پژوهشگر و مدرس فلسفه سیاسی و مطالعات فرهنگی و تمدنی
ترجمه متن سخنرانی دکتر رضا غلامی در سمینار: فلسفه کودکان در مواجهه با هوش مصنوعی: فرصت ها و تهدیدها
تاریخ: 12 دسامبر 2024 – محل برگزاری: خانه حکمت ایرانیان، وین
بسم الله الرحمن الرحیم
مایلم بحث خود را با وضعیت سنجی تفکر وخردورزی در جهان معاصر آغاز کنم وبرخی واقعیتها را یادآوری نمایم.
ابراز نگرانی درباره افول تفکر و عمق اندیشی در جهان معاصر
“در دنیای امروز، در هیاهوی تکنولوژی و مصرفگرایی، گویی جایگاه تفکر انتقادی و عمق اندیشی به حاشیه رانده شده است.”
به قول تئودور آدورنو :
“فرهنگ عامه، به جای بیداری آگاهی، به ابزار سلطه تبدیل شده است. جهان به گونهای پیش میرود که افراد را به مصرفکنندگان بیتفکر بدل میکند.”
همچنین هربرت مارکوزه می گوید:
“جامعه مدرن، با بهرهگیری از تکنولوژی، انسان را به سوی یکبعدیبودن سوق داده است؛ جایی که ظرفیت اندیشیدن انتقادی در برابر ایدئولوژیها تضعیف میشود.”
“این فیلسوفان، دههها پیش از خطری که اکنون در آن گرفتاریم هشدار داده بودند: خطر تبدیل انسان به موجودی که به جای پرسشگری و تامل، تنها در بند مصرف، سرعت، و سطحینگری است. آیا زمان آن نرسیده که بار دیگر اندیشیدن را به جایگاه شایستهاش بازگردانیم؟”
اجازه بدهید حال که از آدورنو و مارکوزه نقل قولی ذکر کردم، از دغدغه های مکتب فرانکفورت در این زمینه یاد کنم :
مکتب فرانکفورت، به ویژه از طریق متفکرانی چون آدورنو و مارکوزه، همواره بر خطرات ناشی از تسلط فناوری، مصرفگرایی، و فرهنگ عامه تأکید کرده است. این متفکران هشدار دادهاند که در جوامع مدرن، انسانها به موجوداتی یکبعدی و بیتفکر تبدیل میشوند که توانایی پرسشگری و مقاومت در برابر ایدئولوژیهای غالب را از دست میدهند.
یادآوری نقش فلسفه در زندگی و کاهش نگرانیها درباره افول تفکر و عمقاندیشی :
“در جهانی که تفکر عمیق و پرسشگری رو به افول است، فلسفه میتواند همچون چراغی راه ما را روشن کند. فلسفه نه تنها به ما امکان فهم بهتر جهان را میدهد، بلکه ابزار مقاومت در برابر سطحینگری را نیز فراهم میآورد.”
به قول افلاطون:
“زندگی بدون فلسفه، زندگیای نسنجیده است.”
این جمله افلاطون یادآور اهمیت تفکر انتقادی و پرسش درباره معنای زندگی است.
کانت می گوید:
“فلسفه نه فقط به ما میآموزد که چه کاری انجام دهیم، بلکه به ما میآموزد چگونه فکر کنیم.”
این جمله کانت تاکیدی بر این است که فلسفه ابزار پرورش ذهن است.
این نکته تئودور آدورنو نیز جالب است :
“فلسفه برای آن است که حقیقت را از فراموشی نجات دهد.”
این بیان، اشارهای است به وظیفهی فلسفه در مقابله با انحرافات فکری و سطحینگری.
“در این دوران، فلسفه میتواند به ما بیاموزد چگونه از هیاهوی روزمره فاصله بگیریم، ارزشهای حقیقی را شناسایی کنیم، و انسانیت خویش را در میان آشفتگیها حفظ کنیم. بازگشت به فلسفه، بازگشت به ژرفای وجود است.”
اهمیت فلسفه برای کودکان و نقش آن در توسعه تفکر و تقرب به حقیقت در زندگی فردی و اجتماعی
“فلسفه نه فقط برای بزرگسالان، بلکه برای کودکان نیز ابزاری ارزشمند است. این دانش به کودکان کمک میکند تا از همان سنین پایین توانایی تفکر مستقل، تحلیل مسائل، و درک ارزشهای واقعی را پرورش دهند.”
“کودکان با یادگیری فلسفه میآموزند که به جای تقلید، سوال بپرسند و به عمق مسائل پی ببرند. فلسفه به آنان کمک میکند تا تفاوت میان مصلحت و نفع واقعی را تشخیص دهند و به حقیقت نزدیکتر شوند.”
سقراط می گفت: “پرسش کردن آغاز خرد است.”
در واقع، فلسفه برای کودک، همان پرسشگری سقراطی است که آنان را به مسیر فهم بهتر زندگی هدایت میکند.
به قول جان دیویی: “آموزش باید به کودکان کمک کند تا به جای انباشت اطلاعات، تفکر انتقادی و خلاقانه را بیاموزند.”
یعنی فلسفه برای کودک، فرصتی است تا ذهن آنها به جای مصرفکننده صرف اطلاعات، به تولیدکننده اندیشه تبدیل شود.
متیو لیپمن (بنیانگذار فلسفه برای کودکان) تاکید دارد: “کودکان بیش از آن که به پاسخها نیاز داشته باشند، به فرصتهایی برای پرسیدن سوالهای عمیق نیاز دارند.”
باید توجه داشت که آموزش فلسفه به کودکان میتواند پاسخی به نگرانی هایی شبیه نگرانی مکتب فرانکفورت هم باشد، چرا که با تقویت تفکر انتقادی، تخیل و ارزشمداری، به کودکان امکان میدهد در برابر تأثیرات سطحی فناوری و فرهنگ مصرفی مقاومت کنند.
“اگر بخواهیم دنیایی بسازیم که در آن تفکر، فهم متقابل، و حقیقت جایگاهی ویژه داشته باشد، باید از کودکان آغاز کنیم. فلسفه به کودکان کمک میکند تا ذهنی باز، نگاهی عمیق، و روحی پرسشگر داشته باشند. این همان سرمایهای است که آیندهای روشنتر را ممکن میکند.”
تهدید هوش مصنوعی برای فلسفه و فلسفه برای کودک
“فناوری هوش مصنوعی، با تمام دستاوردهایش، تهدیدی جدی برای فلسفه، بهویژه فلسفه برای کودک، محسوب میشود. این فناوری، اگر به درستی مدیریت نشود، میتواند به جای تقویت تفکر، به ابزار سطحیسازی ذهن تبدیل شود.”
دلایل تهدید هوش مصنوعی برای فلسفه و کودکان
الف. اتکای بیش از حد به اطلاعات آماده: هوش مصنوعی به کودکان پاسخهای سریع و آماده میدهد و آنان را از پرسشگری و تفکر عمیق بازمیدارد.
ب. جایگزینی تعامل انسانی با فناوری: فلسفه نیازمند گفتوگوهای انسانی و تجربههای مشترک است. وابستگی به هوش مصنوعی این تعاملات را کاهش میدهد و کودک را از مهارتهای ارتباطی و تفکر انتقادی دور میکند.
ج. تشویق به مصرفگرایی ذهنی: به جای تقویت خلاقیت و تحلیل، هوش مصنوعی اغلب به مصرف محتوای آماده و غیرانتقادی دامن میزند.
د. نبود توانایی برای فهم ارزشهای انسانی: هوش مصنوعی فاقد درک عمیق از اخلاق و حقیقت است و نمیتواند جایگزین رویکرد انسانی به فلسفه شود.
واقعیت این است که “اگر فلسفه، بهویژه برای کودکان، هدفش پرورش ذهنهای پرسشگر و ژرفاندیش است، باید مراقب باشیم که ابزارهای هوش مصنوعی به جای یاری، مانعی بر سر این راه نشوند. آینده فلسفه وابسته به آموزش تفکر انتقادی، نه جایگزینی آن با فناوری، است.”
چگونه میتوان از هوش مصنوعی برای تقویت فلسفه برای کودکان بهره برد؟
“هرچند هوش مصنوعی تهدیدهایی برای فلسفه و تفکر عمیق ایجاد کرده است، اما میتوان از آن به عنوان ابزاری موثر برای تقویت فلسفه برای کودکان استفاده کرد. این امر مستلزم رویکردی خلاقانه و هدفمند است.”
راهکارها و مثالها
یک. ایجاد محیطهای تعاملی برای پرسشگری:
ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند محیطهای یادگیری شبیهسازی کنند که در آن کودکان به طرح سوالات فلسفی تشویق شوند. برای مثال، یک چتبات هوشمند میتواند به جای ارائه پاسخ مستقیم، سوالات متقابل بپرسد و کودک را به تفکر و تحلیل بیشتر وادار کند.
مثال: “ربات میتواند بپرسد: چرا فکر میکنی عدالت مهم است؟ اگر اینطور نباشد چه اتفاقی میافتد؟”
دو. شبیهسازی دیالوگهای سقراطی:
هوش مصنوعی میتواند به کودکان کمک کند تا از طریق مکالمات شبیهسازی شده، روشهای پرسش و پاسخ فلسفی را بیاموزند. این شبیهسازیها میتوانند به کودکان نشان دهند چگونه به طور منطقی بحث کنند و ایدههای خود را به چالش بکشند.
سه. طراحی بازیهای فلسفی:
هوش مصنوعی میتواند بازیهای آموزشی خلق کند که در آنها کودکان از طریق انتخابها و پیامدها با مفاهیم فلسفی مثل اخلاق، آزادی، یا حقیقت آشنا شوند.
مثال: “بازیای که در آن کودک باید تصمیمات اخلاقی بگیرد و سپس تاثیرات آن تصمیمها را بررسی کند.”
چهار. دسترسی به منابع فلسفی متناسب با سن کودک:
هوش مصنوعی میتواند محتواهای فلسفی را براساس سن، علایق، و سطح درک کودک تنظیم و ارائه دهد. این امکان کمک میکند تا مفاهیم پیچیده به زبان ساده و جذاب برای کودکان بیان شوند.
پنج. تحلیل تفکرات کودکان و ارائه بازخورد:
ابزارهای هوش مصنوعی میتوانند پاسخها و افکار کودکان را تحلیل کرده و بازخوردهایی ارائه دهند که آنها را به تفکر عمیقتر سوق دهد.
می توان به عنوان یک نتیجهگیری گفت که “هوش مصنوعی، اگر به درستی هدایت شود، میتواند مکمل فلسفه برای کودکان باشد، نه جایگزین آن. با استفاده خلاقانه از این فناوری، میتوان ذهنهای پرسشگر و متفکری پرورش داد که آماده مقابله با چالشهای دنیای مدرن باشند.”
نقش های کلیدی رهبران فناوری، والدین و مربیان
“هوش مصنوعی ابزاری قدرتمند است که میتواند هم تهدید و هم فرصت باشد. برای آنکه این فناوری به جای تضعیف تفکر، به توسعه فلسفه برای کودک کمک کند، نیازمند همکاری جدی میان متولیان فناوری، والدین و اولیای مدارس هستیم.”
“متولیان فناوری باید خلاقانه از هوش مصنوعی برای ایجاد ابزارهایی استفاده کنند که پرسشگری، تفکر انتقادی و گفتوگوی فلسفی را در کودکان تقویت کند. آنها میتوانند نرمافزارها و پلتفرمهایی طراحی کنند که کودکان را با چالشهای فلسفی جذاب و مرتبط مواجه کنند.”
برای مثال: طراحی اپلیکیشنهایی که از طریق بازی یا داستانسرایی، کودکان را به تفکر درباره موضوعات عمیق مثل عدالت، حقیقت و دوستی ترغیب کند.
همچنین “والدین باید از ابزارهای هوش مصنوعی به صورت آگاهانه استفاده کنند. آنها میتوانند به کودکان کمک کنند تا با این فناوری نه برای سرگرمی سطحی، بلکه برای یادگیری و تفکر استفاده کنند.”
مثلاً: والدین میتوانند همراه با فرزندان خود از یک چتبات فلسفی استفاده کنند و درباره سوالات آن گفتوگو کنند.
علاوه بر اینها، “اولیای مدارس باید از هوش مصنوعی به عنوان مکملی در برنامههای فلسفه برای کودکان بهره بگیرند. این ابزار
میتواند در کلاسهای درسی برای تقویت مهارتهای تفکر انتقادی و خلاقانه به کار رود.”
از باب مثال: مدارس میتوانند کارگاههایی برگزار کنند که در آن دانشآموزان با کمک ابزارهای هوش مصنوعی، مکالمات سقراطی یا تصمیمگیریهای اخلاقی را شبیهسازی کنند.
شاید بتوان باب جمع بندی گفت که “فلسفه برای کودک آیندهساز است، و هوش مصنوعی میتواند به تقویت آن کمک کند. اما این امر نیازمند خلاقیت، نظارت آگاهانه و همکاری میان متولیان فناوری، والدین و نظام آموزشی است. تنها از این راه است که میتوانیم مطمئن شویم این فناوری، ابزاری برای توسعه تفکر عمیق در کودکان خواهد بود.”
از توجه شما سپاسگزارم
بدون دیدگاه