‌نمایند! به‌تازگی فردی پیدا شده و با جمع‌آوری اسراییلیات یا روایات ضعیف یا تحریف روایات مقبول تلاش کرده تا تصویر متفاوتی از حجاب اسلامی در عصر پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) ارائه کند. جوانان ما باید مراقب باشند دینشان توسط این راهزنان به تاراج نرود. درباره‌ی احکام شرعی اسلام، فقط یک فقیه جامع الشرایط و مورد تأیید اکثریت مدرسین عالی‌رتبه‌ی حوزه‌های علمیه می‌تواند اظهارنظر کند. البته امروز فقیه قلابی هم داریم؛ از این رو تأکید می‌کنم فقیه جامع الشرایطِ مورد تأیید مدرسین حوزه‌ها.

حتی بنده هم که قصد دارم به سؤال شما پاسخ دهم در حال حاضر فقیه واجد شرایط نیستم از این رو باید به دیدگاه فقهای عالی مقام مراجعه کنم. مطابق نظر آن‌ها، آیات متعددی در قرآن و همچنین روایات صحیح فراوانی وجود دارد که بر حجاب اسلامی هم برای زن و هم برای مرد آشکارا تأکید دارد و می‌توان از آن‌ها حکم شرعی حجاب را استنباط کرد. برای مثال، از بین آیات شریفه به آیات 30 و 31 سوره‌ی مبارکه‌ی نور استناد می‌شود که در آیه‌ی 30 خداوند تبارک و تعالی آشکارا به پیامبر گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «به مؤمنان [ اعم از مردان و زنان مؤمن] بگو چشم‌های خود را ( از نگاه به نامحرم) فروگیرند و عفاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزه‌تر است …»

در آیه‌ی 31 همین سوره، خدای متعال به پیامبر اعظم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرماید: «و به زنان با ایمان بگو چشم‌های خود را (از نگاه هوس آلود) فروگیرند و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را- جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسری‌های خود را بر سینه افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشیده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان و … و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد).»

البته آیات متعدد دیگر و روایات فراوانی هم هست که در این گفت‌وگو فرصت ورود به آن‌ها را نداریم. باید توجه داشت، یک فقیه برای استنباط حکم خدا فقط به یک آیه و یک روایت مراجعه نمی‌کند بلکه او موظف است تمامی آیات و روایات را در عملیات استنباط حکم شرعی در نظر بگیرد و آن‌ها را با روش‌های معتبر مورد واکاوی قرار دهد. ممکن است در یک آیه‌ی شریفه یا در یک حدیث فقط بخشی از حکم آمده باشد و در آیه یا روایت دیگر بخش دیگر ذکر شده باشد. همه باید دیده شوند.

کسی که مختصری با اسلام آشنایی داشته باشد میداند که دین اسلام یک دین محصور در قلمرو فردی نیست بلکه بیش از آنکه فردی باشد، اجتماعی است. بنابراین، بخش مهمی از احکام و ارزشهای اسلام مربوط اعتلای جامعه است.

در جمع‌بندی می‌خواهم عرض کنم که حجاب و عفاف یک اصل محکم دینی است و به‌قدری روشن است که نمی‌توان درباره‌ی آن ذره‌ای تردید کرد. علاوه بر این، حجاب و عفاف فقط مختص زنان نیست بلکه مردان هم در این زمینه مسئول‌اند لکن روشن است که به دلیل جذابیت‌های زن، حجاب و عفاف درباره‌ی او به طور پررنگ‌تری مطرح است.

بعضی میپرسند آیا میتوان حجاب اسلامی که محصول ایمان قلبی هر فرد به حساب میآید را یک امر اجباری در نظر گرفت و آن را مورد کنترل اجتماعی قرار داد؟ چرا دربارهی گناهان کبیره که به مراتب اثر ارتکاب به آنها از بدحجابی بیشتر است، کنترل اجتماعی وجود ندارد؟

کسی که مختصری با اسلام آشنایی داشته باشد می‌داند که دین اسلام یک دین محصور در قلمرو فردی نیست بلکه بیش از آنکه فردی باشد، اجتماعی است. بنابراین، بخش مهمی از احکام و ارزش‌های اسلام مربوط به سلامت و اعتلای جامعه است. این درست است که گناه رعایت نکردن حجاب قابل قیاس با بسیاری از گناهان کبیره نیست اما همین گناه به ظاهر معمولی وقتی در جامعه رایج شد، یک جامعه را به فساد و انحطاط اخلاقی می‌کشاند. مثالی می‌زنم، معقول نیست اگر یک سد بزرگ تَرَک کوچکی بردارد کسی به آن بی‌توجهی کند چراکه اگر همین یک تَرَک کوچک تعمیر نشود، ظرف مدت کوتاهی می‌تواند کل سد را تخریب کند و تخریب سد همانا و تخریب شهرهای پایین سد همانا.

مثال دیگری می‌زنم. جامعه‌ای که انسان‌ها در آن زندگی می‌کنند مانند یک کشتی بزرگ است، آیا اگر کسی در اتاق خود مشغول سوراخ کردن کشتی شد، می‌توان گفت ربطی به بقیه ندارد؟! روشن است که اگر کشتی سوراخ شود همه را غرق می‌کند پس باید جلوی این فرد را گرفت. اثر بدحجابی مثل بی‌نمازی نیست که عمدتاً به فرد برگردد بلکه به کل جامعه بر می‌گردد، از این رو اسلام جلوی گسترش آن را قویاً می‌گیرد. البته روشن است رعایت حجاب توسط فرد اگر با اعتقاد همراه باشد هم اثر دنیوی آن و هم اثر اُخروی آن مضاعف است اما کسی که اعتقاد به حجاب ندارد اما به قانون اجتماعی اسلام احترام می‌گذارد امید است در آخرت مأجور باشد.

مثل بحث روزه، شخصی بدون عذر موجه روزه نمی‌گیرد اما برای رعایت احترام به احکام الهی در انظار عمومی روزه خواری نمی‌کند. شخص دیگری هم هست که اعتقاد به روزه ندارد و در انظار عمومی روزه خواری هم می‌کند. با این دو فرد در دادگاه الهی یکسان برخورد نمی‌شود هرچند هر دو به روزه اعتقادی نداشته باشند.

برخی از جریانهای داخلی و خارجی مخالف حجاب این اعتقاد را دارند که دخالت حکومت در اجرای حکم حجاب هیچگونه توجیه شرعی و منطقی ندارد و حجاب در جامعه باید کاملاً آزاد و اختیاری باشد. نظر شما در این باره چیست؟

همان‌طور که اشاره شد، حکومت اسلامی در قبال سلامت اخلاقی و روانی جامعه اسلامی بی‌تفاوت نیست بلکه مسئولیت مشخص دارد. مسئولیت حکومت اسلامی در این زمینه به قدری جدّی است که مردم می‌توانند حکومت را به خاطر کم کاری در این زمینه مورد سرزنش قرار دهند. بی‌حجابی یا بدحجابی قطعاً به سلامت جامعه لطمه می‌زند و جامعه را به فساد می‌کشاند، از این رو حکومت اسلامی باید در این زمینه، هم از زاویه‌ی ایجابی و هم از زاویه‌ی سلبی وارد عمل شود. از طرف دیگر، همان‌طور که عرض کردم، امروز رعایت حجاب اسلامی در ایران یک قانون است یعنی اگر کسی از منظر دین هم به این مقوله نگاه نکند، از زاویه‌ی قانون باید مقید به حجاب باشد.

جالب است این جریان‌ها، مقابله‌ی دولت‌های غربی مدعی آزادی مطلق، مثل دولت فرانسه در مقابله با حجاب مسلمانان و وضع قوانین ضد حقوق بشری در این زمینه را نادیده می‌گیرند آن وقت تلاش شرعی و قانونی حکومت اسلامی در گسترش حجاب و جلوگیری از بی‌حجابی و بدحجابیِ اقلیت ناچیز در ایران را مورد هجمه قرار می‌دهند! این در حالی است که هر عاقلی با رجوع به عقل سلیم خود می‌پذیرد که حجاب تضمین کننده‌ی سلامت فردی و اجتماعی است و برعکس، بی‌حجابی و بدحجابی سلامت فردی و اجتماعی را به جدّ به مخاطره می‌اندازد.

در ترویج فرهنگ عفاف و حجاب برخی قائل به کار فرهنگی و برخی کار نظارت و سلبی هستند. نگاه سوم و غالب هم این دو راه را مکمل یکدیگر میداند. از نظر جنابعالی راهبرد نظام در این مسیر به چه صورت باید باشد؟ نقاط ضعف و آسیبهای متصور در هر یک از این حوزهها را در چه میبینید؟

اصل با کار فرهنگی و به تعبیر رایج، کار ایجابی است اما کار سلبی هم باید باشد. در کار فرهنگی باید به کیفیت و اثرگذاری فعالیت‌ها و آثار بها داد؛ اقدام‌های شکلی و تشریفاتی یا اقدام‌های کم اثر فایده‌ای ندارد و خیلی اوقات به ضد حجاب و عفاف تبدیل می‌شود. در کار سلبی هم باید به مرّ قانون عمل شود. به بیان دیگر، نه از قانون می‌توان عقب ماند و نه می‌توان از آن جلو زد. حال این سؤال پیش می‌آید که آیا قانون حجاب و عفاف در ایران از شفافیت و روزآمدی لازم برخوردار است؟ به نظر بنده، نه به قدر لازم شفاف است و نه به روزسازی شده است؛ از این رو باید در آن تجدید نظر شود.

با وجود درگیر بودن نزدیک به 28 نهاد فرهنگی در مقولهی ترویج فرهنگ حجاب و عفاف کماکان در عرصهی سیاستگذاری، اجرا و نظارت در این زمینه شرایط مطلوبی وجود ندارد. علت چیست؟

ما در کشور هنوز فاقد یک مرکز ستادیِ مقتدر، هوشمند و فرادستگاهی در زمینه‌ی مدیریت کلان امور فرهنگی و سلبی در موضوع حجاب و عفاف هستیم. البته به ظاهر مرکزی وجود دارد اما به میزان انتظار، مقتدر و هوشمند نیست. بنابراین، نخست؛ نسخه‌هایی که برای کار فرهنگی و سلبی پیچیده شده اصطلاحاً نسخه‌های شفابخشی نبوده، دوم؛ صرف نظر از شفابخش بودن یا نبودن نسخه‌ها، لوازم و اقتضائات اجرای همین نسخه‌ها نیز موجود نیست و سوم؛ بر روی عملیات دستگاه‌های مسئول نظارت مستمر و روشمندی وجود ندارد و دستگاه‌های ذی‌ربط رها هستند یعنی یا اساساً به وظایف خود عمل نمی‌کنند یا درست عمل نمی‌کنند.

توصیف و ارزیابی شما از اهداف، سیاستها، راهبردها و برنامهها و تاکتیکهای گوناگون جبههی معارض انقلاب اسلامی در موضوع حجاب و عفاف چیست؟ سهم برنامههای دشمن را در شرایط فعلی چقدر میدانید؟

جبهه‌ی معارض انقلاب اسلامی سال‌های متمادی است که در یک حرکت خزنده تحت عنوان اندلسیزاسیون، در حال رواج بدحجابی و فساد و فحشا در ایران است. فساد و فحشا را به بدحجابی عطف کردم چراکه روشن است این‌ها با هم نسبت متقابل دارند یعنی هم بدحجابی به گسترش فساد و فحشا کمک می‌کند و هم فساد و فحشا به گسترش بدحجابی کمک می‌نماید. دشمن تا کنون هر کاری از دستش برآمده انجام داده است. البته به لطف الهی خیلی از جوانان ما در برابر این فشار سنگین مقاومت کرده‌اند.

مسائل جنسی شوخی بردار نیست. طبع حیوانی انسان به‌ویژه در سنین جوانی به شدت تمایل نشان می‌دهد و می‌تواند خیلی سریع انسان را به باتلاق فساد بکشاند. دشمن در سال‌های گذشته تمرکز خود را بر روی کار رسانه‌ای تغییر معطوف کرده است. در حال حاضر صدها شبکه‌ی ماهواره‌ای با محتوای تحریک کننده در فضای ایران قابل دریافت است. شبکه‌ی اینترنت هم به نوعی یک رسانه است. شما ببینید چقدر این شبکه قابلیت آلودگی دارد. اگر در گذشته محیط‌های آلوده بیرون چاردیواری خانه‌ها بود، امروز این محیط در مرکز خانه‌ها قرار گرفته است.

نظر شما در خصوص گشت ارشاد چیست؟

همان‌طور که در خلال سؤال‌های قبلی شما گفته شد، در موضوع حجاب، اصل با کار ایجابی است اما کار سلبی هم ضروری است. در این میان، بخشی از کار سلبی به حوزه‌ی نیروی انتظامی باز می‌گردد؛ یعنی نیروی انتظامی قانوناً موظف است سه کار را انجام بدهد: نخست، با باندها و عناصر سازماندهی شده برای گسترش بدحجابی، فساد و فحشا قاطعانه مبارزه کند. دوم، جلوی قاچاق و توزیع محصولات به اصطلاح فرهنگی و غیرفرهنگی مستهجن را بدون هرگونه تسامح بگیرد. سوم، با بدحجابی حاد که تعریف مشخصی دارد، مطابق قانون مقابله کند.

همان‌طور که می‌دانید، بدحجابی یعنی خروج از حدود شرعی حجاب و آن مراتبی دارد. مراتب خفیف آن که عمدتاً ناشی از ناآگاهی و غفلت است را باید فقط از راه کار فرهنگی علاج کرد. اما مراتب حاد آن که باز تعریف معینی دارد، با کار فرهنگیِ صرف علاج نمی‌شود؛ به بیان دیگر، عده‌ای دانسته یا نادانسته با اصرار بر بدحجابیِ خود، هنجارهای مورد قبول جامعه را می‌شکنند و زمینه‌ی گسترش فساد و فحشا را در جامعه فراهم می‌کنند. این افراد دو دسته هستند. دسته‌ی اول شامل کسانی می‌شود که متأثر از تهاجم فرهنگی غرب، فریب خورده‌اند و به سمت هنجارشکنی روی آورده‌اند. دسته‌ی دوم شامل کسانی می‌شود که از رو عمد به دنبال هنجارشکنی هستند؛ این افراد، هم می‌توانند فریب خورده باشند و هم مزدور.

به نظر بنده، به عناصر دسته‌ی اول می‌توان به چشم یک بیمار نگریست و با آن‌ها به سبک غیرپلیسی اما سلبی و بازدارنده برخورد نمود اما با دسته‌ی دوم باید به چشم مجرم نگریست و با آن‌ها به سبک پلیسی برخورد کرد. در عین حال که بدجابیِ دسته‌ی دوم می‌تواند جرم تلقی شود اما این جرم با سایر جرایم اجتماعی مانند سرقت و غیره متقاوت است؛ از این رو سبک برخورد پلیس با این جرم باید متفاوت باشد. بر اساس آنچه عرض شد، گشت ارشاد باید باشد و به کار خود با قوت ادامه دهد؛ اما حوزه و سبک برخورد او باید از سوی یک مرجع ذی صلاح به نحو شفاف، قانونمند و مضبوط شود. می‌بایست توجه داشت که پلیس فقط مجری قانون و آن چیزی است که در حکم قانون است و نه بیشتر.

آیا تا کنون برخورد پلیسی با مقولهی بدحجابی حتی در سطحی که جناب عالی فرمودید جواب داده است؟ بعضی معتقدند که بدحجابان را در بدحجابی خود مصرّ میکند، آیا با این حرف موافق هستید؟

طبیعی است که یک بدحجاب با برخورد پلیسی معتقد به حجاب نمی‌شود. معتقد کردن به حجاب با روش ایجابی میسر است نه با روش سلبی؛ از طرف دیگر، فردی که معتقد به حجاب نباشد هر لحظه می‌تواند حجاب را در محیط عمومی کنار بگذارد؛ این‌ها برای بنده روشن است اما وقتی با یک بدحجاب در همان سطحی که عرض کردم و همچنین با همان روشی که متذکر شدم، برخورد می‌شود، آن فرد نخست متوجه می‌شود که بر اساس قانون، یک متخلف شناخته شده است؛ دوم متوجه می‌شود که با این تخلف در کشور برخورد قانونی می‌گردد و سوم مجبور می‌شود به خاطر ترس از تنبیه یا مجازات، حجاب شرعی را در محیط‌های عمومی رعایت کند.

حال می‌پرسید فایده‌ی این نوع حجاب رعایت کردن چیست؟ از نظر بنده فایده‌ی این حجاب، حفظ سلامت روانی و اخلاقی جامعه است. به بیان دیگر، حفظ سلامت روانی و اخلاقی جامعه که بدون آن رشد و تعالی فردی و اجتماعی ممکن نیست، مستلزم ایجاد محدودیت برای کسانی است که رفتار آن‌ها برای رشد و تعالی آحاد جامعه مضر است. در جوامع غیردینی که مدعی آزادی بی‌حدوحصر هم هستند چنین محدودیت‌هایی برای کسانی که رفتارشان به حال آحاد جامعه مضر است، صورت می‌گیرد. به‌تازگی در یکی از کشورهای اروپایی قانونی وضع شد که پوشش زنان و مردان در فصل تابستان را تعیین ساخته بود.

خوب است توجه داشته باشید این موضوع درباره‌ی غیرمسلمانانی که در ایران زندگی می‌کنند و یا به کشور ما سفر می‌کنند هم صدق می‌کند. یک غیرمسلمان باید در اماکن عمومی ایران حجاب داشته باشد چراکه بی‌حجابی وی برای جامعه‌ی ما مضر است. چه او حجاب را قبول داشته باشد و یا نداشته باشد؛ چه او رعایت حجاب را برای خود سخت بداند یا نداند.

مسائل اختلافی و چالشی در نظام و یا نقاط تعارض در موضوع حجاب کداماند؟

به نظر بنده، حدود یا کف و سقف حجاب در مقام «عینیت» و نه در مقام «نظر» و همچنین سبک مواجهه سلبی با بدحجابی از قدیم در میان مسئولان نظام محل اختلاف یا بهتر بگوییم ابهام است و باید این اختلاف و ابهام حل شود.

آیا عملکرد رسانهای جمهوری اسلامی در طول 3 دههی پیشین و به خصوص دههی اخیر در گسترش فرهنگ حجاب و عفاف مورد قبول بوده است؟ از نظر شما سیاستهای رسانهای حجاب و عفاف در نظام چه باید باشد؟

صداوسیما در زمینه‌ی ترویج حجاب کارهای مهمی انجام داده است. برای مثال طی دهه‌ی اخیر با روآوردن بانوان مجری در صداوسیما به استفاده‌ی دائمی از چادر، حجاب برتر به‌وسیله‌ی این سازمان رواج و ارزش مضاعفی پیدا کرده است؛ علاوه بر این، صداوسیما در زمینه‌ی رعایت حجاب در برنامه‌های خود حتی سریال‌ها، به حق از حوزه‌ی سینمایی کشور که زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد است، به مراتب بهتر عمل کرده است. امروز متأسفانه بخشی از فیلم‌های ساخته شده در خارج از رسانه‌ی ملی، ضدحجاب و عفاف است و با کمال تعجب، هم از سوی مسئولان سینمایی وزارت ارشاد مجوز می‌گیرند و هم مصرّانه حمایت می‌شوند!

افزون بر این، صداوسیما در چند سال اخیر برنامه‌های خوبی برای بحث مستدل و اقناعی در موضوع حجاب و عفاف کار کرده است و باز هم جای کار دارد. اما این‌ها به معنای آن نیست که اقدام‌های این سازمان در این زمینه با نقطه‌ی مطلوب فاصله‌ی زیادی دارد. در واقع، صداوسیما خیلی کارها را می‌توانسته و باید انجام می‌داده که هنوز انجام نداده است. برای مثال تا کنون چند کلیپ قوی و جذاب درباره‌ی حجاب در این سازمان تولید و در حد یک پیام بازرگانی فلان بانک که مثلاً 200 بار از شبکه‌های گوناگون در بهترین ساعت‌ها و میان سریال‌های پُربیننده پخش می‌شود، پخش شده است؟ اگر 100 کلیپ زیبا هم ساخته شود، کم است.

تا این تاریخ چند سریال قوی و اثرگذار مختص حجاب و عفاف ساخته شده است؟ یا چه میزان صداوسیما در چهره‌سازی و الگوسازی به موضوع حجاب و عفاف توجه داشته است؟ آیا بازیگران و فوتبالیست‌ها الگوهای خوبی برای جوانان ما در موضوع حجاب و عفاف هستند؟ آیا مواجهه‌ی صداوسیما با موضوع حجاب و عفاف ریشه‌ای است؟ آیا به نقش سبک زندگی در رواج بی‌حیایی و بی‌حجابی توجه عمیقی وجود دارد؟ آیا همین که حجاب ظاهری در برنامه‌ها، سریال‌های و … رعایت شود کافی است؟ نباید به پیام مستقیم و غیرمستقیم گفتار و رفتار مجری، بازیگر و … توجه کرد؟ این‌ها سؤال‌های مهمی است که باید پاسخ آن‌ها را یافت.

در مواجههی رسانهای با رسانههای معارض حجاب مقابله با این رسانهها با ادبیات و ابزار آن به نوعی بازی کردن در زمین حریف نیست؟ در نبرد رسانهای چه راهبردی باید مدنظر قرار گیرد؟

ما حق نداریم به بهانه‌ی اینکه می‌خواهیم بیننده‌ی برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌ای را کاهش بدهیم و بیننده‌ی برنامه‌های رسانه‌ی ملی را افزایش دهیم، از خطوط قرمز خود عبور کنیم. به اصطلاح، در عرصه‌ی فرهنگ، دفع افسد به فاسد قابل قبول نیست. در عرصه‌ی سینما و سایر عرصه‌های فرهنگی هم حکم اسلامی همین است. به نظر بنده در صداوسیما غالباً به این اصل مهم توجه می‌شود. هنر ما این است که با محتوای صد در صد ارزشی و با روش‌های مورد قبول اسلام مخاطب را جذب کنیم و البته کار سختی است در عین حال، در رسانه‌ی ملی این هنر بالقوه وجود دارد و در موارد زیادی به فعلیت رسیده است.

چه عواملی سبب گسترش بدحجابی در جامعه میشود؟

عوامل متعددی موجبات بدحجابی را فراهم می‌کند اما به اعتقاد بنده، امروز سبک زندگی غربی که از لایه‌ی رفتار نفوذ می‌کند و خیلی سریع عقیده را فاسد می‌کند، عامل اصلی در بدحجابی است. البته سبک زندگی می‌تواند تا مدت‌ها وارد لایه‌ی عقاید نشود اما تردیدی نیست که مرئی یا نامرئی عقاید را با خود همراه نموده و تا فساد عقاید پیش می‌رود. به‌عنوان مثال بخشی از کسانی که جذب سبک زندگی غربی می‌شوند، عقاید آن‌ها به مبدأ و معاد ضعیف می‌شود و همین امر آن‌ها را در انجام گناه جسور می‌کند. در سبک زندگی غربی، اصل با زندگی دنیاست و طبیعی است که وقتی اصل دنیا شد و آخرت فراموش یا منکر شد، چه اتفاقی در زندگی فرد می‌افتد.

به اعتقاد بنده، امروز مسئله‌ی بدحجابی صرفاً به نبود آگاهی در بین نسل‌های تازه درباره‌ی حجاب برنمی‌گردد تا با بالا بردن آگاهی مسئله را حل کنیم؛ بلکه مسئله‌ی اصلی این است که حجاب دیگر در منظر بعضی جوانان ارزش نیست. ارزش با نشان دادن زیبایی‌ها به دیگران و خودنمایی است. از این رو شما هر قدر هم که با او درباره‌ی حجاب صحبت کنید، فایده‌ای ندارد چراکه در او تغییر ارزشی رخ داده است و تا این تغییر ارزشی علاج نشود، مسئله‌ی حجاب هم حل نمی‌شود. معنای ریشه‌ای نگاه کردن به موضوع حجاب و بدحجابی همین است. یعنی ببینیم چه عاملی یا عواملی حجاب را در عمل کم رنگ یا بی‌رنگ کرده است. اگر به ریشه توجه نکنیم آب در هاون می‌کوبیم.

جایگاه عفاف در اسلام چیست و چه رابطهای با حجاب دارد؟

عفاف یک امر فطری است که در همه وجود دارد. عفاف در بعضی به دلیل آلوده نشدن به گناه زنده است و در بعضی به دلیل آلوده شدن به گناه و اصرار بر گناه مرده است. اگر عفاف نباشد، دیگر حجاب یک امر دلپذیر نیست. بانوان ما یا مردان ما حجاب را به خاطر وجود عفاف با جان و دل می‌پذیرند. از این رو اصل با تقویت عفاف و زنده نگاه داشتن آن است. در اینجا باید گفت که حجاب که خود مولود عفاف است، یکی از عوامل حفظ و ارتقای عفاف نیز هست، از این رو عفاف در محجبه‌ها به مراتب محفوظ‌تر است تا غیرمحجبه‌ها. با این وصف، می‌توان برای عفاف و حجاب یک رابطه‌ی دو سویه تعریف کرد.

آیا صرف پایبندی به دیگر احکام شرعی و اخلاقیات میتواند توجیهی برای رعایت نکردن حجاب باشد؟

خیر، آیا اگر کسی دزدی کند ولی هر روز هم برای نماز جماعت به مسجد بیاید یا انفاق کند و راستگو باشد و …، شما او را فرد محترم و متدینی به حساب می‌آورید؟ در اسلام همچنان که ایمان به بخشی از دین و کفر به بخشی دیگر غیرقابل قبول است، عمل به بعضی از دستورات دین و عمل نکردن به بعضی دیگر هم منطقی و قابل پذیرش نیست. از این گذشته، همان‌طور که عرض شد، حجاب داشتن فقط یک مسئله‌ی فردی نیست بلکه مسئله‌ای است که جامعه را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ از این رو کسی حق ندارد صرف نظر از تأثیر اجتماعی حجاب، آن را در حیطه‌ی امور شخصی در ردیف مسائل باطنی تعریف نماید.

لطفاً پیامدهای حجاب را در ابعاد فردی و اجتماعی تبیین کنید؟

مهم‌ترین پیامد رعایت حجاب برای فرد حفظ امنیت اجتماعی خود آن فرد و همچنین ارتقای شخصیت اوست و مهم‌ترین پیامد رعایت حجاب برای جامعه، حفظ سلامت اخلاقی و تعادل روانی آحاد جامعه و کاهش جدّی فساد و فحشا است.

https://r-gholami.ir/?p=91