معنویت گرایی عرفی؛ معنویت گرایی دینی

مصاحبه نشریه خردورزی با حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی در ویژه نامه معنویت مدرن، اردیبهشت ۱۴۰۱، شماره ۱۲

این شماره خردورزی پیرامون بحث معنویت و انسان معاصر خدمت شما مزاحم شدیم و قصد داریم اگر ممکن باشد پیرامون ارتباط سیاست و معنویت با طرح چند سئوال در خدمت شما باشیم :
1) در اندیشه اسلامی کنش و واکنش اجتماعی و سیاسی ضرورت و لازمه رشد معنوی انسان یا به تعبیری انسان کامل است؟ آیا این مسئله ناظر به افراد مختلف متفاوت خواهد بود؟
ضمن تشکر از شما، در تربیت اسلامی، برهمکنش فرد و جامعه یک اصل تلقی می‌شود. یعنی اولاً فرد و جامعه هر دو هویت و اصالت دارند- هر چند هویت و اصالت جامعه نسبی- است. ثانیاً، هم فرد تعالی یابنده است و هم جامعه. به بیان دیگر، جامعه نیز جدای از فرد تعالی پیدا می کند و می توان برای آن سعادت و شقاوت و معاد و حسابرسی در نظر گرفت. از سوی دیگر، در تربیت اسلامی، رشد و تعالی یک کار صرفاً فردی نیست. درست است که نیت و اراده فرد و نهایتاً عمل اوست که تعالی ساز است اما اعضاء جامعه به اشکال گوناگون، مستقیم و غیر مستقیم، در تعالی هم اثرگذارند و از همدیگر برای رسیدن به مقصد دست‌گیری می کنند. نصیحت، موعظه و از همه مهم تر، امر به معروف و نهی از منکر که در سایه ولایت ایمانی قابل تحقق است نشانه های مهمی از نقش جمع در تعالی فردی است. حتی عبادات جمعی نیز اینگونه است. در نماز جماعت، امام‌ جلو می ایستد و به نمایندگی از بقیه با خداوند سخن می گوید کانه همه افراد متحد شده اند و یک حرف و یک تقاضا دارند. حال ممکن است بفرمایید انسان ها در عین حال که صاحب هویت نوعیه مشترک هستند، اما در هویت فردی متنوع و متکثرند. این تنوع و تکثر یک واقعیت است اما شامل تمامیت مواجهه فرد با دین و به تبع آن، با تعالی نمی شود. یعنی تنوع و تکثر مربوط به لایه نرم و انعطاف پذیر دین است و نه لایه سختِ دین. بنابراین من قبول دارم که می توان مسیرهای متنوعی در حد بی نهایت در جهت رشد و تعالی فردی ملحوظ کرد، اما همه این مسیرها در طول یک بزرگراه که همان صراط مستقیم است قرار می گیرد و الا مسیر برحق تلقی نمی شود و انسان را به مقصد نمی رساند.
2)برخی معتقدند تکثر موجود در واکنش‌های اجتماعی و سیاسی خصوصا کثرت حاصل شده در شبکه‌های اجتماعی کاملا متضاد است با تجرد معنوی انسان معاصر، نظر و تحلیل شما در این رابطه چیست؟
من در سئوال قبلی به مغز موضوع پرداختم اما این مطلب را اضافه کنم که نقش های متکثر و بعضاً آشوبناک انسان در شبکه های اجتماعی بیش از هر چیز غفلت آفرین است. غفلت، آفت اصلی سیر معنوی انسان است. قدم اول برای تعالی، بیداری، خود‌اندیشی و انقلاب درونی است این در حالی است که شبکه های اجتماعی، انسان را بیشتر به سمت غفلت و رخوت سوق می دهد. از طرف دیگر، شبکه های اجتماعی انسان را به شدت نسبی و در نتیجه، لغزان و سردرگم می کند. لازمه تعالی، یقین، ثبات و آرامش است. این ها جدای از این مطلب است که جمع در شبکه های اجتماعی یک جمع ارگانیکی و طبیعی نیست؛ یعنی انسان در عین حال که خود را در جمع حس می کند و حس جمع‌گرایی دارد، کاملاً تنهاست. از منظر دیگر، شبکه های اجتماعی برای خود رسالت تعالی بخشی در نظر نمی گیرد چرا که غایت آنها اینجهانی شدن و نفی آخرت است. اگر بگویم موضوع و بستر در شبکه های اجتماعی خلاف تعالی و معنویت خواهی است سخن نادرست یا اغراق آمیزی نگفته ام.
3) نظریه معنویت آقای مصطفی ملکیان را ناظر به جایگاه سیاسی و اجتماعی انسان معاصر چگونه تبیین و تحلیل می‌کنید؟ آیا این نظریه ناقض فعالیت‌های سیاسی اجتماعی انسان معاصر است؟
من با دیدگاه های روانشناختی جناب آقای ملکیان آشنایی کامل ندارم هرچند بعضی مباحث ایشان در این زمينه را دنبال می کنم و بعضا از نکات خوبی هم که می گویند استفاده می کنم. به نظر من، جناب آقای ملکیان معنویت را در اتمسفر مدرنیسم جستجو می کنند و معنویت گرایی عرفی را ترویج می‌کنند و این، در مباحث ایشان یک پارادوکسیکال بزرگ بوجود آورده است. از طرف دیگر، معنویت مورد نظر ایشان، معنویتی است که هر چند در کوتاه مدت رنج ها و دردهای انسان را کم می کند اما در دراز مدت انسان را دچار پوچی نموده و به آلام او می افزاید. تا انسان مساله خود درباره معنا و هدف زندگی و نسبت خود با هستی و خالق هستی را حل نکند در سیر معنوی کامیاب نخواهد بود. با این وصف، به نظر می رسد، جناب آقای ملکیان، اساسا تا از اتمسفر مدرنیسم و معرفت شناسی حاکم بر آن خارج نشوند و پلورالیسم معنوی را کنار نگذارند نمی توانند انسان ها را به معنویت اصیل ارجاع دهند هر چند همانطور که اشاره کردم، نظریات ایشان در شرایط فعلی موقتاً انسان را از رنج های جانکاهی که با آن روبروست نجات می دهد و چه بسا برای انسانهای درگیر در جهان مدرن جذاب هم باشد.
4) آسیب‌های چالش‌های اجتماعی و فردی نظریه معنویت آقای ملکیان را تبیین بفرمایید.
معنویت فردگرا، مانند لیبرالیسم فردی، جمع و سعادت جمعی را نادیده می گیرد، غافل از اینکه تا جامعه و سیاست تعالی پیدا نکند، فرد نیز تعالی پیدا نخواهد کرد، انسان امروز قادر به ادامه حیلت در انزوا نیست و جامعه نیز او را رها نخواهد کرد. جامعه سرمایه داری، انسان را مجبور می کند تا نقش میلیون ها چرخ‌دنده کوچک یک دستگاه عظیم را در جهت اهداف نظام سرمایه داری بازی کند، و لذا معنویت گرایی فردی، تا زمانیکه به معنویت گرایی جمعی تبدیل نشود و به تبع آن به قیام برای ایجاد بسترهای مساعد اجتماعی و سیاسی و اقتصادی منجر نشود، چیزی بیش از یک سرگرمی نیست و خود آن را نیز باید جزو مکانیزم های نظام سرمایه داری برای آرام کردن انسان معاصر و منصرف نمودن او از طغیان و سرکشی تحلیل کرد.
5) کارکرد و عملکرد حوزه‌های علمیه در ترویج معنویت را چگونه تبیین می‌فرمایید؟ حوزه متولی معنویت جامعه است؟ و آیا با سیاسی شدن نهاد دین در جامعه می‌توان انتظار رشد معنوی داشت؟
نباید از نظر دور داشت که عمده فعالیت های آموزشی و پژوهشی حوزه های علمیه، باید در نهایت، خود را در فعالیت های انذاری و تبشیری حوزه و در تبلیغات دینی آشکار کند. در واقع، همه تلاش های حوزه باید در تعمیق باورهای ناب دینی، در گسترش اخلاق و معنویت و در اجرای هر چه بهتر احکام الهی بروز و ظهور پیدا کند. یعنی وضع جامعه گام به گام و به طور ملموسی بهبود پیدا کند. من معتقدم با وجود هجمه های بی سابقه فرهنگی غرب، کوشش های حوزه ها در ارتقاء دینداری کم اثر نبوده است. باید دید اگر تلاش های حوزه و روحانیت نبود الان در چه شرایطی به سر می بردیم؟ با همه اینها، چند آسیب بزرگ در حوزه تبلیغی-تربیتی حوزه ها وجود دارد. اولاً، ما در بسط نظریه‌های تربیتی خوب عمل نکردیم و فقر تئوریک در این عرصه کاملا خود را نشان می دهد. ثانیاً، ما همین حد از نظریاتی که داریم را هم نتوانستیم به الگوهای متنوع عملی و البته کارآمد تبدیل کنیم. ملاحظه بفرمایید که بعد از چهل و سه سال، هنوز آموزش و پرورش ما در فعالیت های تربیتی سردرگم است. ثالثاً، عمده نظریات و فعالیت های عملی در ساحت تربیت و معنویت افزایی، جامعه سنتی را مخاطب قرار می دهد و حوزه های ما در زمینه جذب مخاطب غیر سنتی کم توفیق است. حتی ابایی ندارم از اینکه بگویم، روش های تربیتی و معنویت افزایی حوزه به دلیل تقسیم‌جامعه به خودی و بیگانه، قدرت ارتباط گیری با بخشی از اعضای جامعه را از دست داده است. با این ملاحظه، من فکر می کنم حوزه های ما باید با درک تحولات عصری و با مهیا کردن خود برای مواجهه با شرایط امروز، واقع بینانه فعالیت های تبلیغی و تعالی بخش خود را تقویت کنند.

https://r-gholami.ir/?p=2764