پژوهشگر و مدرس فلسفه سیاسی و مطالعات فرهنگی و تمدنی
بسمه تعالی
مصاحبه برنامه شب آسمانی با جناب حجت الاسلام والمسلمین رضا غلامی/ قسمت دوم
مورخ 9/10/1393
مجری: بسم الله الرحمن الرحیم. بحثی که دیشب همکاران من تقدیم حضورتان کردند و با حضور میهمان ارجمند برنامه، موضوع بسیار پراهمیت و عمیقی است که اگر مورد دقت قرار ندهیم مفاهیم و نقاط و دقتهای مورد اعتناء این حوزه را، ممکن است در گذرِ فرصت عمری که پشت سر میگذاریم، تصور بکنیم که در مسیر درستی گام برمیداریم گویی اینکه اینکه هیچگونه غفلتی نصیب ما نشده اما اگر توجه نکنیم و هوشیار نباشیم، چه بسا مسیرِ آمده دچار خطا یا خدای نکرده انحرافاتی بوده باشد. مسألهای که در حوزۀ نگرشهای عمیق تحت عنوان بصیرت از آن یاد میشود. مسألۀ بصیرت، موضوعی است که همۀ انسانها در طول تاریخ بشر دائماً به گونههای مختلف مورد توجه قرار داده شدهاند به ویژه کسانی که پیوندی دارند با مفاهیمِ عالیِ الهی و منبعث از آموزههای دینی، مستحضر هستند که خداوند سبحان در پی بعثت پیامبران الهی در طول تاریخ همواره پایفشاری بر عمیقنگری، ژرفاندیشی و توجه کردن به واقعیتها، همواره یک نکتۀ بسیار پراهمیت است. مسألۀ بصیرت از نکاتی است که در دورۀ معاصرِ ما نیز اگر توجه کرده باشیم در طول تاریخ، انسانهایی بسیاری بودند که بخاطر غفلتهایی که در پی غبارهای برآمده از نگرشهای سیاسی و مفاهیم اجتماعی گاه دچار انحراف هایی شدند. موضوعی که دیشب رقم خورد، دیباچۀ ورود به این عرصه بود. و امشب سعی میکنیم با حضور میهمان گرانقدر برنامه، بحث جامعتری را تقدیم حضورتان کنیم. آقای دکتر غلامی، ریاست محترم مرکز پژوهشهای علوم اسلامی صدرا. خیلی خوش آمدید.
ـ حجت الاسلام غلامی: خیلی متشکرم. بنده هم سلام عرض میکنم خدمت جنابعالی و بینندگان گرامی و تسلیت عرض میکنم شهادت حضرت امام حسن عسگری را محضر حضرت ولی الله الاعظم«ارواحنافداه» و همۀ مسلمانان و شیعیان جهان. در خدمتتان هستیم.
ـ مجری: خیلی متشکرم. فکر میکنم بعنوان مقدمۀ ورود به بحث امشب پراهمیت هست، وآن، پرسش از یک چرائی است که: واقعاً چه اتفاقی میافتد که مثلاً انسانها در حالی که فکر نمیکنند در یک فضای دچار ابهام و شاید مثلاً منحرفی گام برمیدارند و تصورشان اینگونه نیست، ولی در عالمِ واقع در این مسیر قرار گرفتند، طبیعاً هیچ انسانی، هیچ انسان عاقلی، هیچ انسان بالغی دوست ندارد یک گونهای حرکت بکند که دچار انحراف باشد. و بسیاری از افراد که در انحرافات در طول تاریخ قرار گرفتند، خودشان واقف به این واقعیت نبودند، تصور میکردند مسیر درست را میرفتند. چه میشود که انسان حقیقتاً دچار این عدمِ تشخیصِ درست میشود که ما تحت عنوان مفاهیمی چون بصیرت از این مسأله یاد میکنیم؟
ـ حجت الاسلام غلامی: بله. همانطور که جنابعالی هم غیر مستقیم اشاره فرمودید، انسان و جامعۀ مسلمان در حیات خودش دائماً در معرض انواع کجرویها، انحرافات، نفاق ها، ریاکاریها، دروغپردازیها، تخریبگریها، فتنهها و امثال اینهاست. بخشی از این شرائط، محصول جهل و نادانی و سطحینگری است، قسمتی از آن محصول دنیاگرائی و بیتقوایی است که دیشب مختصری درباره آن اشاره کردم، قسمتی از آن محصول فاصله گرفتن از امامِ مسلمین است و قسمتی از آن نیز محصول عملیات دشمن است؛ چون مستحضر هستید به هر حال دشمن که بیکار ننشسته، دائماً در حال توطئه است و علیه جریان ناب اسلامی دارد اقدام میکند و فقط هم اقداماتش از جنس سخت و جنگ نظامی نیست، اتفاقاً مؤثرترین راهی که تلاش میکند از آن استفاده بکند برای از پادرآوردن جریان اسلام ناب، روشهای نرم و جنگ نرم است. گاهی اوقات هم در یک پدیدهای، مثلاً پدیدۀ انحراف، پدیدۀ تخریب، پدیدۀ فتنه، شما می بینید هر سه- چهار از این عواملی که عرض کردم، با همدیگر حضور دارند در یک ارتباط در هم تنیده و پیچیده. لذا مهمترین چیزی که میتواند در این مواقع انسان مسلمان و جامعۀ اسلامی را مورد مراقبت قرار بدهد، از آن محافظت بکند، آنرا از این شرائط سخت سربلند بیرون بیاورد، بصیرت است؛ که قرآن میفرماید: و ما یَستوی الأعمی و البصیر. واقعاً نمیشود این دو تا را با همدیگر یکی دانست. ما کور باشیم، نگاه دقیق نداشته باشیم، سطحینگر باشیم، لایههای درونیِ مسائل را خوب نبینیم و بعد هم توقع داشته باشیم که از شرائط سخت سربلند بیرون بیاییم، موفق بیرون بیاییم! چنین چیزی امکان ندارد. قرآن هم به صراحت این مطلب را مطرح میکند. حالا عرض بنده این است: در چنین شرائطی، هر چند اصل در روایات این است که باید مراجعه به قرآن بشود، در این هیچ تردیدی نیست؛ در شرائط غبارآلود و شرائط فتنه توصیه شده که به قرآن مراجعه کنید، قرآن هست که شما را نجات میدهد. باز در این هم شکی نیست که ما باید آگاهیهایمان را عمق ببخشیم، ما باید محکمات دینی را خوب متوجه بشویم، درک درستی از این محکمات داشته باشیم، باید شاخصهای اسلامی را که در واقع مثل تابلوی راهنما هستند در مسیر، اینها را بفهمیم، نسبت به آنها اشراف داشته باشیم، مغز دین را از پوستۀ دین تشخیص بدهیم. اینها همه در جای خودش درست است.
ـ مجری: یک نکتهای جنابعالی اشاره فرمودید، قبل از اینکه عبور بکنید، من میخواهم یک قدری بیشتر خواهش کنم توضیح بدهید. ببینید حضرت عالی ارجاع میدهید به مسندها، اسنادها، در واقع رفرنسهایی که مثلاً میفرمایید به قرآن مراجعه کنید! من بعنوان یک مسلمانِ دینباور به قرآن مراجعه میکنم، آیا هر گونه فهمِ سلیقهایِ من و برداشتِ ذهنیِ من از مفاهیم قرآنی میتواند برای من حجیت داشته باشد؟ یا نه، مراجعۀ من به اینگونه سندها و به اینگونه در واقع رفرنسهایی که میتواند برای من قوّت ببخشد و من را دلآرام کند که انتخاب درستی میکنم، باید از یک مجاریِ تعریفشده باشد؟
ـ حجت الاسلام غلامی: همینطور است. البته قرآن، کتاب استفادۀ عموم است، برای هدایتِ عموم نازل شده لذا حتماً هر کسی که به آن مراجعه میکند، میتواند از آن استفاده ببرد، بویژه راجع به محکمات قرآن. اما همانطور که فرمودید،آیات قرآن ذوبطون است، لایههای مختلفی دارد، لذا اینطور نیست که عامۀ مردم با مراجعه به قرآن بتوانند مسائل خودشان را به طور کامل حل بکنند، جواب پرسشهای خودشان را پیدا بکنند. لذا اینجا نقش امام از یک طرف به عنوان مفسّر قطعی قرآن باید کاملاً دیده بشود، و بعد نقش علماء و نخبگانِ دین که در طول امام چنین نقشی را دارند.
ـ مجری: چون خیلی مسألۀ ظریفی است. ما الآن در مسائل کلانِ جهان اسلام، الآن نگاه میکنیم یک جریانی به نام داعش آمده، اتفاقاً استناد میکند به آیات قرآن!
ـ حجت الاسلام غلامی: من اتفاقاً میخواستم همین را بگویم. در بعضی فتنهها و انحرافات، از قرآن هم برای پیشبرد باطل استفاده میشود. و لذا مراجعۀ صِرف به قرآن یا فعالیتهای تحقیقی، به تنهایی کافی نیست. آنچه که بسیار مهم است یعنی ما را نجات میدهد، و دست ما را میگیرد، تکیه زدن و در واقع تأسّی جستن به امام است، امام مسلمین. منظور امام معصوم(ع)، و در غیابش، نایب بر حقّ امام معصوم(ع) یعنی ولیّ فقیه. در شرایط غبارآلود و فتنه ها، امام است که ما را نسبت به جریان حق و باطل توجیه میکند، مرز بین جریان حق و باطل را برای ما پررنگ و برجسته میکند. اینکه قرآن میفرماید: فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون، این واقعیت است، این اهل الذکر. مصداقِ بارزش امام مسلمین است، ائمۀ معصوم(ع) هستند که میتوانند در شرائطِ این چنینی دست ما را بگیرند، به ما کمک بکنند. و باید هم توجه داشته باشیم اگر در این شرائط ما دچار بیبصیرتی بشویم، قطعاً سرنوشتمان سقوط است، سرنگونی است، شکست است، بیرودربایستی.
ـ مجری: میخواهم یک سؤال بپرسم. آقای غلامی! خیلی موضوعِ مهمی است. ببینید، چون مسألۀ بسیار پراهمیتی است همین بخشی که الآن دارید تفسیر میفرمایید؛ که اگر به آن دقت نشود، ممکن است باز تفسیرهای سلیقهای و برداشتهای خاص بشود. ببینید ما توی جریانات سیاسی حتی در بین احزاب، حتی با نگاه به جغرافیای درون کشور خودمان، فرهنگ خودمان، احزاب مختلفی هستند که یک آیۀ قرآن را مبتنی بر نگرش و منش و روشِ سیاسی خودشان تفسیر میکنند، میگویند ما استنادمان به این است. اتفاقاً حزب مقابل، جریان مقابل هم همانگونه رفتار میکند اما پیامِ مغایر و مخالفِ این حزب اوّل. آدمهایی که توی این دو جریان قرار میگیرند، هر دویشان میگویند ما حق میگوییم! شما میگویید که خیلی خوب، برای اینکه داوری اتفاق بیفتد، ما مفهومی بنام ولایت فقیه داریم برای اینکه این را تعیین بکند. همینجاها موضوعیت پیدا میکند و ما همینجاهاست که باید بایستیم. چه میشود که با فرض اینکه این تبیینی که شما میفرمایید و کسانی که اینگونه تفسیر میکنند، کاملاً هم عقلانی است، کاملاً هم مبتنی بر روایات، آیات و مستندات دینی است، باز در نگرشِ آدمهای این دو طرف، تفسیرهای گونۀ دیگری میشود؟ واقعاً کجاست؟ آیا غرضورزی است؟ نفسانیات است؟ یا بدفهمی است واقعاً؟
ـ حجت الاسلام غلامی: همه اینها که فرمودید می تواند باشد. یعنی به نظر میرسد که نفسانیات در جای خودش بسیار نقش دارد. شما توی اغلب ماجراهای تلخ جهان اسلام وقتی دقت میکنید، میبینید که نفسانیات بسیار نقش داشته در اینکه ما را به سمت انحراف و سقوط بکشاند. این در جای خودش باید خیلی دقیق دیده بشود.
ـ مجری: یعنی در عین حال که طرف میدانسته باطل است، ولی بخاطر نفسش سر موقفِ خودش ایستاده.
ـ حجت الاسلام غلامی: بله، شما نگاه کنید به قول قرآن، حتی فرعونش هم میداند که باطل است علی رغم علم به بطلانِ خودش باز دوباره دارد روی باطل خودش تأکید میکند، با اینکه یقین دارد که طرفِ مقابلش حق است، باز دارد روی باطل خود پافشاری می کند. لذا بسیاری از اینها میدانند، اما برای کسب قدرت، برای کسب موقعیتهای سیاسی برتر سعی میکنند که به باطلِ خودشان لباس حق بپوشانند و این را با ظاهرسازی به خورد مردم بدهند، به مردم غالب بکنند. خوب، من دیشب هم عرض کردم ما اگر مدّعیِ پیروی از امام و نایب امام هستیم، وقتی به وضوح میبینیم که امام در یک میدان مشخصی ایستاده و بقیه را هم دارد به سمت خودش دعوت میکند. در این شرائط، تردید چه معنایی دارد؟ اینکه من نمیدانم جریان حق و جریان باطل کجاست، این به چه معناست؟ جریان حق همانجاست که امام مسلمین ایستاده، نایب امام ایستاده، شما را دارد به آن سمت دعوت میکند، اصلاً کارکرد امام در این مواقع همین است که بگوید حق کجاست، باطل کجاست. ما زمانی میتوانیم بگوییم که متوجه جریان حق و باطل نمی شویم که مسئولیت فهم و تشخیص، تماماً به عهدۀ خودمان باشد، دسترسی به امام نداشته باشیم.
ـ مجری: طبعاً یک هرج و مرج است دیگر، هر کسی تفسیرِ شخصیِ خودش را دارد.
ـ حجت الاسلام غلامی: بله، اما وقتی که امام معصوم حضور دارد، در نبودش ولی فقیه حضور دارد یا علمای بزرگ، مراجع، فقهای بزرگ حضور دارند، دیگر این چه معنایی دارد؟! و البته این را ما در طول تاریخ میبینیم راجع به خود امام معصوم. اگر اجازه بدهید من یکی دو تا مثال خدمتتان عرض کنم. ببینید از بین مقدسنماها، شهید مطهری به فردی اشاره می کنند که امروز تحت عنوان خواجه ربیع معروف شده، ربیع بن خیثَم. ایشان همان کسی است که در جریان جنگ صفین خودش را به صلحطلبی میزند، میآید محضر امیرالمؤمنین(ع) و عرض میکند که من در این جنگ و در توجیه این جنگ شک دارم. لذا تقاضا میکند که من را بفرستید مرزهای اسلامی و مرز اسلام با کفر تا با کفر، کفر صریح، مبارزه بکنم و از این گرفتاری که دچارش شدم، نجات پیدا بکنم. جالب این است که شهید مطهری میگوید این فرد از زُهّادِ ثمانیه هم هست. بسیار آدمِ معروفی است. دوران آخر عمرش قبر میکَند، داخل قبر هم هر از چند گاهی میرود، خودش را نصیحت میکند، حتی سکوت میکند هیچ حرف نمیزند با کسی. در زمان شهادتِ امام حسین(ع) هم این فرد زنده بوده. تنها میگویند وقتی خبر شهادت امام حسین(ع) را به این فرد دادند، یک کلمه گفت: وای بر این امّت که فرزند پیامبر(ص) را به شهادت رساندند. خوب، شما ملاحظه بکنید به صراحت میآید میگوید که با وجود اینکه من علم دارم به مقام شما، لکن در حقانیت این جنگ صفین شک دارم، نمیتوانم این جنگ را برای خودم توجیه کنم، من را بفرستید مرز تا من با کفّار جنگ کنم. خوب، این یک نمونه از کسانی که مقدسنما هستند و به امام پشت میکنند. در جنگ جمل چه اتفاقی افتاد؟ در جنگ جمل نتوانستند عدالت امام را تحمل کنند و لذا به امام باز پشت کردند و فریب خوردند. در خود قضیه عاشورا امام حسین(ع) از خیلیها دعوت کرد، از خیلی از بزرگان، حاضر نشدند با امام همراهی کنند! حتی به امام گفتند ما حاضریم اسب تیزرو به شما بدهیم، شمشیر به شما بدهیم، شما اصلاً برو از اینجا، دور شو، برو سمت یمن و فلان و اینها. با امام همراهی نکردند، یا کسانی که در مقابل امام صفآرائی کردند، شمشیر کشیدند، اینها خوب میدانستند روبرویشان فرزندِ پیامبر است، پیامبر(ص) راجع به ایشان چه چیزهایی گفته، اما علیه او شمشیر کشیدند. این یک مشکلِ مبتلابه قدیمی است و متأسفانه در جای جای تاریخ هم ما نظایرش را میبینیم. حالا موارد بزرگ را من نقل کردم خیلی مختصر، موارد کوچک هم فراوان هست.
مجری: نکتهای که من عرضم هست و خواهشم این است که جنابعالی به آن عنایت بفرمایید این است که: آیا این مسئولیت و این موضوع، فقط ناظر به امامان زمان(ع) هست؟ یا نه، نخبگان، دانشمندان، کسانی که در حوزههای دیگر به هر حال مرجعی هستند برای عدهای، آنها هم باید به میان بیایند و در جهت بصیرت بخشی ایفای رسالت و مسئولیت خودشان را بکنند؟
ـ حجت الاسلام غلامی: همه در قبال بصیرت بخشی مسئولند لکن با تکیه بر هدایت امام(ع). یعنی در طول امام باید این کار را انجام بدهند. در عین حال یک نکته ای را مایلم عرض کنم و آن رابطه آزاداندیشی و بصیرت است.
ـ مجری: یعنی چه آزاداندیشی؟
ـ حجت الاسلام غلامی: آزاداندیشی یعنی آزادشدن از اسارتِ تعصبات، اسارتِ تحجّر، تقلید، لجاجت، تجاهل و غیره. قرآن میفرماید: و إذا قیل لهم تعالَوا الی ما أنزل الله و الی الرسول قالوا حسبنا ما وجدنا علیه آباءنا. بعد قرآن میفرماید که: أ وَلَو کان آباءهم لایَعلمون شیئاً و لایهتدون. به آنها وقتی گفته میشود که بیایید به سمت آنچه که از جانب خداوند نازل شده، از جانب پیامبر آمده. میگویند که همان چیزی که ما در واقع نزد پدرانمان داشتیم و از آنها دریافت کردیم، ما را بس است. بعد قرآن سؤال میکند: آیا اگر پدران شما در گمراهی بودند و چیزی نمیدانستند، باز شما این حرف را میزدید؟ حالا اینجا بحث پدران است، ولی خوب ما میبینیم، بسیاری از کسانی که یا فتنهای را آغاز میکنند یا در فتنه دچار ضلالت میشوند و راه را گم میکنند، اینها کسانی هستند که فاقد آزاداندیشی هستند، مستقل نمیتوانند فکر بکنند. این یک نکتهای است که من علاقمند بودم در تکمیل، عرض بکنم. یک حدیثی هم امروز دیدم از حضرت امام رضا(ع) که راجع به امام میفرمایند که: الإمام الدلیلُ فی المَهالِک مَن فارَقه فهالِک. خیلی زیبا گفتند، این را هم عرض بکنم. که: امام است که در مهالک برای ما دلیل است، نشانه است. اگر از او جدا بشویم، هلاک میشویم؛ یعنی شک نکنیم که هلاک میشویم، شانه به شانۀ امام باید حرکت بکنیم، نه از امام عقب بیفتیم، نه از امام جلو بزنیم. باز درباره سوال جنابعالی عرض کنم امام، هدایت هایش و روشنگری هایش کَلان است؛ اما در طول امام، نه در عرضِ امام بقیه هم باید ورود کنند. چون بعضیها اشتباه میکنند، میخواهند خودشان را در عرض امام قرار بدهند. ما همچنین چیزی نداریم، حتی در عرضِ ولایت فقیه هم نداریم. علماء، فقهاء، بزرگان هم در طولِ ولایت فقیه باید نقش خودشان را ایفا بکنند. باید اینها وظیفۀ خودشان را مبتنی بر تعالیمی که امام در اختیارشان گذاشته، در جهت روشنگری، انجام بدهند. در مسائل بویژه جزئی، در مباحثی که امام طبعاً ورود نمیکند، محصول قضیۀ خاص است، در یک محل خاص، در یک زمان خاص اتفاق افتاده، مردم دسترسی به امام ندارند یا باید حرف امام به گوش همه به شکل شفّاف رسانده بشود. علماء و نخبگان نمیتوانند کمکاری کنند، نمیتوانند بگویند که ما توی این زمینه وظیفهای نداریم! مردم را رها بکنند! واقعاً این سؤال را من دارم که چرا برخی که نام خودشان را عالم میگذارند، نام خودشان را روحانی میگذارند، نخبه میگذارند، در مواقعِ فتنه سکوت میکنند؟! این سکوت چه معنایی دارد؟ من این ساکتان فتنه را به چند دسته تقسیم کردم، بعضیها هستند که با آن انحراف و فتنه همدل هستند، همراه هستند امّا منافعشان اقتضاء میکند که سکوت بکنند یا میترسند که در واقع اظهار نظری بکنند، از آینده در واقع بیم دارند. بعضی هستند که نه، اینطور نیست، همدلی ندارند، همراهی ندارند امّا به هر دلیل حالا رودربایستیهایی که دارند در واقع، رودربایستیهای قبیلهای بگوییم، گروهی بگوییم، جناحی بگوییم، اینها سکوت میکنند. یک عده هم هستند، اینها مردّدند، تردید دارند، شک دارند. بعضی از این شک ها بخاطر همین نبودِ آزاداندیشی است، منشأش لجاجت و هواپرستی و امثال اینهاست. بعضیهایش خوب، استضعافِ فکری است؛ واقعاً نتوانستند مطالب را خوب دریافت بکنند. حالا آن کسانی که همراهند با فتنه و انحراف و سکوت میکنند به هر دلیلی، ما اینها را کنار میگذاریم؛ آنهایی هم که مردّدند به دلیل استضعاف فکری، آنها را هم کنار میگذاریم. اما خوب، با آن دو دستۀ دیگر کار داریم، بویژه اگر از بین نخبگان باشند. وقتی که عرض کردم امام و موقعیتش مشخص است دارد ما را هدایت میکند، اینجا چه معنا دارد تردید کردن، شک کردن، اما و اگر کردن، شرط و شروط گذاشتن. یا وقتی که مسألۀ دین مطرح است، حیاتِ اسلام مطرح است، حیات نظام اسلامی مطرح است، ما به وضوح میبینیم که دشمن دارد ضربه میزند، دشمن دارد مردم را فریب میدهد، خوب در اینجاها چطور میتوانیم سکوت بکنیم؟ چطور میتوانیم در محضر الهی در قِبال سکوتِ خودمان پاسخ بدهیم؟ به مردم در آینده چطور میخواهیم پاسخ بدهیم؟ لذا واقعاً سکوت، هیچ توجیهی ندارد. ما وظیفۀ مشخص داریم، در قِبال انحرافات، فتنهگریها، تخریبگریها، دروغپردازیها، سخن بگوییم، روشنگری بکنیم و شأن و شئونات را هم کنار بگذاریم. بگوییم من مثلاً یک عالمِ دینیام در فلان رشته، فقط باید در حوزۀ تخصصیِ خودم اظهار نظر کنم، اگر در اینجا بیایم یک اظهار نظر سیاسی بکنم، شأنم مثلاً بهم میخورد! اصلاً این شأن و شئونات، همهاش پوچ است و باید کنار گذاشته بشود. و لذا من در تأیید این نکته که فرمودید، عرض میکنم: در طولِ امام معصوم و در غیاب ایشان، ولی فقیه، نایب بر حقّ ایشان، علماء و نخبگان و بزرگان جامعه وظیفۀ روشنگری دارند.
ـ مجری: نظر جناب آقای شریفی را علاقمندیم بشنویم.
آقای دکتر، ما تقریباً شاید حدود 6، 7 دقیقه، 8 دقیقه فرصت داریم تا پایان برنامه. من میخواهم با این مسیری که امتداد پیدا کرد بحث ما، بروم، یک قدری خواهش کنم جنابعالی هم یک بُرِشی از تاریخ بزنید. چون ما وقتی پیوندی با تاریخ پیدا میکنیم، خیلی بهتر و عمیقتر میتوانیم برخی از مفاهیم را تحلیل بکنیم. چون الآن اگر ما پیوند تاریخ را برقرار نکنیم، میگویند آقا! ببینید نشستیم داریم یک چیزی را در مورد مسائل روزمان، خودمان تفسیر میکنیم. ولی وقتی میآییم کد میدهیم از تاریخ، میگوییم ببینیم، حواسمان باشد، در تاریخ هم چنین رخدادی اتفاق افتاد، آن آدمهایی که دچار مشکل بودند هم در مقطعی از تاریخ تصورشان این نبود که دارد اشتباه میکند، اما گذشتِ تاریخ عریان کرد مسائل و مصادیق را. موافقید یک قدری از تاریخ از لسان شما هم بشنویم تا در فرصت دیگر اگر مجالی بود، بحث را ادامه بدهیم.
ـ حجت الاسلام غلامی: بله، من اتفاقاً میخواهم عرض بکنم که قرآن میفرماید: لقد کان فی قصصِهم عبرةٌ لاولی الالباب، سرگذشتی که در تاریخ، خودِ قرآن ذکر میکند برای اقوام مختلف، درس عبرتی برای صاحبان اندیشه است و ما باید واقعاً با این دید، تاریخ را مرور بکنیم حالا چه تاریخ قدیم، چه تاریخ معاصر، آنچه که به تازگی برای جهان اسلام رخ داده و بویژه در دوران حیات ما اتفاقات خیلی عجیب و غریبی رخ داده؛ چه حالا فتنۀ 88 در ایران که یک فتنۀ پیچیده بود و هدفش تمرکز بر نقاط حساس نظام، اسلامیت نظام، یعنی در واقع استقلال و هویت و مردمسالاری نظام و از بین بردن این بود، چه حوادثی که همین الآن در جهان اسلام رخ داده مثل همین داعش و امثال اینها که اینها مهم است و باید در حدّ خودش به آن پرداخت. من اشاره کردم واقعۀ جمل، واقعۀ کمی نیست. یکی از پیچیدهترین فتنههایی که در صدر اسلام رخ میدهد، همین واقعه است که به هر حال طغیان و قیام علیه عدالت است، آنهم توسط چه کسانی؟ توسط کسانی که مردم آنها را به عنوان صحابۀ بزرگ پیامبر میشناسند. اینها قیام کردند برای چی؟ برای اینکه حاضر نبودند عدالتطلبی و عدالتگرایی امیرالمؤمنین(ع) را تحمل کنند، حاضر نبودند دست از دنیاگرائیِ خودشان، از لذّتهای دنیایی که سرگرمش شده بودند دست بردارند، لذا قیام کردند. بعد هم به چه وسیلههایی مردم را فریب دادند، در واقع خونخواهی خلیفۀ سوّم را بهانه قرار دادند برای تحرّکات خودشان و مسائلی که در تاریخ نقل شده است، اینها جای عبرت دارد. در صفّین چه اتفاقاتی افتاد؟ عرض کردم در واقع آن تخریبگریها و آن دروغپردازیهایی که معاویه راه انداخت و بعد آن فریبگری که انجام دادند و سعی کردند مردم را بوسیلۀ قرآن مورد فریب و نیرنگ قرار بدهند و از امیرالمؤمنین(ع) جدا بکنند. و اتفاقات دیگر. که خوب میبینیم چه ظلمی از این بالاتر، وقتی حضرت ضربت میخورند به شهادت میرسند، میگویند در محراب حضرت ضربه خوردند؛ یک عده سؤال میکنند: مگر حضرت نماز هم میخواند؟ ببینید، دستگاه نیرنگ و دستگاه فریب و فتنه چه کرده بود که چنین سؤالی راجع به امیرالمؤمنین(ع) که مولودِ کعبه و اول مسلمان است بوجود میآید ما باید عبرت بگیریم، باید توجه داشته باشیم که همواره در معرض فتنههای جدیدیم، همواره در معرض انحرافات جدید هستیم، اینطور نیست که فتنهها تمام بشود. آنهایی که گمراه شدند، در اثر دنیاگرائی بویژه، آنها ممکن است که دوباره فتنههای تازه بوجود بیاورند، ممکن است که دشمن برای ما یک سری طراحیها داشته باشد. وقتی که ما یک فتنهای را تجربه کردیم، یک انحرافی را تجربه کردیم، نباید دوباره اجازه بدهیم فتنۀ جدیدی رخ بدهد، انحراف جدیدی رخ بدهد. مؤمن کیّس هست، مؤمن زیرک هست، از یک موقعیت دو بار ضربه نمیخورد. لذا خیلی مهم است که ما مسائل تاریخی را چه تاریخ صدر اسلام، چه تاریخ معاصر را خوب برای مردم تبیین بکنیم و این را تبدیل بکنیم به یک شاخص و یک پرچم تا بتوانیم در واقع از شرائط سخت عبور بکنیم.
یک نکته هم که خیلی مهم است من در دقائق آخر میخواهم اشاره بکنم، این است که واقعاً ببینیم که دشمن امروز کجا دست گذاشته؟ عمدۀ سرمایه و توانِ خودش را کجا متمرکز کرده؟ طبیعی است که دشمن جایی تمرکز میکند که از آنجا احساس خطر بیشتر میکند، احساس میکند مهمترین مانع برای دستیابی به اهدافش، آنجاست. ما هم در قضیۀ فتنۀ 88 که امروز در واقع سالگرد 9 دی هست و طبیعی است که ما راجع به این موضوع هم صحبت بکنیم، دیدیم، هم در گذشته، در شرائط مختلف در طول این 35 سال که انقلاب اسلامی را ما تجربه کردیم، که مهمترین نقطهای که دشمن همیشه روی آن سرمایهگذاری کرده برای اینکه لطمه بزند، ولایت فقیه است. از اینکه شبههپراکنی بکند در خصوص اصل ولایت فقیه گرفته، تا اینکه بخواهد دروغپردازی بکند راجع به عملکرد ولایت فقیه، کارنامۀ ولایت فقیه را زیر سؤال ببرد، تشخیصهای بر حق ولیّ فقیه را زیر سؤال ببرد و ایجاد تردید و شک بکند. امروز ما واقعاً این را بیش از گذشته داریم حس میکنیم، لمس میکنیم و من معتقد هستم مهمترین نقطهای که باید متدیّنین، دوستارانِ اسلام ناب نسبت به آن مراقبت داشته باشند، همین اصلِ ولایتِ فقیه است. اینکه امام فرمودند پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی متوجه این نظام نباشد، متوجه انقلاب نباشد، واقعاً حرف حکیمانهای است و ما امروز هم میبینیم. واقعاً هر جا که پشتیبان بودیم، رهرو بودیم، توانستیم از شرائط سخت عبور کنیم. جاهایی که کمکاری کردیم، غفلت کردیم، در اینجاها گیر کردیم، ماندیم. الآن در مسائل فرهنگی، شما ملاحظه کنید، اگر واقعاً ما از ولی فقیه تبعیّت بکنیم نباید این گیرها را داشته باشیم، مسائل اقتصادی همینطور. سال هاست که به زبان های مختلف مقام معظم رهبری دارند ما را به سمت اقتصاد بدون نفت، اقتصاد مقاومتی، اقتصادی که متّکی بر ظرفیت داخلی است دعوت می کنند. خوب ما چقدر عمل کردیم به دستورات ایشون، توصیه های ایشون رو اگر عمل کرده بودیم وضع اقتصادیمان به مراتب بهتر بود. دیگر نمی توانستند با یک عملیات طراحی شده راجع به نفت، امروز با ما بازی بکنند، به ما فشار بیاورند؛ برای ما تنگنا بوجود بیاورند. لذا می خواهم عرض بکنم این نقطه ای است که در سال های آینده ما باید روی آن توجه خاص داشته باشیم؛ نه فقط هم از ناحیه دشمنان بیرونی احساس خطر کنیم از ناحیه کسانی که یا فریب خورده هستند یا فریفتۀ دنیا هستند هم باید احساس خطر کنیم و بدانیم که راجع به ولایت فقیه اینها نقشه و طرح دارند.
مجری: خیلی متشکرم جناب آقای غلامی.