متن کامل سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی در هم اندیشی سینما انقلاب و جایزه سینمایی ققنوس، تهران، مجموعه فرهنگی شهدای هفتم تیر ( سرچشمه )، ۲۸ بهمن ۹۸
بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین، الصلاه والسلام علی رسول الله و علی الطیبین الطاهرین، و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.
سلام عرض می کنم خدمت برادران و خواهران گرامی و تشکر می کنم از دوستان عزیز در این مجموعه که این فرصت را در اختیار بنده قرار دادند. امیدوارم مباحثی که خدمتتان تقدیم می کنم مفید باشد.
همانطور که می دانید، هنر یکی از مهم ترین و در عین حال، ذلال ترین جوشش های درونی انسان است که چه بسا بعد عقل و تفکر، وجه ممیزه آدمی از حیوان محسوب می شود. این پرسش از گذشته مطرح بوده که هنر مولود طبیعت انسان است یا مولود فطرت انسان؟ هرچند پاسخگویی دقیق به این پرسش محتاج یک سلسله مقدمات است اما در یک پاسخ اولیه و ساده می توان گفت که هنر، بروز و ظهور و انعکاسِ هم افزایی طبیعت و فطرت انسان است. در این هم افزایی، گاهی فطرت بر طبیعت غلبه دارد و گاهی طبیعت بر فطرت. اگر طبیعت حیوانی بر فطرت الهی غلبه کند، هنر بیش از آنکه در رشد و تعالی انسان و در خوشبختی و سعادت حقیقی انسان نقش آفرین باشد، در زوال، در فروریزی، و در تحقیر و تخفیف انسان نقش آفرین خواهد بود و بالعکس، چنانچه فطرت بر طبیعت غلبه پیدا کند، هنر به عنصری روح بخش و پرواز دهنده تبدیل می گردد. این غرض من برای شما عزیزان چندان بیگانه و نا آشنا نیست چراکه بیشتر ما در زندگی خود با دو نوع هنر روبرو بوده ایم. هنری که هرچند طبیعت و نفس به سمت آن تمایل نشان می دهد اما برای ما رشد دهنده نیست بلکه مایه حقارت انسان است ؛ و در نقطه مقابل، هنری که انسان ها را بالا می برد و چیز گرانقدری را برای همیشه به سرمایه وجود او اضافه می کند. در همین هنر سینما که به واقع باید آن را جامع و اثرگذار ترین هنرها دانست، هرچند آثار نوع اول هنر، بخش مهمی از سیمای جهان را احاطه کرده است لکن هرکجا آثار نوع دوم هنر عینیت پیدا کرده است، روح انسان و جامعه انسانی از قبال آن رشد کرده است.
من در این سخنرانی قصد دارم با تقسیم هنر به هنر متعالی و هنر زوال بخش، به شانزده ویژگی هنر متعالی اشاره کنم.
یکم. هنر متعالی از فطرت های پاک و انسان های متعالی متولد می شود.
هنر از عمق وجود انسان بر می خیزد و نمی توان از یک انسان پست و تهی مایه که در قفس شهوات خود حبس شده و حتی از حبس شدنش هم آگاهی ندارد انتظار داشت که از وجود خود هنر متعالی ارائه کند. به قول جامی :
چون ز هستیش نباشد اثری
چون به هستی رسد از وی دگری
ذات نایافته از هستی بخش
چون تواند که بود هستی بخش
خشک ابری که بود ز آب تهی
ناید از وی صفت آب دهی
در واقع، این انسان های مهذب و خودساخته و این انسان های بزرگ، بلند نظر و روحانی هستند که هنر متعالی را خلق می کنند و لذا هنر متعالی نیازمند هنرمند متعالی است و چنانچه جامعه ای به دنبال هنر متعالی است، باید هنرمند متعالی تربیت کند.
دو. هنرمند متعالی خواهش های نفسانی و خوی حیوانی را در خود مهار کرده است
انسان در این دنیا بدون امیال حیوانی خود قادر به حیات نیست و از سوی دیگر، رهبانیت شرط تعالی نیست اما همانطور که قبلاً اشاره شد، اگر ارضاء گرایش های طبیعی در انسان هنرمند از مسیر تعادل خارج شد و او در دام این امیال افتاد، دیگر باید با هنر متعالی که یک هنر انسانی است وداع کرد. بنابراین، هنرمند متعالی کسی است که با عقل خود نفس سرکشش را مهار کرده و به تبع آن، اثر هنری او رنگ حیوانی ندارد.
مولوی در بیان واقعیت چالش عقل با نفس به تنازع مجنون با ناقه اشاره می کند که مجنون دنبال لیلی خود بود و ناقه هم دنبال کرّه خود بود و لیلی دید با این ناقه که از هر فرصتی برای بازگشتن به سوی کرّه خودش استفاده می کند و مقصدی جز کرّه اش ندارد، نمی توان به لیلی رسید. بنابراین :
گفت : ای ناقه چو هر دو عاشقیم / ما دو ضدّ پس همرهِ نالایقیم
سه. حقیقت مهم ترین دغدغه هنر متعالی است
هر چند هنر همچون فلسفه در مقام کشف حقیقت نیست اما می توان گفت که کار هنر متعالی و دغدغه اصلی آن انکشاف و پرده برداری از حقیقت است. در واقع، جوهر و ذات هنر متعالی حقیقت است و این هنر نمی تواند با پشت کردن به ذات خود، حقیقت را کتمان کند و ناراستی ها را به جای راستی قرار دهد. با این وصف، هنر متعالی هنری است که با تکیه به ساحت تفکر، منعکس کننده حقیقت است. این قول مشهور از نیچه که هنر داریم تا حقیقت ما را نابود نکند، مولود نسبی گرایی است و الا روشن است که هنر نمی تواند بالاتر از حقیقت تلقی شود. و از این حیث باید گفت هنر متعالی یک هنر حقیقت محور است و لذا می تواند به مرتبه ای از مراتب صراط مستقیم برسد و مقصد را به انسان های گمگشته نشان بدهد.
چهار. در هنر متعالی هدف وسیله را توجیه نمی کند.
بدون دیدگاه