مقدمه بر کتاب درخشش فلسفه در تمدن اسلامی-ایرانی

عنوان‌ کتاب : درخشش فلسفه در تمدن اسلامی-ایرانی

(نگاهی کوتاه به میراث فلسفه اسلامی)

با مقدمه و ویراستاری : دکتر رضا غلامی

انتشارات یونی‌دیالوگ (Uni-Dialogue)، وین، ۲۰۲۵

مقدمه

فلسفه اسلامی یکی از جریان‌های برجسته فلسفی در تاریخ بشر است که از آغاز شکل‌گیری تا امروز تحولات مهمی در زمینه اندیشه و علوم انسانی به وجود آورده است. این فلسفه که بر پایه آموزه‌های اسلام، فلسفه یونانی و حکمت ایرانی استوار است، نظریه‌های جدیدی در زمینه متافیزیک، معرفت‌شناسی و اخلاق ارائه داده و نقشی کلیدی در شکل‌گیری فرهنگ و تمدن اسلامی داشته است.

الف. تاریخ شکل‌گیری فلسفه اسلامی

فلسفه اسلامی از قرن دوم هجری (قرن هشتم میلادی) با ترجمه آثار فلسفی یونانی به عربی آغاز شد. این دوران، نقطه آغاز تلاش مترجمانی چون حنین بن اسحق و فارابی بود که به حفظ میراث فلسفی یونان پرداختند. فلسفه اسلامی از همان ابتدا مسیر خاص خود را انتخاب کرد و با گنجاندن عناصر اسلامی همچون ایمان به یگانگی خدا، طبیعت الاهی انسان و اخلاق، مسیر متفاوتی از فلسفه یونان باستان در پیش گرفت.

فلاسفه برجسته‌ای همچون فارابی، ابن‌سینا (ابوعلی سینا)، بعدتر شیخ اشراق (سهروردی) و ملاصدرا فلسفه اسلامی را به کمال رساندند. این فلاسفه با واکنش به چالش‌های زمانه، از جمله مسائل دینی و اجتماعی، فلسفه را به یک حوزه زنده و پویا تبدیل کردند.

اگرچه همه مسلمانان در شکل‌گیری و گسترش فلسفه اسلامی نقش داشته‌اند، شیعیان به ویژه ایرانیان به دلیل نزدیکی بیشتر به آموزه‌های عقلی، سهم بارزی در تدوین و تعمیق فلسفه اسلامی ایفا کردند.

ب. تفاوت‌های فلسفه اسلامی با فلسفه یونان باستان

اگرچه فلسفه اسلامی تحت تأثیر شدید فلسفه یونان باستان، به ویژه افکار افلاطون و ارسطو قرار داشت، اما با تأکید بر مفاهیمی چون وحی، نبوت و معاد، از فلسفه یونان متمایز شد. فلسفه یونانی عمدتاً به توضیحات عقلانی درباره طبیعت و وجود می‌پرداخت، اما فلسفه اسلامی علاوه بر عقل، به مفاهیمی چون معرفت شهودی و حقایق الاهی توجه داشت.

در حالی که فلسفه یونانی، به‌ویژه آثار ارسطو، عمدتاً به جستجوی حقیقت در طبیعت و منطق می‌پرداخت، فلسفه اسلامی این جستجوی حقیقت را با آموزه‌های دینی اسلام ترکیب کرد و به دنبال درک رابطه میان خالق و مخلوق بود.

ج. تأثیر حکمت ایرانی (خسرویانی) بر فلسفه اسلامی

حکمت خسرویانی که به اندیشه‌های فلسفی و معنوی دوران ساسانیان اشاره دارد، تأثیر چشم‌گیری بر فلسفه اسلامی گذاشت. به ویژه در نظریه‌های حکمت اشراقی (حکمت الاشراق) که عمدتاً در آثار شیخ اشراق (سهروردی) دیده می‌شود، این تأثیرات مشهود است. این اندیشه‌ها به زرتشتیان برمی‌گردد و بر مفاهیمی همچون نور و ظلمت تمرکز دارد.

فلاسفه‌ای چون فارابی و دیگر اندیشمندان اسلامی، مفاهیم متافیزیکی و اخلاقی از حکمت خسرویانی مانند نظم کیهانی و عدالت الاهی را با فلسفه اسلامی پیوند زدند. این تأثیر موجب شد که فلسفه اسلامی جنبه عرفانی و روحانی به خود بگیرد و فراتر از تحلیل صرف عقلی برود.

د. اهمیت جریان‌های اصلی فلسفه اسلامی

فلسفه اسلامی را می‌توان به سه جریان اصلی تقسیم کرد:

  1. جریان «مشاء» (فلسفه ارسطویی) که نماینده اصلی آن ابن‌سینا (ابوعلی سینا) است. این فلسفه عمدتاً بر کاربرد منطق ارسطویی و استدلال عقلانی برای توضیح مسائل فلسفی و دینی تمرکز دارد.
  2. جریان «اشراق» که توسط شیخ اشراق (سهروردی) مطرح شد. این جریان به معرفت شهودی و حکمت نور (نورگرایی) توجه دارد و معتقد است که معرفت حقیقی از طریق تجربه عرفانی به دست می‌آید.
  3. جریان «حکمت متعالیه» که توسط ملاصدرا تأسیس شد. این فلسفه جدیدی است که عقل، شهود و وحی را با هم ترکیب کرده و قادر به پاسخگویی به پرسش‌های متافیزیکی عمیق است.

ه. شباهت‌ها و تفاوت‌های فلسفه اسلامی و کلام اسلامی

فلسفه اسلامی و کلام اسلامی هر دو به دنبال پاسخ به پرسش‌های اساسی درباره خدا و هستی هستند و هر دو بر پایه آموزه‌های دینی بنا شده‌اند. اما اصلی‌ترین تفاوت میان آنها، در روش است. کلام اسلامی بیشتر به دفاع از عقاید دینی از طریق استدلال‌های دینی و فلسفی می‌پردازد، در حالی که فلسفه اسلامی به تحلیل عقلانی و جستجوی حقیقت با استفاده از منطق و فلسفه می‌پردازد.

فلاسفه اسلامی از محدودیت‌های کلام اسلامی فراتر رفتند و به مسائل عمیق‌تر فلسفی همچون علّیت و ماهیت موجودات پرداخته‌اند. برخلاف فلسفه‌های غربی که تحت تأثیر اسکولاستیسم قرار گرفتند، فلسفه اسلامی این مسیر را نپذیرفته و به دنبال تحلیل عقلانی مستقل است.

و. خصومت افراطیون مذهبی و حکومت‌های خودکامه با فلاسفه

یکی از چالش‌های اصلی که فلاسفه ایرانی در طول تاریخ با آن مواجه بودند، تعقیب و گاهی تکفیر از سوی افراطیون مذهبی بود. بسیاری از این فلاسفه تحت فشار و حمله متعصبان مذهبی، به ویژه روحانیون سنت‌گرا قرار گرفتند که اغلب درک محدودی از فلسفه یا پیچیدگی‌های نظریه‌های عرفانی داشتند.

همچنین فلاسفه مستقل، به‌ویژه آنهایی که به تفکر انتقادی می‌پرداختند، با حکومت‌های خودکامه و تمامیت‌خواه نیز در تعارض بودند. این فلاسفه به دلیل ترویج تفکر انتقادی و طرح پرسش‌های ناپذیرفتنی، اغلب مورد سرکوب قرار می‌گرفتند. مخالفت این فلاسفه با حکومت‌های استبدادی، آنها را به هدف اصلی سرکوب و دشمنی تبدیل کرده بود.

ز. مهم‌ترین دستاوردهای فلسفه اسلامی

فلسفه اسلامی دستاوردهای مهمی در متافیزیک و معرفت‌شناسی داشته است. نظریه‌های ابن‌سینا درباره وجود و ماهیت، تمایز میان «وجود» و «ماهیت»، و مفهوم وجود ضروری خدا همچنان از اهمیت بالایی برخوردار هستند.

شیخ اشراق نظریه «نور» و حکمت «اشراق» را مطرح کرد، در حالی که ملاصدرا نظریه «حرکت جوهری» و فلسفه «وجود graduellen» را ارائه داد که به عمق متافیزیکی بیشتری پاسخ می‌دهد.

ح. تاریخ مطالعه مقایسه‌ای فلسفه اسلامی و فلسفه غربی

از قرن نوزدهم، فیلسوفان غربی مانند هگل و دیگران شروع به مطالعه فلسفه اسلامی کردند، به‌ویژه آثار ابن‌سینا و ملاصدرا. همچنین فیلسوفان معاصر غربی مانند هانری کربن تلاش کردند تا عناصر عرفانی فلسفه اسلامی را با فلسفه وجودی غربی پیوند دهند.

از سوی دیگر، فیلسوفان اسلامی همچون علامه طباطبایی و مرتضی مطهری، به نقد فلسفه غربی، به ویژه نظریات دکارت، کانت، هگل و مارکس از دیدگاه فلسفه اسلامی پرداختند.

ط. تأثیر فلسفه اسلامی بر فرهنگ و تمدن اسلامی ایران

فلسفه اسلامی تأثیر فراوانی بر شکل‌گیری سیستم‌های حقوقی، اخلاقی و آموزشی در تمدن اسلامی داشته است. فلاسفه‌ای چون فارابی نقش مهمی در توسعه نظریات سیاسی داشتند که به ایجاد جامعه اسلامی مدنی کمک کرد.

همچنین، فلسفه اسلامی بر ادبیات و عرفان اسلامی تأثیر بسزایی گذاشته است، مانند آثار مولوی و ابن عربی که بازتاب این تاثیرات هستند.

ی. آیا فلسفه اسلامی امروز قادر به پاسخگویی به نیازهای معاصر است؟

اگرچه فلسفه اسلامی در حال حاضر در مرحله افول به سر می‌برد، اما هنوز می‌تواند الهام‌بخش باشد، به‌ویژه در مسائل معنوی و اخلاقی. لازم است که فلسفه اسلامی با علوم جدید و فلسفه‌های معاصر در گفت‌وگو باشد تا به چالش‌های جدید پاسخ دهد.

تلاش‌هایی از سوی اندیشمندانی چون علامه طباطبایی و مرتضی مطهری نشان می‌دهد که این فلسفه همچنان پتانسیل دارد که خود را با شرایط جدید سازگار کند.

یکی از مهم‌ترین کارکردهای فلسفه اسلامی، به ویژه در عصر حاضر، توانایی آن در کمک به انسان‌ها برای یافتن معنا و هدف زندگی و رهایی از نیهیلیسم است. فلسفه اسلامی به لحاظ متافیزیکی بسیار پیچیده و انتقادی است و به راحتی هر ادعای فلسفی را نمی‌پذیرد. در نهایت، فلسفه اسلامی جهان پرمعنایی را کشف می‌کند و دیواری محکم بین خود و اگزیستانسیالیسم الحادی می‌کشد.

این متن به عنوان مقدمه‌ای برای دانشجویان فلسفه در اتریش درباره فلسفه اسلامی نوشته شده و سپس با کمک هوش مصنوعی به آلمانی ترجمه شده است. برای اطمینان از صحت ترجمه، توسط یک ویراستار اتریشی به نام … بررسی شده و اصلاحات لازم انجام گرفته است. امیدوارم این پروژه کوچک، علاقه دانشجویان فلسفه به‌ویژه در اتریش را به فلسفه اسلامی برانگیزد.

دکتر رضا غلامی

عضو هیئت علمی دانشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

ژانویه 2025

https://r-gholami.ir/?p=3668