وارونگی افکار عمومی

پاسخ به سئوالات جناب آقای سپهر خلجی توسط رضا غلامی جهت استفاده در رساله دکترای ایشان، ۲۹ خرداد ۹۹

س. آیا اساساً معتقد به بروز پدیده «وارونگی افکار عمومی» در مواجهه با موضوعات مختلف اجتماعی هستید؟

ج. بله من وارونگی افکار عمومی را امری ممکن می دانم. وارونگی افکار عمومی یعنی شرایطی که افکار عمومی به‌معنای مجموعه ای از باورها، نگرش ها و معیارهای ارزشی حاکم بر جامعه در اثر عوامل درونی یا بیرونی به واقعیت ها پشت‌ کند.

س. چنانچه پاسخ‌تان به سئوال فوق مثبت است؛ علل و زمینه‌های بروز «وارونگی افکار عمومی» را چه مواردی می‌دانید؟ به عبارتی آیا ریشه‌های این پدیده روانشناسانه است؟ آیا این پدیده ریشه‌های ارتباطاتی دارد؟ آیا باید موضوع را از منظر جامعه شناسی مورد بررسی قرار داد؟ و یا اینکه علل بروز این پدیده چند وجهی و چند عاملی است؟

ج. وارونگی افکار عمومی یک پدیده چندعامله یا multifactorial است و لذا همه عوامل اعم‌ از ارتباطاتی، جامعه شناختی، روانشناختی و … می تواند در آن به صورت جدا جدا یا برهم کنشی نقش آفرین باشند اما آنچه‌ مسلم است، وارونگی افکار عمومی پدیده ای است با لایه های پیچیده در هم که کشف کامل عوامل آن آسان‌ نیست. در عین حال، به نظر می رسد در وارونگی افکار عمومی، بیش از هر چیز جنبه روانشناختی دخالت دارد. حتی امروز علوم‌ شناختی باب وسیعی را در جهت مداخلات روانشناختی در افکار عمومی باز کرده اند که نباید از نظرها دور بماند. مهم این است که در وارونگی افکار عمومی چندین اتفاق می افتد که در همه آنها رد پای تحولات روانشناختی به وضوح قالل مشاهده است. اتفاق اول اینکه ذهنیت اکثریت جامعه قدرت تفکیک بین اصول و فروع یا اهم و مهم را از دست‌می دهد و اصول یا اهم را به پای فروع یا مهم قربانی می کند؛ دوم‌ اینکه جامعه‌ به دلیل اغراقگری های رسانه ای و … قادر به مشاهده واقعیت‌ها نیست و قضاوت درست درباره مسائل نیست. در واقع قوه بینایی او با بحران روبرو می شود. سوم‌ اینکه جامعه به خاطر جابجایی نُرم های پایه، معیارهای خود را در تشخیص واقعیت ها از دست‌ می دهد بطوریکه قادر به تشخیص صحیح واقعیت ها یا‌ مصالح حقیقی خود نیست. به نظر من، اتفاق سوم بسیار عمیق تر از دو اتفاق اول است. یعنی در این حالت نجات افکار عمومی تقریباً ناممکن می شود.

س. اثرات وارونگی افکار عمومی چیست؟ به عبارتی آیا پدیده وارونگی افکار عمومی بر زیست اجتماعی اثرات عینی دارد؟ آیا اثرات این پدیده قابل پایش و سنجش است؟ آیا اثرات وارونگی افکار عمومی در همه موضوعات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و …به یک نسبت بروز و ظهور می‌کند؟

ج. وارونگی افکار عمومی آثار پنهان و آشکار فراوانی دارد اما مهم ترین آن، ایجاد اختلال در دستگاه تصمیم گیری جامعه است. به بیان دیگر، وارونگی افکار عمومی می تواند جامعه را به نقطه ای برساند که با اخذ تصمیماتی بر خلاف مصالح و منافع حقیقی خود، دست به نوعی خودکشی بزند. خودکشی در اینجا یعنی جامعه را به مرحله از خودبیگانگی رساندن. نمونه های تاریخی متعددی در عصر خود ما هست. مثلاً عمده انقلاب های رنگی یا‌ مخملی از این جنس به شمار می روند. پس حتما وارونگی افکار عمومی در زندگی اجتماعی اثرات عینی دارد هر چند اثرگذاری آن در همه ابعاد اجتماعی به یک شکل و وزن نیست. مثلا شاید در مواردی وارونگی از فرهنگ بالمعنی الاخص شروع شود و سپس سایر ابعاد را به صورت نسبی در بگیرد یا ممکن است از اقتصاد شروع شود و سپس به سایر ابعاد سرایت کند. اینکه پرسیدید آیا وارونگی قابل پایش و سنجش است؟ من معتقدم نه صد در صد اما تا حدود زیادی قابل پایش و سنجش است. در واقع، موقعی می توان وارونگی را رصد و سنجش کرد که امکان تولید شاخص های کمی و کیفی از حقایق و ارزش های بنیادین وجود داشته باشد.

س. عوامل مداخله گر وارونگی افکار عمومی چيست؟ به عبارتی در بررسی عوامل مداخله‌گر در پدیده وارونگی افکار عمومی باید موضوع را از زاویه مخاطبان و دریافت پیام مورد واکاوی قرار داد؟ یا از جنبه جنس پیام و ابزار ارسال آن و ساختار رسانه؟ یا از جنبه ظرفیتهای اقناعی پیام و رمزگذاری آن؟ و یا اینکه همه این موارد به عنوان عوامل مداخله‌گر میتوانند در وارونه شدن افکار عمومی مؤثر باشند؟

ج. همه این موارد با هم و به نحو هم افزا در وارونگی افکار عمومی نقش آفرین هستند؛ در عین حال تصور می کنم در بین عناصر مداخله‌گر، محتوا و فرم پیام، اهمیت مضاعفی دارند. در واقع، بیش از هر چیز، محتوای کاذب، نیمه کاذب و یا منحرف متناسب با زمینه های واقعی ای که در جامعه وجود دارد، به کمک فرم و تکنیک به تدریج وارونگی افکار عمومی را رقم می زنند. از سوی دیگر، وقتی از فرم و تکنیک توامان صحبت می کنیم، منظور قدرت فرم و تکنیک در پرورش محتوایی است که به خودی خود از ظرفیت اثربخشی عمیق بر روی مخاطب برخوردار نیست. البته بحث جزئی در این زمینه زیاد است اما باید توجه داشت که پیام باید از قابلیت بالایی برخوردار باشد و مخاطب را به باورمندی برساند.

س. عوامل زمینهای وارونگی افکار عمومی چيست؟ به عبارتی چه زمینه‌های اجتماعی می‌تواند به بروز پدیده وارونگی افکار عمومی بینجامد؟ زمینه‌های روانی، زمینه‌های عملکردی و تجربی، زمینه‌های فرهنگی، زمینه‌های سیاسی، زمینه‌های اجتماعی؟ و یا اینکه عوامل زمینه‌ای این پدیده چند وجهی و چند عاملی است؟

ج. همانطور که در پاسخ به سئوال قبلی اشاره کردم، زمینه های واقعی خیلی مهم هستند. مثلا القاء وجود فساد سیستمی به افکار عمومی زمانی با موفقیت همراه است‌ که مردم اولا از فساد رنج می کشند، ثانیاً، شواهدی از فساد در مقابل دیدگانشان قرار دارد و ثانیاً، مواردی از فساد، به متولیان امور کشور ارتباط دارد. این یک زمینه طبیعی برای القاء فساد سیستمی است. به نظر من، زمینه ها در ایجاد فرصت عملیات وارونه سازی نقش کلیدی دارند. مهم‌ نیست که زمینه یک مساله کوچک باشد یا بزرگ؛ علاوه بر این، مهم نیست که زمینه یک مساله خاص باشد یا عمومی و فراگیر؛ همچنین مهم نیست که زمینه به کدامیک از ابعاد فکری، فرهنگی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی مرتبط باشد؛ مهم این است که زمینه از قابلیت‌ گره خوردن با روان مردم و تحریک احساسات آنها و نیز پیوند دادن‌ مسائل با یکدیگر را داشته باشد. برای مثال، در فتنه ۸۸، جریان ضد انقلاب در صدد بود قتل ندا آقا سلطان را به زمینه ای برای القاء مظلومیت جریان معترض تبدیل کند یا در اغتشاشات بنزینی سال ۹۸، زمینه های اعم از اقتصادی و غیره وجود داشت که قابلیت وارونگی افکار عمومی را بوجود آورده بود. نکته قابل توجه این است که زمینه ها اغلب درصد بالایی از واقعیت را در بطن خود دارند.

س. پیامدهای وارونگی افکار عمومی در حوزه مخاطب چيست؟ به عبارتی آیا پدیده وارونگی افکار عمومی با پیامد اجتماعی همراه است؟ پیامدهای وارونگی افکار عمومی در چه حوزه‌هایی قابل بررسی است؟ اعتماد، کارآمدی و کارآیی و ….

ج. وارونگی افکار عمومی یک پدیده خطرناک است و اگر تداوم‌ پیدا کند بسترهای شکل گیری یک انقلاب اجتماعی را بوجود می آورد. توجه داشته باشید که اصلاح یا تغییرات اجتماعی پیامد وجود نگرانی یا مساله و چالش در افکار عمومی و به تبع آن، شکل گیری یک مطالبه جدی برای اصلاح و تغییر در یک یا چند عرصه است. در حقیقت، خود اصلاح و یا تغییر اگر توام با موفقیت باشد، و ضمناً دست دشمن را برای عملیات روانی ببندد، می تواند افکار عمومی را در شرایط طبیعی قرار دهد و راه را برای وارونگی افکار عمومی سد کند اما اگر اصلاح و تغییر به درستی و به موقع انجام نشد یا دست دشمن برای عملیات روانی در جامعه قطع نشد، چالش ها در افکار عمومی فرصت وارونگی را فراهم‌ می کند و وارونگی اگر شمولیت پیدا کند جامعه را به سمت انقلاب سوق می دهد.

س. راهبردهای مؤثر در وارونگی افکار عمومی چيست؟ به عبارتی راهبردهای اثرگذار در مقابله و یا کنترل وارونگی افکار عمومی چیستند؟ راهبردها، معطوف به حوزه‌های عملکردی هستند یا روانی و اقناعی؟ یا از جنس اصلاح و تغییر ابزارهای ارتباطی؟ یا از جنس مسائل فرهنگی و ارزشی در جامعه؟ و یا اینکه راهبردهای مؤثر در این پدیده چند وجهی و چند عاملی هستند؟

ج. راهبردها معطوف به همه مواردی است که فرمودید. در عین حال، مهم ترین و در عین حال، زود بازده ترین راهبرد، بی اعتبارسازی خطوطی است‌ که در جهت وارونه سازی افکار عمومی موفق عمل می کنند. مثلا ما چند سال قبل با رسانه ای به نام‌ آمد نیوز روبرو بودیم که فقط بی اعتبارسازی آن‌ توانست جلوی اثرگذاری وسیع آن را در مسیر وارونه سازی بگیرد. همچنین ایجاد شک در صحت اطلاعات غلطی است که در جامعه پمپاژ می شود. به بیان دیگر، باید با تشکیک در صحت اطلاعات یا‌منابع آن، جلوی شکل‌گیری قطعیت را‌ گرفت و اطلاعات درست و مستند را جایگزین کرد. این دو‌ مورد جنبه فوریتی دارد اما من‌ معتقدم در میان مدت، راهبرد اصلی، زنجیره ای از اقداماتی است‌که بتواند زمینه وارونه سازی افکار عمومی را ضعیف نموده یا به کلی از بین ببرد.

https://r-gholami.ir/?p=2713