پژوهشگر و مدرس فلسفه سیاسی و مطالعات فرهنگی و تمدنی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و عرض ادب و احترام دارم خدمت بینندگان محترم برنامه قرن جدید در این قسمت از برنامه در خدمت حضرت حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی هستیم استاد دانشگاه و رئیس مرکز پژوهش های علوم انسانی صدرا
حاج آقای غلامی خیلی خوش آمدید
خیلی متشکرم من هم سلام عرض می کنم خدمت جنابعالی و بینندگان محترم این برنامه و در خدمتتون هستم و امیدوارم بحث خوبی با هم داشته باشیم
-خیلی ممنونم حاج آقای غلامی در آستانه ورود به قرن جدید هستیم قرن 15 هجری مقام معظم رهبری بیاناتی را در رابطه با این قرن دارن که قرن قرن اسلام است قرن معنویت است به نظر حضرتعالی اوضاع ما در قرن جدید چگونه خواهد بود هدف ما طبق بیانیه ی گام دوم حضرت آقا تشکیل تمدن نوین اسلامی در بیانیه گام دوم و امادگی جهت ولایت عظمی است آیا به این مهم در این قرن خواهیم رسید؟
بله من ابتدا اجازه می خوام که راجع به این قرنی که درش قرار داریم نکاتی را عرض بکنم بعد انشاالله یک مقداری مستقیم تر و صریح تر به سوال جنابعالی هم انشالا می پردازم شاید بشه گفت که مواجهه با این قرن برای بشر امروز سرنوشت ساز هست به چند دلیل یکیش به این که به این دلیل که رشد علم و فناوری به نقاط خیلی حساسی رسیده در قرنی که ما امروز داریم درش زندگی میکنیم گسترش فناوری های زیستی مهندسی ژنتیک بحث شبیه سازی موجودات زنده به ویژه انسان جهش هوش مصنوعی و تولید ربات های انسان نما گسترش فناوری نانو در متن زندگی مردم ظهور و بروز علوم شناختی که می تونه تا حدی جای علوم انسانی را حتی تو بعضی جاها پر بکنه ساخت سلاح هایی به مراتب مرگبار تر از گذشته و جدی تر شدن بحث بیوتروریسم این مسئله رو می خوام عرض کنم که اینها خوب در کنار آثار و فوایدی که بعضا هم دارند یعنی رشد علم و فناوری طبعا اثاری داره برکاتی دارای اینطور نیست که همش منفی باشه اما همانطور که ملاحظه می فرمایید در شرایطی هستیم که می تونه آثار مخربش آثار سوئش به مراتب بیشتر از آثار مثبتش باشه البته بعضی موارد که ۱۰۰ درصد منفی است.
همینطوره
و درش تردیدی نیست که هر چقدر به سمتش میریم بشر با خطرات بیشتری در زندگی فردی و اجتماعی خودش روبرو می شود خود فضای مجازی که یک جهان تازه ای را خلق کرده است و داده به سمت شکل دهی به یک تمدن تازه بشری حرکت می کنه و این یک موضوع مهم است و ما در این قرن باهاش روبرو هستیم و میتونه برای ما کاملا سرنوشت ساز باشد معادلات و مناسبات سیاسی و در کل ارایش سیاسی جهان به نظر من در شرف تغییرات جدی هست در شرف دگرگونی هست خیلی از سازمانها و مجامع بین المللی دیگه اون کارایی خودشان را از دست دادند و جهان داره به سمت یک تغییر کاملا محسوس و ملموس و به سمت شکل دهی به مناسبات و معادلات جهانی حرکت می کند در این بین فضای مجازی و شرکت های غولی که این فضای مجازی را در اختیار دارند نقششان بسیار تعیین کننده است یعنی در این مناسبات و معادلات سیاسی که خدمتتان عرض کردم این شرکت ها خیلی نقش آفرین خواهند بود چون این شرکت ها اولا دولتی نیستند ممکنه که با دولت ها ارتباط داشته باشند اما دولتی نیستند اما در مقام قانونگذار قرار گرفته اند یعنی می تونند در این دنیای مجازی قانون ایجاد بکنند و دیگران را مجبور بکنند به تبعیت از قوانینی که میزارند خود بحث کرونا بحث کرونا به نظر من پیامد های بسیار مهمی در این قرن خواهد داشت
نشون داد که دنیا بیش از آن حدی که تصور میشد آسیب پذیره
-همینطوره
* بشر کاملاً سرنوشتش به هم گره خورده
-استیصال جهان غرب و اون همه علم و تکنولوژی واقعا به عینه دیدیم
*بله بله یعنی اون طراحی غرب برای شکل دهی به گلوبالیزیشن کاملاً با چالش روبرو شد تو قضیه کرونا احساسات ناسیونالیستی دوباره زنده شد خود کرونا رو باید یکبار مستقل راجع بهش صحبت کرد بحث افول آمریکا و شکل گیری قدرت های جدید در دنیا مثل چین که خوب امروز به یک ابرقدرت اقتصادی تبدیل شده نه اینکه بگوییم در آینده میشه یا روسیه یا پیوند چین روسیه و ایران اینها مسائل مهمی است که در این قرن باهاش روبرو هستیم
-یعنی امکان داره در نظم جدید جهانی این اتفاق بیفته ؟
*بله بله یعنی اون یکجانبه گرایی رو کاملاً زیر سوال میبره و چند جانبه گرایی را در دنیا به وجود میاره
– تک قطبی غرب و سلطه
* بله تک قطبی غرب بله و سلطه غرب و در اصل اون آمریکا رو با چالش روبرو میکنه خود عرض بشود که دلزدگی از مدرنیته احساس شکست نسبت به مدرنیته که امروز در بین مردم تشدید شده این در واقع رنجی که بشر از تنگناهای مدرنیته امروز می بره و میخواد که خودش رو هر طور شده از این رنج خلاص بکنه خود بحث صنعتی شدن بیش از حد گسترش کلان شهرها این رنج را مضاعف کرده پیامدهای ناشی از تخریب محیط زیست به هر حال این مال الان نیست چند سده است که در واقع دنیا به سمت تخریب محیط زیست حرکت کرده و ما در این قرن با پیامدهایش به شکل مضاعفی داریم روبرو میشیم میشه از گذشته این پیامدها داره خودشو نشون میده بحث گرم شدن کره زمین سوراخ شدن لایه اوزون داره خودش رو بیشتر نشون میده موضوع آلودگی خاک موضوع نمی دونم کمبود آب شیرین و خیلی چیز های از این قبیل که داره حیات بشر در کره زمین را کاملا به مخاطره میندازه این بحث کرونا هم بیارتباط نیست بالاخره با بحث تحولات زیست محیطی در دنیا از همه مهمتر چالش بی عدالتی هست در دنیا یه چالش خیلی جدیدر کل دنیا که به این راحتی ها بالاخره دست از سر دنیا بر نمیداره یعنی حتما این چالش بی عدالتی خودش رو و در بعضی از تحولات و تغییرات این قرن نشون میده اینکه بالاخره یک عده کمی در دنیا بنشینند هر کدام هر کاری خواستند بکنند و بقیه مردم تقسیم بشوند در واقع به منطقه جنوب در کره زمین و در فقر و تنگدستی و در مشکلات مختلف غرق بشوند این تا یه زمانی قابل تحمل است و من معتقدم حتما شرایط این قرن جوری است که این وضعیت رو تغییر میده ضمن اینکه هر میزان اطلاعات مردم آگاهی های مردم در اثر رشد فناوری های اطلاعاتی ارتباطاتی افزایش پیدا می کنه این احساس تبعیض و بی عدالتی هم بیشتر میشه یعنی مردم می فهمند که در معرض یک بی عدالتی عمیق قرار دارند لذا من معتقدم قرنی که ما درش قرار داریم یک قرن پر تلاطمه قرن بسیار حساسی است سرنوشت ساز هست و میشه از همین ناحیه هم وارد بحث در واقع تمدن غرب شد که حالا تمدن غرب چه سرنوشتی پیدا می کنه و آیا فضا فراهم میشه برای بحث تمدن اسلامی
-اتفاقا حاج آقای غلامی یکی از سوالات ما هم همین بود که الان در آرایش جدیدی که می فرمایید در قرن جدید شکل خواهد گرفت این آرایش چطور خواهد بود غرب چه جایگاهی خواهد داشت و در مقابلش تمدن نوین اسلامی ایا شکل می گیره ؟یعنی یک دو قطبی میشه دوباره دو قطبی ای که قبلا مثلا غرب و شرق بوده خوب شرق که از بین رفت تک قطبی غرب باقی موند آیا اون موقع تمدن غرب و اسلام میشه یا اینکه نه اصلا تمدن غرب هم به افول در واقع می رسه و تمدن نوین اسلامی فقط در قرن جدید بالا میاد؟
*من معتقد هستم که تمدن غرب داره خیلی سریع به پایان خودش نزدیک میشه کسانی هم که نظریه پایان جهان رو دادند مثل فوکویاما و این ها از نظر خودشون برگشتند ملاحظه فرمودید دیگه این نظر رو تکرار نمی کنند عقب نشینی کاملا ملموس داره رخ میده بین نظریه پردازان حوزه سیاسی در دنیا به هر صورت معلوم شد که تمدن غرب با محوریت لیبرالیزم وعده ای که داده بود شکست خورده اون بهشت زمینی ای که غربی ها می خواستند با محوریت لیبرالیزم به وجود بیارند این محقق نشده نه از نظر تئوریک تونسته در واقع این وعده خودش رو پیش ببره و پشتیبانی تئوریک بکنه از این قضیه چون خلاء های تئوریک هم کم نداره تمدن غرب و چه از جهت عمل یعنی انسان امروز دیگه از زندگی خودش اون رضایتمندی رو نداره اگر هم در گذشته امید داشت که این رضایتمندی رخ بده این امیدش رو هم تا حد زیادی از دست داده من می خوام عرض بکنم که غرب باعث شد که انسان خیلی از ارزش های خودش رو تغییر بده یعنی ارزش هایی که در واقع کاملا نهفته بود در درون جامعه و نهادینه شده بود بشر این ها را بخاطر غرب تغییر داد اما ارزش های جدید نتونست جای اون ارزش ها رو بگیره و سر جمع بشر را دچار رضایتمندی بکنه امیدش رو به زندگی امیدش رو به آینده افزایش بده علاوه بر این دور شدن انسان از خدا از دین از معنویت من می خوام بگم یک خلا عظیم رو در حیات فردی و اجتماعی انسان ها به وجود اورده ممکنه که به ظاهر تلاش شده که این خلاء پنهان بشه اما این خلاء وجود داره و در این چند دهه اخیر هم شما ملاحظه کردید به اشکال مختلف این خلاء داره رخ نمایی می کنه خودش رو داره نشون میده بحث جنگ با طبیعت انسانی این ابعاد خیلی وسیعی گرفته در دنیای امروز که محصول در واقع تمدن مدرن غربی است جنگ با اخلاق فطری شدت گرفته بی سابقه است انچه که ما امروز داریم می بینیم غیر از بحث فحشا و تجارت پر سود سکس شما ببینید بحث همجنسگرایی را این ها کاملا قانونی کردند یعنی جنگ با طبیعت جنگ با اخلاق فطری و این یک شرمی است برای تمدن غرب شرمی که در تاریخ می مونه و هیچگاه پاک نمیشه و حتما آثار و پیامدهای عملی هم خواهد داشت اینطور نیستش که این ها همجنسگرایی را قانونی بکنند اما بتونند از پیامدهای این قضیه خودشون رو نجات بدهند خلاص کنند نه پیامدهاش بسیار سنگین هم خواهد بود اصولا بر اساس فلسفه تاریخ فلسفه الهی تاریخ هر جا که یک جامعه ای یک تمدنی با طبیعت مبارزه می کنه با اخلاق فطری با فطرت انسانی مبارزه می کنه دچار سقوط و افول میشه این یک قاعده هست یک قانونه و نمی تونن غربی ها از زیر این قانون فرار بکنند از طرف دیگه همونطور که اشاره کردم بحث عدالت اجتماعی بحث عدالت اجتماعی در تمدن غرب پاسخ جدی نگرفت روز به روز لیبرالیزم داره در واقع دسترسی انسان ها به حقوق خودشان را سخت تر می کنه من حتی معتقد هستم که لیبرالیزم در اثر هموار کردن مسیر ظلم حتی بخش مهمی از ازادی های فردی رو هم محدود کرده لیبرالیزمی که اصلا برای ازادی داره تلاش می کنه حرف اول و اخرش آزادی است
-این از رو غرضی اتفاق میوفته؟
*بله با باز کردن مسیر ظلم یعنی ازادی ظلم رو هم پذیرفته و همین ازادی ظلم بخشی از ازادی های فردی رو هم محدود کرده و انسان غربی و به تبع انسان غربی کسانی که قبله خودشون رو غرب قرار دادن در اتفاقاتی که افتاده به شدت احساس سر خوردگی می کنند احساس یاس و نا امیدی می کنند این رو میشه کاملا متوجه شد عرض بشود خدمت شما که امروز امریکا را اگر با قله ی تمدن غربی در نظر بگیریم خود امریکا را ببینید ما چجوری می خوایم تحلیل بکنیم یه کشوری است که با انواع بحران ها داره دست و پنجه نرم می کنه ملاحضه بفرمایید من چند نمونه از این بحران ها را می خوام عرض بکنم عرض بشود که بحران نژاد پرستی بحران شکاف اجتماعی بحران امنیت یعنی مردم امریکا حس امنیت نمی کنند و چند ملیون سلاح فروش رفته و مردم کاملا مسلح هستند احساس امنیت ندارند بحران رشد اسیب های اجتماعی در همین در واقع چند دهه اخیر اسیب های اجتماعی در ایالت متحده چند برابر گذشته شده بحران دموکراسی که به ویژه در این قضیه ترامپ خیلی خودشو نشون داد و آبرو ریزی شد برای
-انتخابات اخیر واقعا
*بله بله واقعا بحران دموکراسی بود یعنی نشون داد که دموکراسی معیوب تر از اون هست دموکراسی امریکایی معیوب تر از اون هست که بتونه در واقع نمونه و الگویی برای دموکراسی های مختلف در جهان تلقی بشه بحران سیاست ورزی یعنی ببینید امریکایی ها با همه ادعایی که در حوزه سیاست ورزی دارند امروز نمی تونند مسائل سیاسی خودشون رو حل بکنند و به یک سیاست ورزی درست هم در داخل هم در حوزه بین الملل دست پیدا بکنند میزان خطاها میزان اشتباهات سیاست مداران امریکایی روز به روز داره افزایش پیدا می کنه دستگاه محاسباتی امریکا دچار اشکالات جدی شده بحث عرض بشود به حضورتون جنگ پنهان و آشکار احزاب یعنی احزاب امریکایی کاملا به جون هم افتادند و به سمت حذف همدیگه حرکت می کنند و این رقابت در واقع نا معقولی شده و می دونید خوب امروز بحثی که یک حزب جدیدی هم همین اقای ترامپ ایجاد بکنه و بخشی از جمهوری خواه ها رو به سمت حزب خودش هدایت بکنه که این هم یک بحران سیاسی جدیدی می تونه در ایالات متحده
-داره رقم میزنه قطعا
*محسوب میشه و از همه مهمتر بحران تجزیه یعنی امریکا در معرض یک تجزیه است
-الان اخیرا چند تا از ایالت های امریکا اعلام کردند که این اتفاق را می خواهند رقم بزنند
*بله بله الان چند سال هست که این ها دنبال این هستند امکانش رو ندارند الان این امکان بیش از گذشته فراهم هست و اگر امریکا دچار تجزیه بشه ایالت متحده تجزیه بشه دیگه تمامه کارش همین الان هم دیگه این امریکا اون امریکای قبل نیست مشکلات اروپا هم کمتر از امریکا نیست حالا وقتی ما راجع به امریکا صحبت می کنیم همینطور که اشاره کردم چون امریکا را قله مدرنیته تلقی می کنیم و خودشون میگن که مثلا نسبت امریکا به اروپا مثل نسبت شهر به روستا است اما خود اروپایی ها هم کم مشکل ندارند شما ببینید انگلیس در همین دهه اخیر چه مشکلات جدی داشته یا کشور های دیگه وابستگی شدید اروپا به امریکا موجب میشه که هر اتفاقی برای امریکایی ها بیوفته اروپایی ها هم به تبع اون همون اتفاق براشون بیوفته این ها جفتشون در یک کشتی سوار اند اینطور نیستش که امریکا اگر دچار افول بشه اروپا از افول نجات پیدا می کنه اگر امریکا تجزیه بشه اروپا در واقع از یک سری اتفاقات سیاسی شبیه ایالات متحده می تونه خودش رو نجات بده و این ها کاملا به هم پیوسته اند و این اتفاقات در همدیگه تاثیر میزارند ممکنه تمدن غربی در اثر موج تازه ای از پیشرفت های علمی و فناوری بتونه شکل تمدن خودش رو دچار یه تغییراتی بکنه و یه جذابیت هایی در واقع به شکل تمدن خودش بده یا فضای مجازی با این دنیای تازه ای که داره خلق می کنه و همینطورم پیشرفت می کنه و دائما هم نو آوری داره طبعا شکل تمدن غربی رو با تغییر رو به رو می اما این ها جلوی افول غرب رو نمی گیره واقعیت این هستش که مسئله اصلی مسئله اندیشه است مسئله محتوا است و شکل و فرم هم تابع همین اندیشه و محتواست تا زمانی که غرب محتواش همین هست این در واقع تفکر این اندیشه حاکم بر تمدن غرب هست نمی تونن این ها جلوی افول خودشان را جلوی غروب خودشان را بگیرند و این یک سرنوشت محتومه برای هر جامعه ای که بخواد در واقع خط غرب رو دنبال بکنه و همونطور که من اشاره کردم اگر به فلسفه تاریخ هم مراجعه بکنیم قوانینی را پیدا می کنیم که ظهور و سقوط جوامع و تمدن ها رو خیلی خوب برای ما توضیح می دهند و غرب هم استثنا نیست از این تحلیل های فلسفه تاریخی
-خیلی ممنونم اقای دکتر غلامی اقای دکتر ببینید در قرن جدید ایا ما به تمدن نوین اسلامی خواهیم رسید به این هدف انقلاب خواهیم رسید یا خیر؟و نکته ی مهم تر این مسیر به سمت تمدن ایا اگر ما به همین منوال که تا امروز انقلاب ما و کشور ما پیش اومده ادامه بدیم این اتفاق خواهد افتاد یا اینکه نه ما نیاز به یک اتفاقی داریم که حالا باز این هم یک سوال دیگه ای میشه که اون اتفاق ایا اصلاحات جزئی است یا به تعبیر رهبر معظم انقلاب یک تحولی نیاز داره که حالا این تحول رو مبتنی بر پیشرفت و عدالت باید باشه تحلیلتون از این چیه؟
*من معتقد هستم شرایط جهانی برای ظهور یک تمدن تازه مهیاست خوب از توضیحات قبلی من هم میشه این رو استنباط کرد در واقع جهان امادگی داره که یک راه تازه ای مطرح بشه برای اینکه بشر از این وضعیت انفعالی خودش رو به نحوی خارج بکنه امروز انسان تشنه اصولا حرف های تازه است یعنی این حرف هایی که تا الان زده شده نتونسته اون رو ارضا بکنه یا در عمل به شکست منتهی شده حرف های تازه ای رو می خواد بشنوه چشم به راه ظهور وضعیتی است که بتونه از این طریق به رنج خودش پایان بده به این سختی هایی که متحمل شده پایان بده با وجود پروژه ای که غربی ها برای بی حیثیت کردن اسلام طی این به ویژه دهه اخیر اجرا کردند و همه جوره هم روش سرمایه گذاری کردند به نظر من اسلام ناب همچنان جذابیت داره و شواهد و نشانه ها هم این رو کاملا تایید می کنه به نظر من پروژه غربی ها علیه اسلام یه فایده بزرگی هم برای ما داشت گرچه لطماتی هم به ما زده اما فایده اش این بود که مرز بین اسلام سلفی رو با اسلام در واقع نهضت امام خمینی نهضتی که انقلاب اسلامی اون رو معرفی می کنه به ما این فرصت رو داد که بگیم ما اون اسلام نیستیم این اسلامی که ما داریم ازش صحبت می کنیم و در جهت ترویجش حرکت می کنیم یک اسلام عقلانی است یک اسلامی است که می خواد انسان ها محققانه به سمتش حرکت بکنند گام بردارند و این در واقع شرایطی را که این ها رقم زدند رو هیچگاه اسلام ناب قبول نداره و به سمتش حرکت نمی کنه من تا حد زیادی این سانسوری که نسبت به طرح مسائل اسلام ناب بوده رو شکونده شما با یک سانسور خیلی عجیب و غریب رو به رو بودید خوب فضای مجازی تهدیداتی هم ایجاد کرده اما یک فرصت بزرگ برای ما به وجود اورده برای اینکه بتونیم حرف هامون رو بدون سانسور و با کمترین محدودت بزنیم البته سعی می کنم از همین امکان قانونگذاری در فضای مجازی استفاده کنن و ما رو تا اونجایی که می تونن محدود کنن الان همین الان ببینید ما در اینستاگرام عکس شهید سلیمانی رو نمی تونیم بزاریم
-صفحه رو می بندن
*بله اینستاگرامی که چهل چهل و پنج ملیون ایرانی میگن درش عضویت دارند به محض اینکه شما عکس شهید سلیمانی رو میزاری بر میدارن
خوب محدودیت هایی به وجود آوردن تلاش کردند که اجازه ندادند واقعاً چهره های اسلامی معرفی بشند پیامهای اسلامی معرفی بشند اما نتونستند این کار رو به نحو کامل انجام بدهند و ما از روزنه های زیادی میتونیم استفاده کنیم برای اینکه حرف های خودمان را مطرح کنیم ما امروز در مورد عدالت درباره صلح درباره آرامش روانی درباره برگشت کرامت انسانی و ظهور نوع جدیدی از مردم سالاری درباره سبک زندگی درباره مواجهه با طبیعت درباره پیشرفت های علمی و فناوری و انطباقش با مسائل حقیقی انسان و جامعه انسانی و درباره چیزهای از این قبیل حرفهای جدی داریم یعنی در این تردیدی نیست که ما حرف برای گفتن داریم حرف های متفاوت با حرف های غربی ها که برای بشر امروز جذابه بشر تشنه این حرفها است و گمشده خودش رو یا گمشده های خودش رو میتونه در حرفهای ما جستجو بکنه البته تمدن نوین اسلامی نقاط قوت و مزیتهای تمدن غربی را حتما حفظ می کند یعنی نباید تصور بشه که تمدن نوین اسلامی یعنی حذف همه آنچه که تمدن غربی تا الان ارائه داده اصولا دعب اسلام اینگونه نبوده و نیست
– همانطور که در احکام احکام امضایی داریم
* بله بله بهره برداری میکنه و حتماً خیلی از این خطوط ادامه پیدا می کند رشد علم و فناوری حتماً ادامه پیدا میکنه و حتی چه بسا پنجره های تازه ای به روی علم و فناوری تمدن نوین اسلامی باز می کند یعنی شرایط مهیا تری و مساعد تری برای حرکت علمی در دنیا منتها مبتنی بر مصالح واقعی انسان فراهم بکند جلوی نابودی بشر توسط علم و فناوری رو تمدن نوین اسلامی میتونه بگیره یعنی مسیر حرکت علم را می تونه جوری بکنه که به سود انسان تبدیل بشه تمدن نوین اسلامی میخواهد بسترهای شکل گیری یک جهان عادلانه را به نظر من به وجود بیاره داره در این جهت حرکت میکنه اما در عین حال تمدن نوین اسلامی هنوز نتوانسته به مکانیزم تبدیل این حرفها به عمل دست پیدا کند یعنی تو این زمینه به نظر من نقایصی داره ضعف هایی داره البته در حوزه تئوری هم ممکنه جاهای خلاهای داشته باشه اما با اتکا به منابع اصیل اسلامی به اتکا به عقل و عقلانیت میتونه اون خلاهای تئوریک را جبران بکنه پوشش بده خیلی به نظر من در این زمینه دغدغه ای وجود نداره مهمترین دغدغه که امروز وجود دارد درباره تمدن نوین اسلامی تبدیل این نظریات به نظریات جذاب عمل هست که تو این زمینه باید کار بشه و ما امروز وقتی از تمدن نوین اسلامی صحبت می کنیم منظورمون قدم گذاشتن در مسیر این تمدن است ما هنوز با شکلگیری تمدن یا ظهور مرتبه ملموسی از تمدن نوین اسلامی فاصله داریم و علتی هم که فاصله داریم اینه که ما بخشی از خط تئوریک ما را هنوز نتونستیم پوشش بدیم جبران کنیم بخشی از در واقع حکمرانی خودمان را در دنیایی که می خواهیم شکل بدیم نتونستیم طراحی بکنیم بهش برسیم و از همه مهمتر اون مکانیسم جاش خالی است من یک بحثی دارم که در یک کتابی هم این بحث را مطرح کردم تحت عنوان نگرش نوین به عقلانیت اسلامی من در بحث نگرش نوین به عقلانیت اسلامی حرفم این هست که ما نیازمند به یک عقلانیت عملی هستیم که بتونه در واقع به ما ابزار بده روش بده تکنیک بده سیستم بده یعنی فراتر از عقل عملی سنتی و اونچه که متداول هست بتونه ما را در حوزه تمدن سازی یاری بکنه من معتقد هستم که ما باید به این عقلانیت دست پیدا کنیم این کمبودی است ما امروز داریم که حالا مفصل میشه راجع بهش بحث کرد چون وقتی ما ضیقه من حالا نمی خوام وارد جزئیات نظریه خودم تو این زمینه بشم و از طرفی هم معتقدم ما به تنهایی نمیتوانیم این عقلانیت را سامان بدهیم برای اینکه این عقلانیت سامان پیدا بکنه نیازمند تعامل و هم افزایی با متفکران جهان اسلام هستیم ما الان ارتباطمان بسیار کمه اندکه باید این ارتباطات را گسترش بدهیم باید تعاملاتی را رقم بزنیم هزاران سوال پیش روی ماست ببینید بعضی از دوستان خود ما وقتی از تمدن نوین اسلامی صحبت می شه خیلی آن را ساده در نظر میگیرند تمدن سازی کار فوق العاده پیچیده ای است آن هم با رقیبی که ما داریم ما داریم با غرب رقابت میکنیم که در حوزه مادی تونسته رشد قابل توجه و بی نظیری را لااقل در طول این تاریخ بشریت که پیش روی ماست داشته باشد لذا تمدنسازی کار ساده ای نیست هزاران سوال مقابل ما هست که باید به این سوالات پاسخ بدهیم و باید بسترهای لازم را برای شکلگیری یک جهان تازه برای اینکه این حرفها در ایجاد بشه ایجاد بکنیم یک جهان تازه برای این که اون حرفها توش محقق بشه ایجاد بکنیم اما من نسبت به شرایط به وجود آمده خوشبین هستم معتقد هستم امروز دنیا آمادگی این رو داره که حرف های ما رو بشنوه ما هم خیلی در حوزه عمل البته بیکار نشستیم هر چند که من معمولا نقدهایی دارم به متولیان امور فکری و فرهنگی در کشور که نمیذارن واقعا اتفاقات مهم در حوزه های نظری و در حوزه حکمرانی رقم بخوره یعنی بعضی ها می خوان مخصوصا قد کوتاه نگه دارند حوزه علم و حوزه دانش و حوزه علوم انسانی را با یک سری سرمایه گذاری های خیلی کوچک و محدود حتی میشه تحولات جدی در این عرصه ها به وجود آورد اما متاسفانه این همکاری نمی شه
-آقای دکتر چرا تعمدا این کار را میکنند چه نفعی براشون داره؟
* ببینید بعضی ها متاسفانه از فهم درک کافی برخوردار نیستند یعنی وقتی صحبت از علوم انسانی میشه صحبت از فکر میشه معرفت می شه می گن که خوب چه نیاز داریم این همه حرف می زنیم برای چیه یعنی مثل یک بچه راجع به علوم انسانی فکر می کنند و نسخه می پیچند و اینها خیلی هاشون هم در گلوگاه های مهم کشور حضور دارند در نقاط حساس تصمیمگیری حضور دارند توجه ندارند که عمل بالاخره معلق بین زمین و آسمان نیست عمل باید یک تکیه گاهی داشته باشه و تکیه کاهش همین تئوری هاست ما تا زمانی که کمبودهای تئوریک خودمان را جبران نکنیم نمیتونیم یک عمل شکل بدهیم که خالی از اشکالاتی باشه که امروز در واقع همین تمدن جدید غربی داره پس یک بخشش نداشتن فهم و درک مناسبه و در واقع کم شعوری است به نظر من و یک بخشیش هم بر میگرده به اون خط روشنفکری سکولار که اجازه نمیده و نمی خواد که در واقع فرصت هایی را فراهم کنه برای اینکه تفکر اسلامی رشد بکنه علوم انسانی اسلامی شکل بگیره از هر راهی استفاده بکنه برای اینکه جلوگیری کنه حالا از راه تمسخر از راه نمیدونم کارشکنی از راه قطع کردن اعتبارات و بودجه ها از طرق مختلف تلاش میکنه هر چند که به جایی نرسیده تا الان الحمدالله و خیلی از اساتید و محققین ما به شکل خودجوش تلاش های گسترده ای در این زمینه ها ترتیب دادند اما نمیشه بلاخره این ها را نادیده گرفت و به عنوان مانع آنها را تلقین نکرد پس من اگه بخوام جمع بندی بکنم این است که ما حرفهای جدی برای دنیا داریم ازجنس حرفهای تمدنی که اگر این حرفها را بتوانیم به عمل نزدیک بکنیم بر اساس یک برایند کاملا مشخصی گام به گام به مراتب گوناگونی از تمدن دست پیدا می کنیم چون تمدن هم ذومراتب است یک دفعه که انسان ها به مرتبه عالی تمدن دست پیدا نمی کنند و هیچ تمدن اینگونه نبوده این طور نیست که صفر و صدی ببینیم بگیم ما یه شرایطی داریم شرایط بی تمدنی یک شرایطی داریم شرایط تمدن نه یک پروسه است و گام به گام و تدریجاً ما در در واقع در حوزه تمدنی وارد میشیم و مراتبی را به دست می آوریم من معتقد هستم که اگر ما بتوانیم در حوزه عمل گام های موثری برداریم که از عهدش هم بر می آیم انشالله در آینده نزدیک ما مراتبی از تمدن نوین اسلامی را میتونیم تجربه کنیم لمس کنیم و درک کنیم
– حاج آقای غلامی شما یک کتابی دارید به نام اسلام و پیشرفت یک مسئلهای که در مباحث تمدنی ما مطرح میشه مسئله توسعه و پیشرفت است خوب در تمدن غرب مسئله توسعه مطرحه و اون چیزی که رهبری معظم انقلاب در فضای انقلاب و تمدن اسلامی مطرح کردن به عنوان جایگزین توسعه مسئله پیشرفت است اساساً به ما بفرمایید معنا و مفهوم این پیشرفت چیه دقیقاً یک معرفت شناسی نسبت به مسئله پیشرفت اتفاق بیفته و اینکه جایگاه مسئله پیشرفت در این گستره حرکت تمدنی ما چه جایگاهی است؟
* به نظر من فرق پیشرفت اسلامی با توسعه غربی در چند چیز هست من اگر بخواهم دقیق خدمتتون بگم می خوام بگم در ۱۲ چیز هست که حالا می خوام یکی یکی حالا براتون عرض بکنم
یکی در نگاه به عالم و معنا و هدفمندیش
– هستیشناسی به نوعی
*بله بله دوم در نگاه انسان و مقاصدش حالا انسان حالا انسان شناسی شما بفرمایید
سوم در برقراری رابطه میان دنیا و آخرت
چهارم در نگاه به طبیعت و رابطه انسان و طبیعت
پنجم در نگاه به دستگاه معرفتی انسان یعنی اون عینکی که انسان می زنه که با آن بتواند وقایع را ببیند و در واقع درک بکنه و این ها
ششم در نگاه بین رابطه فرد و جامعه
هفتم در نگاه به آزادی و حدودش
هشتم در نگاه به قدرت و نحوه تعدیلش
نهم در نگاه به عدالت اجتماعی و فعلیت بخشیدن به استعداد ها استعداد های انسان
دهم در نگاه به فقر و محرومیت و نحوه پیشگیری و مقابله با ان
یازدهم در نگاه به اقتصاد و عامل رشد در اقتصاد که عامل رشد در اقتصاد چیه و نسبت انسان با اقتصاد
دیگری در نگاه به سرمایه و شرایط رشد و به کار گیری از سرمایه من در واقع تفاوت پیشرفت اسلامی و توسعه غربی رو در این ۱۲ مورد که عرض کردم می دانم در یک کلمه در واقع مختصری که من بخوام بگم پیشرفت اسلامی به دنبال بسط و تعمیق ابعاد انسانی و پیوند زدن رشد مادی و معنوی و همچنین رشد دنیوی و اخروی است و میخواد به تعارض ساختگی دنیا و اخرت پایان بده در نقطه مقابل توسعه غربی به دنبال بسط ابعاد حیوانی تک ساحتی کردن زندگی به حاشیه روندن معنویت و این جهانی کردن زندگی انسانه این جهانی یعنی همه چیز در این دنیا خلاصه میشه
-دنیایی
*ممکنه البته بین پیشرفت اسلامی و توسعه غربی در شکل در فرم یک شباهت هایی وجود داره اینگونه نیست که ما وقتی می گیم پیشرفت اسلامی
-کلا دو تا چیز جدائه
*فرم و شکل کاملا یا همونطور که من در سوالات های قبلی حضرتعالی عرض کردم ممکنه در یک جاهایی ما از نقاط قوت توسعه غربی استفاده کنیم و می کنیم حتما می کنیم بالاخره این ها دستاوردهای بشری است بشر با عقلش به اینها رسیده و این طور نیست که همه چیز کنار گذاشته بشه اما اختلافات بنیادی بین توسعه و پیشرفت رو نمیشه نادیده گرفت و من این 12 موردی که اینجا عرض کردم کاملا نشون میده که ما اختلاف مبنایی داریم در بحث توسعه در بحث پیشرفت من در اون کتابی که در واقع درس گفتار های من بود در دانشگاه امام صادق بسیج مرکز تحقیقات بسیج دانشگاه امام صادق این برنامه رو گذاشت من جلساتی رفتم توفیق داشتم این بحث ها را اونجا ارائه دادم بعد پیاده شد و ویرایش شد و منتشر شد در اونجا به تفضیل این ها را بحث کردم و تلاش کردم که تفاوت های بین پیشرفت و توسعه را بگم هم یک مقدار بحث پیشرفت را ضمیری کنم یه مقداری در واقع ملموس کنم و نشون بدم که چجوری میشه به سمتش حرکت کرد
-بله الان مسئله پیشرفت خیلی وقت ها یک گزاره است که نمی دونیم چیه مخصوصا که در خیلی از مراحل شئون مختلف جامعه اجرایی هم نشده واقعا نمونه هایی نیست که بگیم مثلا نمایش بدیم یا تصویر بکنیم لذا این کار شما خیلی ارزشمند بود و متشکر و سپاسگذاریم
توسعه که در مقابل پیشرفت برای ما محسوب میشه و به نوعی تشعشعات دشمنی دشمنان علیه ما هست چه اسیب های به ما وارد کرده؟به هر حال ما تهاجم فرهنگی داشتیم نفوذ فرهنگی داشتیم و این اتفاق افتاده که فرهنگ غرب اون جریان غربی در فرهنگ ما در اقتصاد ما در سیاست ما در سبک زندگی ما ورود پیدا کرده اگر بخوام خیلی شسته رفته خدمتتون عرض بکنم معتقدم که روح حاکم بر علوم انسانی فعلی ما انچه که امروز در کشور ما جاری و ساری هست روح حاکم برش توسعه غربی است یعنی ما مغز افزار اداره کشورمون همچنان مبتنی بر توسعه غربی است و در این 42 سال علی رغم تلاش هایی که کردیم موفق نشدیم این مغز افزار رو با یک تحول بنیادین و جدی رو برو کنیم البته اصلاحاتی درش انجام شده بعضی مغایرت های خیلی در واقع علنی و صریح توسعه و احکام و ارزش های اسلامی در علوم انسانی از بین رفته اما همچنان روح حاکم بر علوم انسانی همون روح توسعه ی غربی است متاسفانه این یه مطلبه مطلب دیگه نظام برنامه بودجه ماست که از ابتدا غربی متولد شد اصلا سازمان برنامه بودجه را امریکایی ها در ایران تاسیس کردند طراحی کردند و درس خونده های ایرانی در امریکا در دانشگاه های مهم امریکا مثل هاروارد و این ها اومدند و عهده دار مدیریت سازمان برنامه و بودجه زیر نظر امریکایی ها شدن
-و این در اون خروجی هاش موثره دیگه اینکه بودجه رو به کدوم سمت سوق بدن
*بله بله و چجوری این منابع را توزیع کنه در کشور چجوری در واقع فاصله طبقاتی را از بین ببره شکاف و نابرابری رو از بین ببره ایا این مغز سازمان برنامه و بودجه ما بر اساس عدالت نهاده شده یا بر اساس لیبرالیسم نهاده شده بر چه اساسی نهاده شده؟
-بعد اونوقت اقای دکتر این سوال پیش میاد که نهاد های نظارتی پس چه می کنند سازمان بازرسی دیوان عالی مجلس
*این ها خیلی که علنی و رو نیست بسیار عمیقه بسیار زیر پوستی است خیلی ها اصلا این رو حس نمی کنند بویژه وقتی شما ظاهر رو تزیین بکنی در ظواهر تا اونجا که می تونی مغایرت ها را پنهان بکنی نشون ندی من نمی خوام بگم سازمان برنامه و بودجه ما در طول این 42 سال هیچ اتفاقی براش نیوفتاده نه تلاش هایی شده برای اینکه نزدیک بشه به تفکر انقلاب به تفکر جمهوری اسلامی اما باید قبول بکنیم که همچنان این نظام برنامه و بودجه ریزی در کشور ما مبتنی بر توسعه ی غربی است و از عدالت فاصله داره دوره این یک مطلب دیگه ای است که می خواستم عرض بکنم هنوز روح حاکم بر بخش بروکراسی حاکم بر کشور به نظر من مبتنی بر توسعه ی غربی است چون می دونید بروکراسی بسیار نقش داره در تحولات یک کشور و ما نتونستیم این روح بروکراسی را تغییر بدیم بخشی لااقل از این بخش مهمی از این مغز و لوب همچنان مبتنی بر تفکرات توسعه غربی است نشده در واقع تغییر جدی درش رخ بده بخشی از سیاست های دولت ها طی در واقع 42 سال اخیر مبتنی بر توسعه غربی بوده شما ببینید دولت اقای هاشمی رفسنجانی موسوم به دولت سازندگی اصلا مدل دیگه ای نداره برای توسعه هر وقت که از توسعه صحبت می کنه منظورش همون توسعه ای است که صندوق بین المللی پول ازش صحبت می کنه نمی دونم سازمان تجارت جهانی ازش صحبت می کنه دولت اقای خاتمی بعد از اقای هاشمی همین خط رو میره دولت اقای روحانی که ما امروز در واقع در عصر اقای روحانی داریم زندگی می کنیم و البته رو به اتمام هست باز دوباره همان مدل رو در کشور دنبال می کنه اصلا مدل دیگه ای رو قبول نداره و فکر نمی کنه که میتونه مدل دیگه ای وجود داشته باشه توجه می کنید تقریبا 24 سال از 42 سال در کشور ما به شکل صریح و آشکار حالا جاهایی که به شکل غیر صریح بوده اونم در جای خودش محل تامله یعنی وقتی می گیم 24 سال نه اینکه غیر از اون 24 سال سال های دیگه اینگونه نبوده در این جاها تلاش هایی بر خلاف این صورت گرفته اما در عین حال اون باز هم زیر پوستی و عمیق جا خشک کرده بوده در سیستم مدیریتی کشور و تاثیرات سوء خودش رو داشته اما 24 سال دیگه علنی و رسمی مدل توسعه غربی در کشور ما دنبال شده و همچنان هم داره دنبال میشه باز این یک لطمه دیگه ای که ما خوردیم خیلی از قوانین بین المللی که در این سال ها به ما تحمیل شده یا خود ما رفتیم در واقع پذیرفتیم حالا تحمیلی هم در کار نبوده خودمون به هر دلیلی رفتیم پذیرفتیم این ها در واقع تسری بخش مدل توسعه غربی بوده به کشور های مختلف از جمله کشور ما و باید قبول کنیم این را جریان روشن فکری غرب گرا که در بسیاری نقاط گلوگاهی سیستم مدیریت کشور حضور داره این طور نیست که برکنار باشه بر خلاف اون چیزی که این ها ادعا می کنند که ما حضور نداریم در تمام جاهای حساس تو این 42 سال این ها حضور داشتند خیلی از امورات مهم رو عهده دار بودند
-بالاخره تو این 40 سال انقلاب سی و خورده ای سال دست این جریان بوده
*بله بوده بوده شما ببینید هر وقت که حالا دولتی هم اومده به نام دولت انقلابی و امثال این ها و حالا گرایشات انقلابی داشته اینطور نبوده که این ها کنار گذاشته بشوند این ها بودند بله حالا یا ظاهر را مختصری تغییر دادند یا با همان ظاهر خودشان پا بر جا بودند و بالاخره تلاش کردند مدل توسعه غربی حرکت بدهند و تا حدی هم تونستند در بعضی از مقاطع موفق بشوند اینکه این همه گفته میشه ما باید فرهنگ عمومیمون رو اصلاح کنیم باید سطح زندگی اسلامی رو ترویج بدیم چون هر میزان فرهنگ دینی سبک زندگی اسلامی گسترش پیدا می کنه زمینه برای پیاده سازی الگوی اسلامی و پیشرفت بیشتر فراهم میشه بخشی از فرهنگ عمومی ما جذب می کنه مدل توسعه غربی را این یه واقعیتی است که نمیشه نادیده گرفت و اون بحث تهاجم فرهنگی که جنابعالی مطرح کردی در اینجا خودش رو نشون میده یعنی تهاجم فرهنگی در واقع جاده صاف کن و هموار کننده مسیره برای پیاده سازی مدل توسعه ی غربی که وقتی از گلوبالیزیشن هم صحبت می کنیم گلوبالیزیشن چیزی جز گردن توسعه ی غربی نیست می خواستند این کار را بکنند و قدم های جدی هم در این هدف برداشتند اما خوب نتونست جهانی شدن اونوقت شکست خورد تو این قضیه کرونا کاملا دیگه دیدیم که گلوبالیزیشن کنار گذاشته شد دوباره دولت ملت Nation State تقویت شد با اینکه داشت به شدت تضعیف می شد مرزهای جغرافیایی مرزهای فیزیکی دوباره جدی شد احساسات ناسیونالیستی دوباره تحریک شد حتی شما دیدید ایتالیایی ها پرچم اتحادیه اروپا رو هم اتیش زدند یعنی گفتند ما عضو اتحادیه اروپا هستیم اما در این بحران و گرفتاری عظیم اتحادیه اروپا هیچ کاری برای ما نکرد حتی ماسکی که خریدیم می خواستیم برای کشورمان بیاریم رو دزدای دریایی تو مسیر سرقت کردند و پرچم اتحادیه اروپا رو این ها پاره کردند گلوبالیزیشن به اون شکل پروژکتیوش پروژه ایش در واقع شکست خورده این یک واقعیت هست ولی اون ها می خواستند این کار را بکنند و هنوزم در واقع نظام سرمایه داری دست از این قضیه بر نداشته چون حیات خودش رو در این می بینه حیات خودش رو در جهانی شدن مدل توسعه غربی جستجو می کنه
-همینطوره اقای دکتر غلامی مسئله ی پیشرفت که مطرح میشه خوب یک سندی در کشور برای این تدوین شد به نام الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت خیلی انتقادات زیادی را راجع به این سند شنیدیم حتی نمیدونم صحت داره یا نه شنیدیم که خود حضرت آقا هم زیاد راضی نبودند و تو اون در واقع فرمایشی که داشتن به نخبگان و اندیشمندان فرمودند که این رو تکمیل بکنید تصحیح بکنید به نظر شما نظر حضرتعالی راجع به این سند و الگویی که نوشته شده چیه خیلی ها گفتن یه سری کلیات بود سری چیز های بدیهی بود واقعا سندی نبود که بشه بهش اتکا کرد و حرکت کشور را باهاش ادامه داد نظر شما چیه؟
* من نمیخوام زحمات همکارانمون رو در مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نادیده بگیرم همکاران عزیز ما هستند و قطعاً زحمت کشیدن دلسوزند این ها همه به جای خود محفوظ هست اما من معتقد هستم که این چیزی که تحت عنوان سند الگوی اسلامی پیشرفت تولید شده و ارائه شده این برآیند نظام فکری انقلاب اسلامی نیست
-عجب یعنی کلا برآیند تفاوت داره
* برایند نیست یعنی اگر قرار بود در نظام فکری انقلاب اسلامی یک سندی تولید بشه به مراتب از این قوی تر بود به مراتب از این دقیق تر به مراتب از این منسجم تر به مراتب از این در واقع راهگشا تر بود بخشی از متفکرین بخشی از دانش پژوهان درگیر این کار شدند و متاسفانه مرکز الگوی اسلامی پیشرفت درها رو باز نکرد برای این که سایر متفکرین هم بتوانند با این کار ارتباط برقرار کنند نقد هاشون را مطرح کنند حرفاشون رو بزنند بین متفکرین یک در واقع ارتباط و تعامل و هم افزایی شکل بگیره اون تضارب آرایی که ما نیاز داشتیم اون تعاطی افکاری که ما نیاز داشتیم واقعا رخ بده
– الان دانشمندان زیادی هستند که واقعاً نظریات پیشرفت دارند ما حداقل تو این است دو فصلی که برنامه قرن جدید رو ضبط کردیم و منتشر کردیم خوب مسئله محوری اما مسئله تمدن و پیشرفت بود واقعاً نظریات خیلی دقیق و خیلی خوبی که مجموعه اینها می تونه اون سند را خیلی قوی تر کنه اما خوب استفاده نشد
*خیلی از این دیدگاهها و نظریات دخالت داده نشده در فرایند تولید این سند لااقل در خروجی که ما می بینیم میشه این را فهمید اگر ترتیب لازم داده داده شده بود برای اینکه این دیدگاه ها هم مشارکت داشته باشه امروز سند اینگونه نبود به نظر من بخشی از این سند حتی توضیح واضحاته یعنی خیلی آورده جدیدی نداره نوآوری نداره ما مسئله مون اینها نیست مسئله مون گام هایی است که بعد از اینها باید برداریم بعد از این همه سال صبری که شده در واقع تحملی که شده برای این که سند بیاد نهایتا یک بخش از آن چیزی که ارائه شده انگار که همون کلیاتی است که در طول این ۴۲ سال همیشه مطرح بوده فقط کأنهوا با یک نظم و ترتیب خاصی اینها گرد هم آمدن به عنوان مبانی توسعه که حالا هزاران نقص های دیگه ای هم دارند این که ما نیازمند یک سند هستیم یک در واقع طراحی هستیم این نهایت هوشمندی رهبر معظم انقلاب اسلامی رو میرسونه و ایشان به نظر من با این دستوری که دادن هم میخواستند در واقع یک تحول از این طریق در دانشگاهها به وجود بیاورند در حوزه به وجود بیاورند فرصت وحدت حوزه و دانشگاه را از این طریق احیا بکنن و هم اینکه بالاخره کاری بکنند که کشور ما به یک مدل تازه ای برای پیشرفت تدریجاً دست پیدا کند و بتونه در واقع یک ریل گذاری تازه انجام بده اون ریل قدیمی رو کنار بذاره یک ریل جدیدی بگذاره که کشور در واقع رو اون ریل بتونه حرکت کند و جلو برود به نظر من چه بسا لازم باشه که این سند مورد نقادی مجدد قرار بگیرد بازبینی مجدد قرار بگیرد و ضعف هاش اشکالاتش برطرف بشه البته نفس اینکه ما امروز رسیدیم به این همین سند هم خیلی به نظر من مبارک است اما باید از فرصت نهایت استفاده را بکنیم و کار را تکمیل کنیم کار را تقویت بکنیم
– خیلی متشکرم آقای دکتر آیا نمونه محقق شده ای از مسائل پیشرفت محور امروز در کشور داریم ایا انقلاب اسلامی چقدر توانسته در محتوا در عمل مدار کشور رو حداقل در بعضی نمونه ها در مسیر پیشرفت قرار بده که ما بگیم آقا ببینید اگر این پیشرفت محقق شد این موفقیت ها شکوفا خواهد شد
* من در واقع در پاسخ به سوال جنابعالی باید یک بحث تفکری انجام بدم یعنی یک بحثی که لزوما جنسش حالا الگو نیست چون ما تا الان که الگوی اسلامی پیشرفت اون معنایی که انتظار داریم نداشتیم اما تفکر پیشرفت اسلامی داشتیم که نقطه مقابل در واقع تفکر توسعه ی غربی بوده اگر اینگونه بخوام بگم عرض می کنم خود بحث استقلال خود اتکایی مدل توسعه غربی استقلال خود اتکایی را بر نمی تابد همین الان شما ببینید خیلی از عناصر روشنفکر غرب گرا استقلال کشور را که ما یک نقطه مثبت می دانیم یک مزیت می دونیم رو زیر سوال میبرند میگن استقلال نیاز نداریم خود اتکایی بیخود است خود اینکه ما به سمت استقلال رفتیم و امروز به درجه خوبی از استقلال دست پیدا کردیم این محصول تفکر پیشرفت به نظر من در بحث محرومیت زدایی و مبارزه با فقر بالاخره شما ببینید در این حوزه کارهای بزرگی شده در طول این ۴۲ سال گرچه هنوزم با سطحی از محرومیت روبرو هستیم هنوز نتونستیم محرومیت را ریشه کن کنیم هنوز نتونستیم فقر رو ریشه کن کنیم امواج جدیدی هم بر اساس سیاست های غلط دولت ها ایجاد شده اما انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی با تفکر پیشرفت قدم های بزرگی برداشت شما ببینید در دهه 60 فقط چه کارهایی شده کمیته امداد درست شده بنیاد مسکن درست شده بنیاد مستضعفان درست شده ستاد اجرایی فرمان امام درست شده اینها چقدر خدمت کردن ما در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی با یک وضعیت افتضاح روبهرو هستیم یک درصد ناچیزی از رفاه برخورداره از امکانات برخورداره حتی امکانات اولیه حالا الان شاید نسل های جدید خیلی براشون قابل فهم نباشه یعنی چی که مثلاً یک درصد قابل توجهی از مردم برق ندارند جاده ندارند آب آشامیدنی سالم ندارم حمل و نقل مناسب ندارند نمیدونم سوخت ندارند الان همین گازی که ما ازش بهره برداری میکنیم عمدتا مال بعد از انقلابه قبل از انقلاب این ها نبوده مهاجرت از روستا به شهر سرعتش به مراتب بیش از اون چیزی بود که امروز هست توجه میکنید در اثر محرومیت های شدیدی که در شهرهای کوچک و روستاها بود بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اقدامات سریعی و گسترده ای برای جلوگیری از تشدید این محرومیت ها تشدید این فقر و گسترش مهاجرت ها از روستا به شهر صورت گرفت که البته جنگ متاسفانه مانع شد از استمرار بعضی از پروژه های بزرگی که می توانست خیلی سریعتر چهره ایران را عوض کند و بعد از جنگ باز دوباره اقدامات متنوعی صورت گرفت گرچه دولتهایی که تفکرشان تفکر و توسعه ای بود تو این زمینه کم کاری کردند منتها خوب فقط که دولت ها نبودند سیاستهای کلی نظام جای دیگری ابلاغ میشد هدایتهای کلان نظام توسط رهبری صورت می گرفت و می گیره لذا اینگونه نبود که صد در صد بتوانند در واقع سیاستهای خودشان را اجرا بکنند مجبور بودن در این زمینه ها سرمایه گذاری بکنند خیلی از خیلی از دولتها هم میل و علاقه داشتند چون از متن مردم بودند و مشکلات مردم رو لمس می کردند متدین بودند این بی انصافی است که بگیم کار نکردند در نوع مردم سالاری حاکم بر کشور و پیوند زدنش با دین تفکر پیشرفت بوده در بحث دفاع از کشور ما اگر تونستیم در دفاع مقدس یک میلیمتر از خاک مان را واگذار نکنیم تفکر پیشرفت بوده و الا اخه با تفکر توسعه اگر میخواستیم بریم جلو که خیلی از بخش های کشور را داده بود یعنی اون تفکر اساسا تفکری نیست که توش مقاومت باشه تحمل باشه و خیلی چیزهای دیگه در موضوع آموزش و پرورش این که شما می بینید امروز از همه طرف دارن فشار میارن که سند ۲۰ ۳۰ را در آموزش و پرورش حکم پیدا کنند چون احساس می کنند آموزش و پرورش ما آموزش و پرورش مطابق میل آنها نیست و فشار میارند که که آموزش و پرورش را از جهت محتوایی دستخوش تغییرات جدی بکنند ما در دانشگاهها گیرمون بیشتر از آموزش و پرورشه در آموزش و پرورش ما موفقیت های زیادی داشتیم برای اینکه بتونیم محتواش رو مبتنی بر گفتمان انقلاب تحول بدیم تغییر بدیم خوب تفکر پیشرفت در این جا بوده در حفظ و تقویت خیلی از سنت ها و آیین های دینی ما نه تنها خیلی از سنت ها را کنار نداشتیم بلکه تقویت کردیم در هنر در ادبیات و رسانه ما به بی اخلاقی به فحشا تن ندادیم گرچه خیلی فشار بود که اتفاق بیفتد اما تفکر پیشرفت مانع شد از اینکه ما هنر و رسانه و ادبیات را کاملا از دست بدیم و غربی بشه در تن ندادن به سوء استفاده گسترده و سیستمی از زنان خوب پیش از انقلاب واقعاً چه خبر بود چی کار داشتن با زن ها می کردند بعد از انقلاب قضیه کاملاً متوقف شد پیشرفت زنان در این ۴۲ سال محصول نوع نگاهی است که انقلاب اسلامی به زن دارد و محصول متوقف کردن سوء استفاده از زن ها هست سواستفاده سیستمی خوب این باز تفکر پیشرفت بوده که این اتفاق را رقم زده در رشد علم و فناوری با جهتگیری های درست به نظر من مظلومان جهان مگر با تفکر توسعه صحبت از دفاع مظلومان جهان با میان میاد کاملا عکس اونه میگه اقا چی کار داریم در همون چارچوب خودمان قرار بگیریم و کاری به کار دیگران نداشته باشیم در مبارزه با نظام سلطه و در مواردی از این قبیل ما از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته توفیقاتی داشتیم و عرض شود به حضورتون که می تونیم در آینده هم توفیقات مضاعفی داشته باشیم و اگر ما به الگوی مدون پیشرفت اسلامی دست پیدا کنیم به زنجیره ای از نظریات در این عرصه دست پیدا کنیم قطعا توفیقات ما می تونه گسترش چشمگیری پیدا کند میتونیم ما به کارمون سرعت بدیم میتونیم موانع رو راحت تر برداریم انقلاب اسلامی در جهت خنثی کردن جریان توسعه غربی کم کار نکرده من معتقدم که باید این ها را ببینیم نباید در واقع بی انصافی بکنیم اما فاصله ها با نقطه مطلوب زیاده یه بخشش هم به خاطر این است که جریان مقابل انقلاب اسلامی جریان گردن کلفتی است و با تمام عِدّه و عُدّه آمده در مقابل انقلاب اسلامی قرار گرفته این لشکر کشی عظیم که کرده را نباید دست کم گرفت این لشکرکشی یک بخشش نشان دهنده قوت انقلاب اسلامی است چون در مقابل یک موجود ضعیف و ناچیز و کم اثر که لشکر کشی گسترده لازم نیست انجام بشه لذا من معتقد هستم که ما نمونههای محقق شده از تفکر پیشرفت را در این 42 سال داریم و اینطور هم نیست که فقط حرف زده باشیم در خیلی از زمینه ها هم عمل کردیم
– خیلی متشکرم مسئله پیشرفت آقای دکتر در محتوا و مبانی ما چه معنایی دارد یعنی در واقع اگر بخواهیم محتویات ما مبانی ما پیشرفت محور باشه و توسعه غربی دوری بکنه چه اتفاق عینی باید بیفته؟
* من معتقدم پیشرفت در محتوا یعنی زمینه سازی برای تولد عقلانیت اسلامی که حالا من خودم راجع به عقلانیت اسلامی عرض کردم کار کردم و جزئیاتش را در واقع بحث کردم یک بحث کلی نیست یعنی بسط و تعمیق عقلانیت اسلامی در سیستم کشور یعنی دستیابی به یک علوم انسانی جدید با پارادایم های جدید یعنی دستیابی به یک دستگاه فکری تازه برای هم شناسایی مسایل هم پاسخگویی به این مسائل وقتی میگیم پیشرفت محتوایی یعنی این یعنی میخوایم در واقع یک دستگاه جدید بیاریم توی میدون که این دستگاه کارآمدتر باشد در جامعه اسلامی بتونه در واقع پاسخگوی نیازهای مسلمانها باشه بتونه اهداف انقلاب اسلامی را محقق کند منظور ما از پیشرفت اینها است تا زمانی که علوم انسانی ما وضعیتش این هست زمانی که ما نتوانستیم یک تئوریه جامعی راجع به عقلانیت اسلام ارائه بدیم و بعد آن را در عمل ساماندهی کنیم مستقر کنیم طبیعی است که پیشرفته محتوایی رخ نداده البته ما یک اجمالی از اینها داریم ها در این ۴۲ سال با اون دانش اجمالی و با اون در واقع اصولی که داشتیم جلو آمدیم جامعه ی بدون تفکر که رشد نمی کند
-اها اون نقطه مطلوب و…
* ولی برای رسیدن به قله ای که رهبر معظم انقلاب اسلامی ترسیم کردند که اون هم همان تمدن انقلاب اسلامی هست ما نمی توانیم با این شرایط جلو بریم حتماً پیشرفت محتوایی به نظر من مقدمه بر هر نوع پیشرفتی کما اینکه پیشرفت فرهنگی مقدم بر پیشرفت های دیگر است چون این فرهنگه که بسترهای لازم را برای رشد اقتصادی رشد سیاسی فراهم می کنه متاسفانه یکی از کج فهمی هایی که در این ۴۲ سال بوده در اصحاب توسعه این بوده که اصلا فرهنگ رو بها نمی دادند فرهنگ رو در حد یک کالای در واقع اقتصادی تقلیل داده بودند و می گفتند که باید در نظام در واقع ازاد در بازار ازاد فرهنگ خودش به فکر خودجوش خودش رو پیدا کنه رشد بکنه مثل سایر کالاها در واقع بازار خودش رو شناسایی کند تو بازار گسترش پیدا بکنه رشد بکنه حاضر نبودند که در حوزه فرهنگی سرمایه گذاری بکند یا بعضیاشون می گفتند که ابتدا بذارید ما در حوزه اقتصاد رشد کنیم بعد که وضعمون خوب شد میریم سراغ فرهنگ خوب بابا اصلا فرهنگ نباشد اقتصاد درست هم نخواهد بود در کشورهایی که به پیشرفت اقتصادی رسیدن شما اگه تحقیق کنید می بینید قبلش رفتن معایب فرهنگیشون را حل کردن یا همزمان معایب و مشکلات فرهنگی و عمومیشون رو حل کردن همین کج فکری هست که هست که اونوقت یک نفر بلند میشه میاد میگه که ما وظیفه نداریم انسانها را به سمت بهشت سوق بدیم ما نسبت به بهشت و جهنم مردم باید بی تفاوت باشیم خودشون باید هر کاری خواستن بکنن خوب این در واقع نشون میده که ما اصلا نفهمیدیم جایگاه فرهنگ رو نقش فرهنگ رو نسبتش با سایر ابعاد اجتماعی را جایگاهش در مدل پیشرفت متاسفانه متوجه نشدیم و من معتقد هستم که انشالله با این جریانی که به وجود امده تحت عنوان علوم انسانی اسلامی یا تمدن نوین اسلامی سال های آینده این پیشرفت محتوایی یک بخشش رخ بده البته من همین جا می خوام گلایه کنم از کسانی که تو این زمینه پشت افرادی که دارن کار میکنن را خالی کردن و حالا من نمی گم عمدا انشالله که غیر عمدی است چون من مخاطبم افراد انقلابی است اینجا خوب ما در جریان روشنفکری سکولار که توقعی نداریم که از علوم انسانی اسلامی حمایت کنند آنها می خوان سر به تنش هم نباشه اما از نیروهای انقلابی که امکاناتی دستشون هست قدرتی دارند اختیاراتی دارند انتظار داشتیم حمایت کنند یک حمایت عادلانه حداقل به همان اندازه که از جریان روشنفکری سکولار در دانشگاه حمایت میشه از این هم حمایت بکنند اگر نه ۵۰ درصد از حمایت که از او می کنند از این ها هم بکنند پشت نیروهای متفکر دانشگاهی و حوزوی رو در قضیه علوم انسانی اسلامی خالی کردند با این حال نیروهای مسلمان خوش فکر دلسوز میدان را ترک نکردن با هر زحمتی هست دارند کار می کنند اما این باید بالاخره یک جایی گفته بشه و من هم دوست داشتم اینجا بگم در بعضی از صحبت ها و نوشته هام هم این را گفتم که ما در این ۱۰ سال اگر ازمان حمایت می شد پیشرفت مان چند برابر بود؟ من خودم که در عرصه علوم انسانی اسلامی یک موسسه را ایجاد کردم چند سال کار میکنیم چند بار به فکر متوقف کردن کارم افتادم به جهت مشکلات مالی چند بار دنبال این بودم که کار را دیگه ادامه ندم چرا باید این اتفاق بیفتد باید کمک بشه باید در واقع باید دست اونهاییکه بدون هرگونه چشمداشت مادی که دارن در این عرصه کار می کنند گرفته بشه تا ما به اون پیشرفت که مطلوبمان هست دست پیدا کنیم و من خوشبینم امیدوارم که این اتفاق تدریجا بیفته
– و این مسئله عدم حمایت واقعا یه جوری اپیدمی شده یعنی واقعا من افراد و گروههای مختلف انقلابی که واقعاً دغدغه کارهای انقلابی را دارند چه توضیح مسائل پژوهشی چه غیر از اون میشناسم که خیلی از این ظرفیت ها به خاطر اون عدم حمایت ها واقعاً متوقف شدن اما از طرفی می بینیم خیلی از ظرفیت ها جاهای دارن مصرف میشن که نباید مصرف بشن
* بله بله
– خیلی متشکرم آقای دکتر غلامی مسئله تحول در ادبیات رهبری به چه معناست خصوصا ایشون قیدی می زنند تحول مبتنی بر پیشرفت و عدالت و اینکه بعضی ها گفتند که این تحول اگر بخواد تحول موفقی باشه باید جامع باشه بعضی از دسته بندی ها مثلا تحول محتوایی رو بعلاوه تحول ساختاری به علاوه تحول نسلی و کارگزارانی میدونه یک تحول جامع لذا به نظر حضرتعالی این چطور این را ارزیابی می کنید؟
* ما برای پیشرفت به تحول در عرصههای گوناگون احتیاج داریم برای پیشرفت و تمدن سازی به نظرمن تحول یعنی برهم زدن ترتیبات غلط و ایجاد نظم و ترتیبات درست تحول یعنی این به هم زدن ترتیبات غلط و جایگزین کردن نظم و ترتیبات درست انقلاب اسلامی خودش یک تحول بنیادین بود دیگه تحول عظیم مبنایی بوده و اینکه ما میگیم انقلاب اسلامی زنده است چون ما میدونید این خلاف نظریه های رایج در حوزه جامعه شناسی سیاسی است دیگه معمولا انقلاب ها وقتی به پیروزی می رسند منجر می شود به تغییر سیستم دیگر تموم میشه کارشون تموم میشه یک تولدی دارند یک پایانی دارد اون موقع میشه پایان یک انقلاب دیگه از اون به بعد سیستم جدیدی است که به سر کار اومده دیگه راجع به اون سیستم صحبت می کنند اون انقلاب به تاریخ می پیوندد در نگاه اسلامی اینگونه نیست یعنی اینکه انقلاب بعد از اینکه به پیروزی می رسد و سیستمی را میاره روی کار میاره تمام نمیشه همچنان زنده است علت این زنده بودن چیه چرا ما میگیم انقلاب اسلامی ما بعد از ۴۲ سال هنوز میگیم انقلاب اسلامی کانهوا انقلاب اسلامی تمام نشده علتش اینه که صدها نقطه تحولی وجود داره که انقلاب اسلامی باید این صدها نقطه را یکی بعد از دیگری رقم بزنه جنسش تحول بنیادین نیست اون تحول بنیادین که خود انقلاب بوده که اصلا یک سیستمی رو گذاشته کنار یه سیستم تازه ای را آورده با تمام لوازم و اقتضاعاتش اما این به معنای تمام شدن قضیه نیست بعد تازه باید شروع بشه به تحول یک پازل فرض کنید هزار قطعه ای چند صد قطعه ای که باید یکی یکی این جریان انقلابی باید اینها رو بچینه حالا ظرف ۴۰ سال ۵۰ سال ۶۰ تا ۷۰ سال تا بتونه به اون مقصدی که میخواد برسه اون چشم اندازی که ترسیم کرده را محقق بکنه پس ما به تحول نیاز داریم تحول چیز عجیب و غریبی نیست انقلاب موقعی انقلاب هست و زنده هست و با نشاطه که بتونه کار تحولی خودش را انجام بده در همه زمینه ها هر جا که ترتیب همان طور که اشاره کردم هر جایی که ترتیبات غلط وجود دارد ما باید تحول ایجاد بکنیم هر جا که مانع وجود دارد باید تحول ایجاد کنیم هر جایی که ما منفعلیم باید تحول ایجاد بکنیم و به ابتکار عمل دست پیدا کنیم یعنی اینطور نیست که بیام بگیم فقط مثلا در یک چند عرصه خاص بشمریم بگیم یک دو سه چهار نه در هر زمینهای که لازم باشد باید سعه صدر تحولی داشته باشیم باید از این محافظه کاری که بعداً دچارش میشیم خارج بشیم چون محافظه کاری یعنی میل به در واقع ایستایی میل به حفظ وضع موجود میل به عدم تغییر در مناسبات و معادلات این محافظه کاری را باید کنار گذاشت باید به سمت تحول رفت روح انقلاب در واقع یک روح کاملا تحولی است نیروهای انقلابی اصلا چرا انقلابی اند چون تحول خواهند چون بسنده نمی کنند به وضع موجود راضی نمی شوند و بعد هم شرایط و جبر زمانی نمیتوان آنها را متوقف کند چون انقلابی هستند جبر زمانه را می شکنند شرایط را تغییر می دهند حتی جایی لازم باشه شجاعانه برخلاف مسیر آب شنا می کنند اینطور نیست که بگند چون حالا یک مسیری وجود داره مثلا الگوی توسعه غربی وجود داره که جریان پرخروش آب است برخلافش شنا نمیکنیم چون لطمه میخوریم نه شنا میکنه تا بالاخره هزینه هایی هم بده و به نتیجه برسد و می رسد نظام ان متخصص هستند که ما به زنجیرهای از تحولات نیاز داریم برای اینکه به پیشرفت جهشی برسیم به قله پیشرفت برسیم که به نظر من اگر به قله پیشرفت برسیم مرتبه مهمی از بین تمدن نوین اسلامی ظهور و بروز پیدا می کنه بین پیشرفت و تمدن کاملاً نسبت برقرار هست ممکنه حتی مواردی از تحول جنسش این نباشه که ما بخواهیم یک ترتیبات غربی رو ترتیبات طاغوتی را مثلاً کنار بذاریم ترتیبات اسلامی جاش بزاریم نه ممکنه ما در بعضی از ترتیبات اسلامی که به وجود آوردیم خطاهای مرتکب بشیم برمیگردیم خطامون را اصلاح میکنیم و همین هم اسمش تحوله لذا تحوّل از جنس هم خروج از انفعاله هم از جنس اینه که ما بتوانیم به ابتکار برسیم و بعد به این ابتکار تداوم ببخشیم هر جایی که دیدیم اشتباه کردیم برگردیم و اشتباهمان را رفع کنیم حالا من با این که نمی خوام مثال بزنم چون عرض کردم نباید زیاد محدود کرد اما برای تقریب به ذهن حالا یا اولویتها را بخوام بگم شاید اینجوری بهتر باشه مثلاً ما حتماً باید در نظامات اداریمون تحول ایجاد کنیم این نظامات اداری نمیخوره با پیشرفت جهشی مانع شده برای پیشرفت کشور حتما باید در سیستم برنامه بودجه ریزی مون هم همانطور که اشاره کردم تحول ایجاد بکنیم این سیستم برنامه و بودجه ریزی جوابگوی نیاز کشور و جوابگوی پیشرفت نیست حتماً باید در مسیر سیاست ورزیمون تحول ایجاد بکنیم بتونیم در واقع تو حکمرانی حرف های جدی برای گفتن داشته باشیم حتماً باید در حوزه رقابت سیاسی تغییرات ایجاد کنیم در بحث احزاب و تشکل های سیاسی ما اگر حزب به معنای غربیش را قبول نداریم و بهش تن نداریم باید جایگزین حزب را متولد کنیم تا بشه در واقع مشارکت سیاسی را عمق داد تا بشه به رقابت سیاسی در کشور معنا داد و در بزنگاه ها ازش سود برد ازش نفع برد در این زمینهها ما تحول احتیاج داریم در خیلی از عرصه ها یعنی تحول یکی دو تا نیست و رهبر معظم انقلاب اسلامی هم امسال بود فکر می کنم راجع به تحول صحبت کردند و ضرورت و اهمیتش رو گوشزد کردند و به نظر من ما باید به عنوان نیروهای انقلاب به یک نقشه تحولی دست پیدا کنیم و یک به یک این موارد را دنبال کنیم تا به مقصد مورد نظر برسیم انشالله
– خیلی متشکر و سپاسگذارم به عنوان سوال پایانی از محضرتون سوال می کنم آقای دکتر غلامی ما یکی از حوزههای تحولیمون حوزه تحول محتوایی است خوب وقتی به محتواهایی می رسیم که منجر به جریان پیشرفت در کشور بشه به ذهن اینطور میاد که ابتدا باید بریم سراغ علوم انسانی اسلامی یا مسائلی مثل فقه نظام فقه حکومتی فقه دولت و فقه های مضاف و فلسفه های مضافی که در این جریان کمک می کنند به جریان انقلاب یا الگوهایی در واقع تولید بشه مثل الگوی مثلاً بانکداری اسلامی اقتصاد اسلامی سبک زندگی اسلامی و مسائلی از این دست با این که خوب همه مبانی این ها وجود دارد در این تراس عظیم و عمیقی که به ما رسیده اما خوب واقعا فاصله داریم آقای دکتر همونطور که حضرتعالی هم اشاره کردید الان واقعا اون چیزی که داره به عنوان موضوعات علوم انسانی در دانشگاهها تدریس میشه کاملا توسعه محوره حتی حوزههای علمیه با اینکه این همه گفته شده فقه نظام و این ها تشویق شده این جریاناتی که قبلا اصلا وجود نداشت و به برکت انقلاب امروز اتفاقات خوبی افتاده باز هم شما اکثریت بدنه حوزه را می بینید که مشغول به فقه فردی هستند و مسائل سنتی ما کی شاهد خواهیم بود که این اتفاقات به پایان برسد بالاخره ما زمان رو هم نباید از دست بدهیم ما قراره که تمدن تشکیل بدهیم و اگر زیاد هم زمان بگذره شاید اعتماد ها به حرکت صحیح این انقلاب از بین بره و یک پرانتز می خوام باز بکنم و بعد فرمایشات شما را ببینیم ببینید بعضی از مراکز که کاملاً حکومتی هستند ارتباطی به مردم نداره یه بخشیش هم حداقل ارتباطی به انتخاب مردم هم ندارد ولی یکی از ناکارآمد ترین نهادهای جمهوری اسلامی هستند مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی خوب اینها متولی فرهنگ کشور اند مدیریت فرهنگی کشور اند محتوای کشورند چه اتفاقی می افته که ما واقعا از هر کسی می پرسیم همه یک طعنه ای یک خنده ای یک کنایه ای به این شورا میندازن و همه اجماع دارند که این شورا یک شورای ناکارآمدی است اما خوب سوال است برای بعضی ها حداقل این شورا که بخش عظیمیش دست رهبر انقلاب هست چرا این اتفاق نمی افته که حالا یا ساختارش رو کلا عوض بکنن ایشون هرطور که لازمه یا افراد را عوض کنند که این نهاد و شورای مهمی که در کشور وجود دارد کارآمد بشه
*بله سوال مهمی جنابعالی مطرح کردید همانطوری که در فرمایشات خودتون هم بود بالاخره در این ۴۲ سال کارهای مهمی انجام شده یعنی حوزه ما که مواجه شده با انبوهی از مسائل تونسه بالاخره بعد از سالها به درجه ای برسه که بخشی از مسائل را بتونه پاسخ بده من همین اخیرا داشتم دروس خارج حوزه را بررسی می کردم که چه درس های خارجی داره ارائه میشه شاید با مثلاً ۲۰ مورد درس خارج با مسایل جدید مواجه شدم در مسائل بسیار پیچیده مثلا در حوزه فضای مجازی در حوزه مثلاً زیست فناوری در بعضی عرصه هایی که اصلا فکرش رو نمی کردم ما به این زودی ها بتونیم درس خارج داشته باشیم و الان درس خارج داریم وضعیت به نظر من خیلی بهبود پیدا کرده واقعا یک عده ای زحمت کشیدن نمیشه این زحمات را نادیده گرفت گرچه راضیکننده نیست همچنان همان طور که اشاره کردید بخشی از حوضه های ما خودشان را در این مسیر تحولی نیانداختند یا مقاومت می کنند اما اتفاقات مهمی من شاید یک بار دیگه هم اینرو گفتم در یک جایی شاید به خود حضرتعالی اشاره کردم که یک زمانی ما در اقتصاد اسلامی تا سال ۷۳ که ما قرار بود گروه اقتصاد اسلامی داشته باشیم در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی شاید ۶ ۷ نفر متخصص اقتصاد اسلامی در حوزه نداشتیم الان صد و خورده ای صاحب نظر درجه یک در حوزه داریم که به طور ویژه دارند در حوزه اقتصاد اسلامی کار می کنند کتاب می نویسند مقاله مینویسند تو کنفرانس های بین المللی و داخلی شرکت میکنند توجه میکنید یعنی حوزه رشد کرده در این سال ها ما در حوزه علوم سیاسی و اسلامی یک زمانی چند تا صاحب نظر داشتیم که در حوزه های دیگر هم کار می کردند یعنی اینطور نبود که حالا
– تخصصی ارائه می کردن
* بله بله امروز به لطف الهی ما شاید مثلاً بیش از ۸۰ – ۹۰ تا صاحب نظر خیلی خوب داریم که دارند در حوزه علوم سیاسی حالا بیشتر تو حوزه فلسفه و اندیشه سیاسی دارند کار میکنند پیشرفت های خوبی رخ داده راضی کننده نیست باید سرعت پیدا کنه باید موانع برطرف بشه من معتقدم این ها خیلی هاش هم دستوری نیست بخشنامه ای نیست باید گفتمان قدرتمندی به وجود بیاد تو حوزه و دانشگاه تا به طبع این گفتمان قدرتمند تحولات در ابعاد خیلی وسیع و با سرعت بالا شکل بگیره البته از زمانی که رهبر معظم انقلاب اسلامی بحث گفتمان نهضت تولید علم را مطرح کردند حقیقتا می بینیم که خیلی اوضاع عوض شده اصلاً خیلی از این دستاوردها محصول همین گفتمانی است که حضرت آقا مطرح کردند و تا الان هم خودشون پاسداری کردند صیانت کردند که این گفتمان به حاشیه نره هم در دانشگاه ها محصولات بزرگی داشته خوب این همه ما شرکتهای دانش بنیان که داریم این همه دستاورد علمی که دارایم رتبه های بالا در حوزه علم بدست آوردیم این همه محصول گفتمان انقلاب اسلامی و در ذیل گفتمان انقلاب اسلامی گفتمان نهضت جنبش ببخشید جنبش نرمافزاری هست این ها را داریم میبینیم محصولاتش رو برآیندش رو و خدا را شکر میکنیم در همین قضیه کرونا ما به جایی رسیدیم که جزء ۶-۷ کشوری قرار گرفتیم که واکسن کرونا تولید کردیم یعنی در یک عرصه ای فوق پیشرفته توانست جمهوری اسلامی در واقع سه چهار تا واکسن بسازه و اون ها را آزمایش بکنه اینها کم چیزی نیست ما در گذشته اصلا همچین ظرفیتهایی نداشتیم و امروز داریم در علوم انسانی همانطور که من اشاره کردم اینطور نیست که کاری نشده باشد ولی به هر حال و اوضاع همینه اوضاع جوری نیست که ما بگیم ما یک علوم انسانی متحول شده و منطبق با اخلاق و ارزشهای اسلامی داریم نه نداریم یعنی زحمات خیلی هاش به ثمر ننشسته هر چند که زحمت کشیده شده ما نمیخواهیم بگیم که زحمتی کشیده نشده ولی اون گفتمان اگر به وجود بیاید حتما در واقع شرایط عوض میشه بهتر میشه در ارتباط با اون سوال بعدی که مطرح کردید راجع به شورای عالی انقلاب فرهنگی من واقع شورای عالی انقلاب فرهنگی را ناموفق نمیدونم شاید نظرم متفاوت باشد با خیلی از کسانی که راجع به شورا اظهار نظر میکنند ببینید شورای عالی انقلاب فرهنگی در طول این سالهایی که بوده تونسته به هر حال جلوی اقدامات جریان روشنفکری غربگرا در دانشگاه ها را بگیر اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی نبود دانشگاه ها چه وضعیتی پیدا می کرد تونسته در واقع مسیر رشد علم و فناوری را در کشور رو روشن بکنه هموار بکنه خوب نقشه جامع عالی کشور را خوب همین شورا تهیه کرده همین شوراست که گام به گام داره روی پیشرفتهای علمی کشور پیشرفتهای فناوری کشور نظارت می کند درسته حالا تبلیغاتشان اطلاع رسانی هاشون ضعیفه ولی بنده به دلایلی ارتباط دارم با بعضی از نقش های شورای انقلاب فرهنگی در خانه شورای فرهنگی شاهد هستم که دارند چقدر زحمت می کشند تو این زمینه در خیلی از زمینه ها دولت هایی که سر کار آمدن در این ۴۲ سال برنامه هایی داشتن که این برنامه ها می تونست در واقع آثار سوء فرهنگی داشته باشد یا احیاناً نگاهشان به فرهنگ کاملا سیاست زده بود و دنبال این بودند که در واقع فرهنگ را در کشور ما کاملاً بر اساس علایق سیاسی خودشان در یک چارچوب خاص قرار بدهند خوب همین شورای انقلاب فرهنگی جلوی این ها ایستاد همین شورای انقلاب فرهنگی اجازه نداد که این ها برنامه در دوران اصلاحات این شورای انقلاب فرهنگی چقدر خدمت کرده این ها را نباید نادیده بگیریم در دوران سازندگی هم همینطور خیلی از برنامه هایی که پیش بینی شده بود در حوزه فرهنگ غلط بود نادرست بود منحرف بود در واقع همین شورا جلوش رو گرفت در همین شورا یکی دو تا از اعضاش رو اخراج کردن اخراج کردن دیگه آقای ارزقنا خدمت شما که رحیم پور
-رحیم پور ازغندی
* خوب اگر شورا یه شورای بی خاصیت و کم خاصیت و منفعلی بود
نباید ایشان از شورا کنار گذاشته می شد بالاخره معلوم شد که ایستادن حرف زدن از مواضعشون کوتاه نیامدن و بعد هم مجازات شدند در شورای عالی فضای مجازی هم آقای ضرغامی هم همین اتفاق براشون افتاد البته ما نمی گیم کسی با رئیس جمهور درگیر بشه کسی به رئیس جمهور توهین بکنه رئیس جمهور باید احترامش حفظ بشه باید شئوناتش حفظ بشه بالاخره رئیس کشوره من به هیچ وجه از این حمایت نمی کنم اما به هرحال این شوراها جدی بودن که این هزینه ها رو هم دادن اما
-مطلوبه حداکثری؟
*نه مطلوب نیست هیچکس نمیگه که در واقع این شورا همان شورایی است که امام فرمودند حضرت آقا فرمودند در بیانات خود مقام معظم رهبری ببینید چقدر نقد نسبت به این شورا وجود دارد هر دفعه که اعضای شورا رسیدن خدمت رهبر انقلاب خوب ایشان در کنار تشکر هایی که ازشان کردند تقدیر هایی که کردن کلی هم ایرادهای شورا را به رخشان کشیدند و خواستار اصلاح شدند اما اینکه بگوییم این شورا بیخاصیته ناموفقه شکست خورده است من این رو قبول ندارم من معتقدم که این شورا در حد بضاعت خودش خوب کار کرده ترکیبش ترکیب خوبیه هم ترکیب حقوقی بسیار عالی داره روسای سه قوه درش عضو اند روسای کمیسیون های اصلی و مرتبط در مجلس درش عضو اند وزرای ذیربط درش عضو اند معاونین ذیربط رئیس جمهور درش عضو اند ترکیب حقوقیش بسیار ترکیب خوبیه ترکیب حقیقیش ملاحظه بکنید برجسته ترین افراد در حوزه فرهنگ علم و هنر و ادبیات در اینجا عضو اند اما با سلایق سیاسی متفاوت یعنی ما در شورای انقلاب فرهنگی هم اصلاح طلب داریم هم اصولگرا داریم و هم یعنی انواع اقسام سلیقه ها هستند کنار هم می نشینند با همدیگه گفت و گو می کنند ممکنه حالا بگیم اگر مثلا این ۳-۴ نفر اضافه بشوند بهتره جوانتر های مثلاً بپیوندند به ترکیب
– حالا آقای دکتر خبرهای رسیده که گویا حضرت آقا میخوان در این دوره جدید افراد جوانتری را
* من اطلاع ندارم ولی به نظر من بعید نیست از در واقع از رهبر معظم انقلاب اسلامی که با توجه به فرمایشات خودشان در خصوص اهمیت میدان دادن به جوان ها در عرصه های مختلف این کار را بکنند افراد جوانی را به ترکیب شورا اضافه کنند البته جوان که می گیم نه منظور جوانی که
– جوانی که به تعبیر آقا
* بله جوانی که خود اقا صحبت کردن راجع به مختصاتش البته پیشکسوتان ما بزرگان ما این ها سرمایه های کشور هستند این ها رو باید احترامشون را حفظ کرد از نظراتشان تجربیاتشون استفاده کرد حالا هر کسی پیر شد نباید کنارش گذاشت در هیچ جای دنیا این کار را نمی کنند مخصوصاً در مراجع عالی که قراره تصمیمات مهم گرفته بشه همیشه صاحبان تجارب طولانی از یک جایگاه ویژه ای برخوردار هستند لذا آنها باید در جای خودشان باشند آنها که می توانند هرکی از خودشان انجام بدهند کاری انجام بدهند نباید کنار گذاشته بشند در عین حال یک طیف نیروهای جوان و خوش فکر می تونه به این شورا اضافه بشه و شورا رو به نقطه مطلوب خودش نزدیک بکنه
– خیلی متشکر و سپاسگذارم آقای دکتر غلامی ما در انتهای برنامه چند تا عکس برای مهمونمان نمایش میدهیم تا احساسشون نسبت به این عکس به ما بگن
حضرت آیتالله جوادی آملی:
* بله یک شخصیت علمی بی نظیر به نظر من در جهان اسلام که من خودم بعضی وقتا که دروس ایشون رو گوش میدم به وجد میام یعنی گاهی اوقات تو ماشین وقتی که مباحث تفسیری ایشان را مباحث فلسفی ایشان را گوش میدم دوست دارم اصلا کنار بکشم در واقع یه جا بایستم و واقعا غیر قابل توصیفه و خدمات ایشان زحمات ایشان واقعا فوق آن چیزی که بنده زبان قاصر بنده بتونه اون رو بیان بکنه خدا انشالله حفظشون کنه
بعدی مرحوم آیت الله مصباح یزدی:
* بله یک اندیشمند مجاهد شجاع که حق بزرگی به گردن همه ما داره به گردن جمهوری اسلامی داره به گردن حوزههای علمیه داره با اون صراحت لهجشون ایشان در خیلی از عرصه ها روشنگری کردند مرز بین جبهه حق و باطل رو ایشون پررنگ نگه داشتند تبعیت از ولی فقیه را به معنای کامل کلمه به ما یاد دادن که خودشان عامل بودند واقعاً یکی از جانگدازترین مصیبت هایی که ما در این سالهای اخیر آن را تجربه کردیم و چشیدیم مصیبت از دست دادن استاد علامه مصباح یزدی بود خدا رحمتشون کنه بعدی
مرحوم آیت الله یزدی:
*بله ایشون هم شجاعتشون و صراحت لهجشون و ایستادگیشون روی مواضع اصول انقلابی و اصولا انقلاب چیزی نیست که واقعا قابل انکار باشد در طول این ۴۲ سال یکی از مهمترین ویژگی هاشون این بود که ایشان در واقع کوتاه نمی آمدند از خط اصیل انقلاب هر چند که مورد هجمه های جدی هم قرار می گرفتند تا آخر عمرشون هم همینگونه بود خیلی از زمینه ها بهشون نامهربانی هایی شد اما حاضر نبودند سر سوزنی از مواضعشون کوتاه بیان
بعدی جناب آقای دکتر مهدی گلشنی :
* چند سال در محضرشان باشم و شاگردی بکنم از شخصیتهای منحصر به فرد جهان اسلام هستند شخصیتهای علمی بزرگ خدمات بزرگ ایشان داشتند با اینکه ایشان رشته شون فیزیک نظری هست اما شاید سهمشون در ارتقای علوم انسانی از خیلی از اصحاب علوم انسانی در این سالها بالاتر بوده و علاوه بر مراتب علمی اون شخصیت در واقع دینی ایشان اون خلق و اون پارسایی ایشان اون صمیمیت ایشان اون در واقع روحیه شاگرد پروری ایشن از ایشان یک در واقع چهره به یاد ماندنی و عظیم و تاثیر گذار ساخته
بعدی آقای مهدی نصیری:
*بله آقای مهدی نصیری من خیلی متاسفم از اینکه مواضعشون رو تغییر دادن و من این تغییر مواضع رو محصول در واقع پشت کردن به فلسفه اسلام و عقلانیت اسلامی می دونم و پیش بینی هم می کردم که کسی که به سمت فلسفه ستیزی حرکت می کند و فلسفه رو از تفکر خودش اخراج میکنه به جایی هم برسه که یکدفعه ۳۶۰ درجه از مواضع خودش برگرده و امروز چیزهایی رو بگه که ما رو دشمن شاد بکنه متاسفم از روزگاری می بینم که نیروهایی که ما یک زمانی در واقع تبعیت می کردیم آثارشان را میخوندیم در انقلابی در واقع شدن و انقلابی ماندن سعی می کردیم که در واقع به این ها نگاه بکنیم به نقطه ای رسیدن که توئیتی نیست پستی نیست که بگذارند خالی از طعنه و نیش و کنایه نسبت به اصل انقلاب اسلامی باشه و در واقع برگشت از اصول انقلاب اسلامی انشالله که ایشان تجدید نظر بکنند در افکارشون
بعدی شورای عالی انقلاب فرهنگی:
* عرض کردم یک نهاد انقلابی اثرگذار که تونسته دروازه بانی بکنه از فرهنگ در حد بضاعت خودش انشاالله که در آینده بتواند به ان نقطه مطلوب خودش نزدیک تر بشه
بعدی وزارت علوم:
* بله وزارت علوم در نظام بخشی در ساماندهی آموزش و پژوهش در کشور نقش بسیار پر اهمیتی دارد به شرط اینکه دچار سیاست زدگی نشه به شرط اینکه در اسارت جریان های سیاسی قرار نگیره که اگر قرار بگیره کاملا فلج میشه بی اثر میشه و تصمیماتش بر علیه علم و آموزش و پژوهش در میاد که ما متاسفانه در بعضی از دوره ها شاهد این واقعیت تلخ بودیم
بعدی حوزه علمیه :
* بله یک شجره طیبه ای که از تقریبا سال هایی بعد از غیبت کبری تا الان تونسته از اسلام ناب شیعی حراست بکنه صیانت بکنه جلوی انحرافات بایسته جلوی انتقادات بایسته و تلاش بکنه که اسلام عزیز نسل به نسل منتقل بشه و به دست ماها برسه و انشالله که این حوزه بتونه با تقویت خودش ارتقاء خودش ان رسالت تاریخی که امروز به عهده اش هست رو بتونه محقق بکنه
– به رسم انتهای برنامه قرن جدید ما دفتری رو در اختیار مهمان بزرگوار برنامه قرار می دهیم تا یادگاری برای ما و مخاطبینمان بنویسند و انشالله این رو هم مخاطبین محترم خواهند دید خدمت شما
* خیلی متشکرم خیلی ممنون
بسمه تعالی
خیلی خوشبخت شدم از اینکه توفیق شد در این برنامه شرکت کنم نوع سوالات و جو حاکم بر برنامه نشان دهنده صفای باطن و مسئولیت پذیری و تفکر اسلامی مترقی و پیشروی دست اندرکاران برنامه دارد آرزوی موفقیت و سربلندی برای همه عزیزان در این برنامه دارم.
رضا غلامی
-خیلی متشکر و سپاسگذارم از همراهی شما بیننده های محترم ما را از شبکه های فضای مجازی که براتون زیرنویس میشه دنبال کنید تا دیدار بعد یا علی خدانگهدار
_________________________
منبع: آپارات؛ 1400/5/30
بدون دیدگاه