صحبت های حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی در نشست مقدماتی نخستین کنفرانس علمی سیاست گذاری عمومی و حکمرانی اسلامی با عنوان معنا و مبنای حکمرانی اسلامی، تهران، ۳۰ اردیبهشت ۹۹
ضرورت و اهمیت حکمرانی
در نظم سیاسی ملت- دولت، این دولت است که ظرف تحقق اراده ملت محسوب می شود. هر ملتی ارزش ها و همچنین اهداف و آرمان هایی دارد که تلاش می کند مسیر تحقق این ارزش ها و همچنین این آرمان ها را در پیکره قانون پیش بینی کند. از طرف دیگر، اجرای قانون نیازمند وجود قدرت و توانایی اِعمال قدرت است؛ هرچند باید توجه داشت که قدرت باید به نفع مردم و به نفع ارزش ها توسط قانون رام شود و در مسیر صحیح قرار بگیرد. ظرف قدرت در هر کشوری حکومت بالمعنی الاعم است که بر اساس اصل تفکیک قوا که یک اصل عقلانی است، شامل هر سه قوه مقننه، مجریه و قضائیه می شود. با این وصف، در یک نظام مردم سالار، اعم از دینی و غیر دینی، وظیفه حکومت بهره گیری صحیح از قدرت به منظور تحقق سیستماتیک قانون است. در واقع، هر حکومتی برای نحوه اعمال قدرت در جهت اجرای قانون باید ایده روشن و بر اساس این ایده، قاعده، سیاست، راهبرد، روش، ابزار، نهاد و سیستم داشته باشد که من مجموعه این ها را زنجیره حکمرانی می دانم که انشاالله توضیحات دقیق تری را خدمتتان ارائه خواهم داد. البته در حکومت بالمعنی الاعم، که شامل قوه مقننه هم می شود، خود قانون گذاری هم جزئی از زنجیره حکمرانی محسوب می شود. یعنی یکی از هنرهای حکمرانی، هنر قانونگذاری صحیح بر اساس قانون اساسی است. بنا به آنچه عرض شد، هیچ دولت یا کشوری، بدون حکمرانی قابل اداره نیست و موفقیت هر کشور به نمره ای است که در زمینه حکمرانی دریافت می کند. نمی توان انکار کرد که ما در طول ۴۱ سال گذشته صاحب حکمرانی بوده ایم – به بیان دیگر، هیچ کشوری بدون حکمرانی چه مدوّن و چه غیر مدوّن قادر به ادامه حیات نیست- با این حال مهم این است که بدانیم اولاً، زنجیره حکمرانی در کشور ما کامل بوده است یا نه؟ و ثانیاً، حکمرانی ما بر اساس آثاری که داشته، از چه نمره ای برخوردار است؟ من معتقد هستم که نمی شود درباره حکمرانی در جمهوری اسلامی ایران صفر و صدی صحبت کرد. به نظر من، نه تنها زنجیره حکمرانی در کشور ما هنوز کامل نیست و حلقات مفقوده ای در این زنجیره مشاهده می شود بلکه حکمرانی در بعضی عرصه ها خوب، در بعضی عرصه ها متوسط و در بعضی عرصه ها ضعیف بوده است. اگر می بینید کشور در بعضی عرصه ها اهداف کلان خوبی دارد و به تبع آن، شعارهای جذابی می دهد اما نمی تواند این اهداف را به خوبی محقق کند و تولید يأس می کند، این بر می گردد به عرصه هایی از حکمرانی که متوسط یا ضعیف ارزیابی می شود. برای نمونه، هدف ما تحقق عدالت است اما در ۴۱ سال گذشته در مواردی، نه تنها عدالت به درستی محقق نشده بلکه از عدالت فاصله هم گرفته شده است. از نظر من، مشکل اینجاست که ما حتی فاقد ایده ای روشن برای پیاده سازی عدالت هستیم و به طریق اولی زنجیره حکمرانی در این زمینه هم وجود ندارد. این در حالی است که جریان لیبرالیسم اقتصادی در ایران همیشه می دانسته چه کار کنه و در عمل هم بخش مهمی از اهداف خودش را پیاده کرده است. شما به فلسفه تاسیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی توسط امریکایی ها در پیش از انقلاب اسلامی و خطی که در آنجا نهادینه شد توجه بفرمایید تا متوجه ایده حکمرانی جریان لیبرال اقتصادی بشوید. من معتقدم خطی که آنها در سازمان مدیریت بوجود آوردند هنوز هم از بین نرفته است. یعنی بعد از ۴۱ سال که از عمر انقلاب گذشته، نفوذی ها در بدنه دستگاههای مختلف در حال پیشبرد همان خط و همچنین مانع سازی جلوی حرکت انقلاب هستند. باز به عنوان مثال، ما در عرصه رها شدن از دام نفت و خلاص شدن از خام فروشی نفتی ایده قوی ای نداشتیم و هنوز هم نداریم، در ارتباط با جلوگیری از قاچاق وسیع، در زمینه تقویت مشارکت سیاسی که جزو اهداف مهم انقلاب اسلامی است هنوز فاقد یک ایده جامع هستیم یا در زمینه تحول فرهنگی یا ساماندهی فضای مجازی و به دستگیری ابتکار عمل در این میدان ایده ای برای حکمرانی نداریم و به طریق اولی نباید در این عرصه ها به دنبال زنجیره حکمرانی هم باشیم چراکه ظهور زنجیره حکمرانی، تابع شکل گیری ایده حکمرانی است. در نقطه مقابل، کشور ما در ساحت محرومیت زدایی و جهاد سازندگی ایده داشت و این ایده را جلو برد؛ در زمین ایجاد بسیج عمومی ایده داشت، در زمینه کادرسازی برای انقلاب ایده داشت؛ در دفاع مقدس ایده داشت و همین ایده ما را به پیروزی رساند، بعد از جنگ، در حوزه ارتقای توان دفاعی، هم ایده مشخصی داشت و دارد و توانسته زنجیره حکمرانی دفاعی را بر اساس این ایده کامل کند. در زمینه جلوگیری از شکل گیری خاورمیانه جدید توسط آمریکایی ها ایده داشت و ایده خود را به خوبی پیاده کرد، در عرصه علم و فناوری هم در سالهای اخیر ایده حکمرانی شکل گرفت هر چند من معتقدم که هنوز زنجیره حکمرانی در عرصه علم و فناوری شکل نگرفته است. البته این موارد را از باب مثال غرض کردم. به نظر من، ما نه فقط از این جهت که می خواهیم کارآمدی در نظام جمهوری اسلامی را بالا ببریم، بلکه از اینجهت که به درستی در مسیر تمدن سازی و رقابت با تمدن قدم گذاشته ایم، باید حکمرانی خودمان را با همه لوازمی که دارد تقویت کنیم.
بدون دیدگاه