پژوهشگر و مدرس فلسفه سیاسی و مطالعات فرهنگی و تمدنی
یادداشت رضا غلامی، ۱۸ شهریورماه ۱۴۰۳
من طی دوسال ریاست موسسه ( پژوهشگاه ) مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت، علوم، ایده های بزرگی را با کمک همکاران عزیزم به مرحله اجرایی شدن رساندم اما به دلیل عدم حمایت وزیر علوم و معاونین ایشان ( به جز دکتر کلانتری) و به خاطر اذیتهای عجیب یکی از مامورین وزارت اطلاعات و بی تفاوتی مسئولین مافوق او، دلسرد شدم و آنجا را رها کردم.
* من در آنجا سه گروه علمی جدید در قالب یک پژوهشکده تازه راهاندازی کردم و مقدمات جذب نزدیک به بیست عضو هیات علمی جدید را در آنجا فراهم کردم.
* در آنجا دو مجله علمی و پژوهشی جدید راه انداختم. مطالعات دانشگاه و مطالعات فضای مجازی/ دو مجله قبلی را نیز ارتقا دادم
* یک نشریه جذاب و پرمحتوا به نام «ارغوان نامه» برای مطالعات فرهنگی فناوری های نو تاسیس کردم.
* شش میز تخصصی ایجاد کردم که چهار میز هوش مصنوعی، میز علوم شناختی، میز علمسنجی و میز حکمرانی علمی از میزهای بسیار مهم و تحول آفرین محسوب می شد.
* من در آنجا برای اولین بار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، یک کنگره بین المللی پرمحتوا برای فارابی، معلم ثانی، برپا کردم.
* یک کمیته علمی توانا برای همکاری میان کشور ایران و قزاقستان در فارابی شناسی راهاندازی کردم و در برپایی همایش فارابی در قزاقستان مشارکت نمودم.
* در پی طراحی علوم فرهنگی و استقلال علوم فرهنگی از علوم اجتماعی بودم و برای آن یک نشست تخصصی برگزار کردم.
* برای اولین بار در کشور، یک دانشنامه علوم فرهنگی طراحی کردم و کار تدوین دانشنامه را کلید زدم.
* در پی احیاء فلسفه در دانشگاهها بودم و سلسله نشست های لذت فلسفه را برگزار کردم.
* به دنبال احیاء سنت گفتگو و نقد آزاد میان طیف های فکری گوناگون در علوم انسانی بودم و چند ده نشست به این منظور برگزار کردم.
* گفتگو با فلاسفه و دانشمندان مطرح غربی در فلسفه و علوم انسانی را ضروری می دانستم و سیزده نشست آنلاین با آنها برگزار نمودم که میان آنها بزرگان فلسفه غرب مانند تامس نیگل و تی. ام. اسکنلن و ساموئل فلیشیکر نیز حضور داشتند.
* علاقمند به تجلیل از استادان خدوم و گمنام یا کمتر قدردانی شده بودم و نشست های متعددی برای تجلیل از آنان برگزار نمودم.
* آنجا را به میدانی برای طرح ایده های نو ونقدهای تیز علمی توسط استادان تبدیل نمودم.
* معرفی و نقد کتاب های خوب پژوهشگاه و سایر کتاب های مطرح علوم انسانی و اجتماعی در کشور را ضروری میدانستم و برای آن یک شبکه اینترنتی همراه با یک استودیو راهاندازی نمودم. بیش از ۱۵۰ برنامه در استودیو ضبط و عمده آنها پخش شد.
* یک اندیشکده آکادمیک به نام اندیشکده دانشگاه ایرانی راهاندازی کردم و به چند مساله راهبردی دانشگاههای ایران پاسخ دادم.
* یک مرکز رصد امور فرهنگی دانشجویی- دانشگاهی که مقدمات آن قبلا فراهم شده بود راه اندازی کردم.( قرار بود موج جدید نگرش دانشجویان آنجا انجام شود اما وزارت علوم با آنکهخودش خواسته بود بودجهاش را نداد!!!)
* انتشارات پژوهشگاه را از حیث طبقه بندی موضوعی و یونیفرم جلدها و چشم انداز و غیره، بازطراحی کرده و نزدیک به ۶۰ عنوان کتاب جدید منتشر نمودم.
* نظام مسائل علوم انسانی و اجتماعی را برای ۹ گروه مطالعاتی پژوهشگاه تولید کردم.
* شخصا نزدیک به سی سخنرانی علمی در آنجا ارائه دادم که لااقل متن نیمی از آنها در حد یک مقاله کامل است.
* فرصت نقد علوم انسانی اسلامی از سوی مخالفین این علوم را در آنجا بوجود آوردم و خودم نیز از نقدها فراوان آموختم.
* جشنواره بین المللی فارابی را توسعه دادم و آنرا بهویژه در بخش بین الملل چند پله ارتقاء دادم.( هر چند بودجه نیمی از جوایز جشنواره را چهل روز بعد از برگزاری جشنواره و پس از تهدیدهای مکرر من دادند!!)
* دهها ایده نو و طلایی دیگر هم داشتم، انرژی و انگیزه بالایی هم برای اجرایی کردن آنها در خود میدیدم اما وقتی دیدم حمایت و توجهی توسط وزارت علوم در کار نیست، آنها را فقط نوشتم و با افسوس در گوشه کشوی میزم پرتاب کردم.
اما وقتی داشتم می رفتم، وزیر حتی یک مراسم تودیع برای من نگرفت و تقدیر نامه صوریای که نوشته بود را به درب منزلم فرستادند.😶
در واقع، اجازه ندادند این حرکت عظیم وامیدآفرین به سرانجام برسد. بودجه ای که من می خواستم، در سال، به اندازه بودجه سمینار فصلانه روسای دانشگاه ها در مشهد یا شیراز، قشم و غیره نمی شد. یعنی اگر یکی از این سمینارهای کم خاصیت و تشریفاتی بطور آنلاین برگزار میشد و بودجه آن به نفع تحول علوم انسانی به پژوهشگاه اختصاص مییافت خیلی از کارها جلو میرفت و امروز اثر آنها، کم کم قابل مشاهده می شد.
البته من بعد از قریب ۳۰ سال کار توأم با آزمون و خطا و البته دشواری، دیگر میلی به پذیرش این نوع مسئولیت ها که بارها مزه عدم حمایت را در موارد قبلی چشیدهام، ندارم و فردی کار کردن و کتاب نوشتن را به هر کاری ترجیح می دهم اما این ها را گفتم تا دیگران مخصوصاً جوان تر از ما نگویند عرضه نداشتند و کاری نکردند. امیدوارم نیروهای پرانرژی و پر انگیزه کشورم در دانشگاهها، این ایدهها را که اغلب در بدو راه یا نیمهکاره رها شد را به جایی برسانند.