پژوهشگر و مدرس فلسفه سیاسی و مطالعات فرهنگی و تمدنی
مصاحبه حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی،
رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با سرویس دانشگاه روزنامه فرهیختگان، ۱۸ آبان ۱۴۰۱
س. وضعیت امروز دانشگاه ها نشان می دهد، دانشجوی امروز تفاوت قابل توجهی با دانشجویان سال های قبل دارد، موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی تغییر ذائقه دانشجوی امروز را پیش بینی کرده بود؟
ج. نه تنها موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی بلکه خیلی از موسسات پژوهشی که در عرصه آیندهپژوهی صاحب کرسی هستند، ظهور نسل جدید از جمله دانشجویانی با مختصاتی متفاوت از دانشجویان دهه های قبل را پیش بینی می کردند. در واقع، مطالعات میدانی هم این پیام را به ما می داد که در آینده نزدیک در مواجهه با نسل جدید با مسائلی روبرو خواهیم شد که نظیر این مسائل سابقا تجربه نشده است. البته تصور نمیشد این تغییرات نسلی خودش را در این مقطع زمانی، به صورت دفعی و توام با این سطح از ناهنجاری نشان دهد. به بیان دیگر، به نظر می رسد گسل شناسایی شده بود اما زمان فعال شدن گسل و نحوه عینیت یافتن آن به این شکل پیش بینی نشده بود.
س. دلایل زیست متفاوت دانشجوی امروز را به نسبت یک دهه گذشته چه می دانید؟
ج. احتمالاً تغییر سبک زدگی در پیوند با دیجیتالیسم و فضای مجازی و آثار آن مانند فضای آزاد اطلاعات، غلبه وهم و خیال بر واقعیت، جابجایی ارزشها یا آنومی و سست شدن بنیان خانواده، مهم ترین دلایل باشد اما در کنار همه این ها، عملیات روانی دشمن در ایجاد فضای بدبینی و یأس و بی اعتمادی به دولت و نخبگان و مواردی از این قبیل را نباید نادیده گرفت.
س. دانشگاه ها و در مجموع نظام آموزش عالی تا چه میزان در رسیدن به وضعیت فعلی مقصر بوده است؟
ج. دانشگاهها و نظام آموزش عالی در ظهور این شرایط از چند منظر مقصرند :
اولاً، جایگاه مهمی برای فعالیت های فرهنگی و تربیتی در دانشگاهها قائل نبوده و نیستند و فعالیت فرهنگی و تربیتی را نوعی فعالیت شکلی، تشریفاتی و ویترینی تلقی می کنند که معمولا بودجهای هم ندارد.
ثانیاً، فضای گفتگو و نقد عالمانه و منصفانه و تمرین برای آنرا در دانشگاهها رواج نداده اند.
ثالثاً، تلاشی برای احیای نقش مرجعیت برای اساتید دانشگاهها به ویژه اساتید پیش کسوت صورت نداده اند.
رابعاً، تشکل های دانشجویی و اتحادیه های دانشجویی را تضعیف یا در مواردی یکدست سازی کرده اند.
خامساً، بسترهای لازم را برای حضور مدیران کشور در دانشگاهها برای پاسخ به پرسشها و ابهامات مهیا نکرده اند یا در این زمینه به اندازه کافی اصرار نکردهاند. سادساً، در ایجاد نظم و قانونگرایی در دانشگاه کوتاهی نموده اند.
س. یکی از معضلات امروز ما عدم همخوانی برنامه های فرهنگی دانشگاه ها با سلیقه دانشجوی امروز، راهکارهای کوتاه مدت و میان مدت برای پر کردن خلا امروز چیست؟
ج. سلیقه دانشجو را نمی توان نادیده گرفت اما باید توجه نمود که سلیقه سازی یا ذائقه سازی هم در یک حدی ممکن است. در واقع، ممکن است سلیقه دانشجو گاهی منطقی نباشد، اما ذائقه سازی برای او امر ناممکنی نیست. در علوم فرهنگی روی این مباحث به ویژه با کمک علوم شناختی کارهای خوبی انجام شده است. با این حال، عموما سلیقه دانشجویان غیر منطقی نیست و باید با انجام نظرسنجی های عالمانه و دقیق و کشف این سلایق، بر روی انطباق فعالیت های فرهنگی با این سلایق سرمایهگذاری کرد. مثلاً دانشجو دوست دارد فعالیت فرهنگی در کنار ورزش و تفریح باشد، دوست دارد در مباحث فکری-فرهنگی تماشاگر و منفعل نباشد. دوست دارد تنوع و تکثر در فعالیت های فرهنگی به رسمیت شناخته شود. دوست دارد پیام های فرهنگی را در قالب صوت و تصویر آنهم با بهره گیری از تکنولوژی های تازه دریافت کند، دوست دارد فعالیت فرهنگی با هنر و ادبیات آمیخته باشد، دوست دارد خودش در شکل گیری فعالیت های فرهنگی صاحب نقش باشد و غیره.
س. با توجه به شرایط امروز، برگزاری کرسی های آزاداندیشی و تربیون آزاد می تواند کم کاری های گذشته را جبران کند؟ چرا دانشگاه ها در این زمینه کم کاری کرده اند؟
ج. کرسی های آزاداندیشی و تریبون آزاد خیلی خوب است اما نباید به نحوی طراحی و مدیریت شود که دانشجو احساس کند این کرسی ها تشریفاتی است. از سوی دیگر، دانشجو باید از طرح صریح و بدون تعارف دیدگاههای خود که در مواردی ممکن است چارچوب شکن هم باشد، احساس امنیت کند و بعدا برای او پرونده سازی نشود. اینکه پرسیدید چرا دانشگاهها در این زمینه کم کاری می کنند سه پاسخ خدمتتان دارم : یکی اینکه مدیران دانشگاهها دنبال دردسر نیستند و برگزاری این کرسی ها را دردسر ساز قلمداد می کنند. دوم اینکه گاه دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی آنقدر ملاحظه در برابر کار دانشگاهها قرار می دهند که عملا مدیر دانشگاه از برگزاری کرسی صرف نظر می کند. سوم اینکه این کرسی ها را عمدتا باید تشکل های دانشجوییبرگزار کنند این در حالی است که خیلی از تشکل ها چیزی فراتر از یک تابلو نیستند و عملا ظرفیت ورود قوی به چنین عرصههایی را ندارند.
س. یکی از مشکلات اصلی در روند برگزاری کرسی ها، تعیین خط قرمز است؛ فکر می کنید این خطوط را برای دانشجوی دهه 90 و 80 چطور باید مشخص کرد؟
ج. من معتقدم تنها خط قرمز در اینکرسی ها باید احترام به مقدسات و عدم فحاشی و تضییع حقوق فردی دیگران باشد و الا دیگر اسم اینکرسی ها آزاداندیشی نخواهد بود. لذا اگر قرار باشد در برابر هر کرسی و تریبون آزاد، دهها خط قرمز آن هم به شکل سلیقهای گذاشته شود، دیگر کسی به سمت این کرسی ها اقبالی نخواهد داشت. در عینحال، باید به دانشجو آموزش داد که در لیبرال ترینکشورها هم آزادی مطلق وجود ندارد. حداقل قید آزادی، رعایت حقوق فردی و امنیت فردی دیگران است. البته دانشجو به بزرگ تر ها و نخبگان جامعه هم نگاه می کند و از آنها الگو می گیرد. وقتی بزرگان جامعه این خطوط قرمز را رعایت کنند دانشجو هم یاد می گیرد که به این خطوط احترام بگذارد. این نکته را هم باید اضافه کنم که هر کار خوبی اگر در اجرا برای آن قاعده گذاری معقول نشود زمین می خورد. باید قبول کرد که ما در دانشگاهها برای این امور قواعد معقول کم داریم.
س. حرف دانشجوی معترض امروز، نبودن محلی برای شنیدن صحبت هایش است، با توجه به اینکه دانشگاه محل تضارب ارا بوده و هست، چه مولفه ای باعث شده تا دانشجوی امروز چنین احساسی داشته باشد؟
ج. خدمنتان عرض کردم، دانشجو می خواهد حرف بزند، مخالفت خودش را با برخی مسائل بیان کند و البته حرف هایش شنیده شود و لااقل به برخی از حرف ها ترتیب اثر داده شود. ما در دانشگاهها اجازه طرح هر حرفی را که ممکن است توام با بروز هیجانات متناسب با سن جوانی باشد، نمی دهیم و یا اگر اجازه بدهیم، سریع به فردی که حرفی در چارچوب دیدگاههای ما بیان نکرده است، برچسب زنی می کنیم. ضد انقلاب، فاسد، نامسلمان و غیره از جمله برچسب هایی است که سریع به افراد زده میشود. این برچسب زنی ها، گاه به محرومیت از ادامه تحصیل یا محرومیت از اشتغال در برخی مراکز و غیره هم منجر میشود و دانشجو این تبعات را به خوبی درک می کند. لذا شعار دادن در این زمینه کفایت نمی کند، باید تحمل خودمان را عملا برای شنیدنحرف های متفاوت بالا ببریم.
س. وضعیت امروز نشان دهنده لزوم با تعریف در کارکردهای فرهنگی دانشگاه ها است، مسئولین فرهنگی در مراکز آکادمیک باید چه روندی را در مقابل دانشجویان در پیش بگیرند؟
ج. کار فرهنگی در دانشگاه نیازمند یک مدل کارآمد و یک ساختار مناسب در درون دانشگاههاست که امروز وجود ذهنی هم ندارد چه رسد به وجود خارجی! از سوی دیگر، کار فرهنگی بودجه بر است و امروز دانشگاهها بودجه ای برای کار فرهنگی در اختیار ندارند. از سوی دیگر، کار فرهنگی در عین حال که باید فوق برنامه تلقی شود، باید مانند خون در رگهای دانشگاه به حرکت بیفتد. در اینصورت، نه تنها استادان، بلکه کارمندان دانشگاهها هم به صورت خودجوش برای خودشان رسالت فرهنگی قائل خواهند شد. مساله مهم تر، یکسری تصمیمات بزرگ است که باید مراجع عالی شجاعانه آنها را اتخاذ کنند و هزینه های آنرا هم بپذیرند. مثلاً قبول تنوع سلایق و ذائقه ها البته بدون هتک مقدسات و حقوق فردی که به آن صریحاً اشاره داشتم.
س. نتایج مطالعات پژوهشی صورت گرفته در حوزه های فرهنگی و اجتماعی مرتبط با جامعه دانشگاهی، چرا در حیطه اجرا نتوانسته به راهکارهای عملی برای جلوگیری از رسیدن به وضعیت فعلی ختم شود؟
ج. پژوهش های فرهنگی باید مبتنی بر تقاضاهای حقیقی باشد. شما بفرمایید چند درصد از دانشگاهها واقعا برای فعالیت فرهنگی، خودشان را نیازمند پژوهش می دانند؟ نکته دیگر این است که پژوهش ها مولّد راهکارهایی است. چه میزان مدیران دانشگاهها به این راهکارها و لوازم تحقق آنها تن خواهند داد؟ واقعیت این است که پژوهش در کشور ما جدی گرفته نمی شود. فراتر از این، حکمرانی در جامعه ما علمی نیست تا به پژوهش نیازمند باشد! اگر این ها درست شد، آنموقع بیاییم به مراکز پژوهشی ایراد بگیریم که پژوهش های شما به اندازه کافی کاربردی نیست! من نمی خواهم بگویم پژوهش های ما بی عیب است اما تصور می کنم برخی از این ایرادگیریها که به مد روز تبدیل شده است، صرفاً یک بهانه است.
بدون دیدگاه