پژوهشگر و مدرس فلسفه سیاسی و مطالعات فرهنگی و تمدنی
حجت الاسلام رضا غلامی، رئیس مرکز پژوهش های علوم انسانی اسلامی صدرا در گفتگویی تفصیلی با خبرگزاری فارس زوایای گوناگون حماسه سیاسی در انتخابات 92 را تشریح کرد. متن این گفتگو در پی می آید.
فارس: به نظر جناب عالی چه فلسفه ای را برای نام گذاری سال جاری از سوی مقام معظم رهبری می توان در نظر گرفت؟ آیا حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی در سال 1392 از جهت زمانی و ارزشی هم رتبه اند؟
رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی نظیر سال های قبل، متناسب با شرایط واقعی کشور نام مناسبی را برای سال جاری انتخاب فرمودند. ما در ابتدای سال جاری انتخابات بزرگی را در پیش داریم که هم حضور قوی مردم و هم نتیجه آن می تواند برای کشور تعیین کننده باشد.
انتخابات ریاست جمهوری، به عنوان برجسته ترین مظهر مردم سالاری دینی، عرصه ای جدی و خطیر برای مشارکت آحاد ملت در تعیین سرنوشت سیاسی کشور به حساب می آید اما شرایط کنونی کشور و حساسیت های آن از منظر داخلی و بین المللی، ایجاب می کند که انشاء الله این بار یک حماسه عظیم سیاسی از سوی مردم رقم بخورد.
*حماسه سیاسی در سال جاری بر حماسه اقتصادی تقدم دارد
به همین دلیل، طبیعی است که شکل گیری حماسه سیاسی در سال جاری، بر حماسه اقتصادی تقدم زمانی دارد. البته از جهتی دیگر، یک انتخاب موفق و به روی کار آمدن یک دولت توانمند از سوی مردم، نقش منحصربفردی در پدید آمدن حماسه اقتصادی در مرحله بعدی نیز خواهد داشت؛ با این ملاحظه، روشن است که فعلاً صحبت کردن از حماسه سیاسی و زمینه سازی برای شکل گیری آن، اولویت نخست به شمار می رود هرچند درباره حماسه اقتصادی نیز سخنان گفتنی بسیار است.
فارس: اگر بخواهیم از همین نقطه وارد مبحث انتخابات شویم، به نظر شما چه ابعادی مهم تری در انتخابات آتی محل توجه است و می تواند در شکل گیری حماسه سیاسی نقش موثری داشته باشد؟
به نظر می رسد انتخابات ریاست جمهوری سه بُعد اصلی دارد : بعد اول، حضور گسترده مردم در انتخابات، بعد دوم، برگزاری قانونمند و سالم انتخابات، و بعد سوم، انتخاب اصلح از سوی مردم است.
*مردم در انتخابات به قیم نیاز ندارند
در ارتباط با بعد نخست، یعنی حضور گسترده مردم در انتخابات، چند موضوع قابل طرح است : اول اینکه، مردم باید بدانند که رأی تک تک آنها اثرگذار است. به عبارت دیگر، انتخابات در نظام جمهوری اسلامی بر خلاف بسیاری از کشورها، یک امر واقعی است و این حقیقت با نگاهی گذرا به تاریخ 34 سال گذشته و به روی کار آمدن دولت های متفاوت و گاه متعارض- البته در ذیل قانون اساسی- قابل درک است.
دوم اینکه، مردم ما به برکت انقلاب اسلامی، از بلوغ سیاسی برخوردارند و در هیچ انتخاباتی نیاز به قیّم ندارند. یعنی کسی نمی تواند بپذیرد افرادی با رویکرد قیم مآبانه نظر خود را به مردم تحمیل کنند. خود مردم پس از تایید کاندیداها از سوی شورای محترم نگهبان و اطلاع کافی از دیدگاه ها و برنامه های آنها، به جمع بندی نهایی می رسند. سوم اینکه، همه می پذیرند که کشور ما در حال پیشرفت است و طبعاً به روی کار آمدن یک دولت قدرتمند می تواند سرعت پیشرفت را افزایش دهد.
*نخبگان دلسوز کشور حبّ و بغض ها را کنار بگذارند
بنابراین، عموم مردم نسبت به آینده کشور امید دارند و همین امید هست که انگیزه مردم برای حضور گسترده در انتخابات آینده را تقویت می کند. همانطور که رهبر بزرگوار انقلاب بارها فرموده اند، واقع بینی حکم می کند که در کنار نقاط ضعف، نقاط قوت هم دیده شود.
کسی نمی تواند منکر نقاط ضعف در هیچ دوره ای چه در دولت های قبلی و چه در دولت فعلی باشد، لکن مهم این است که غالباً در کنار نقاط ضعف، نقاط قوت فراوانی نیز وجود داشته است و همین امر نیز موجب پیشرفت کشور و کسب موفقیت های بزرگ شده است.
به طور طبیعی دشمنان این مردم در داخل و خارج سعی می کنند با سیاه نمایی، دروغ سازی و وارد ساختن نسبت های ناروا به مسئولین نظام، در جامعه یأس آفرینی کنند و از این طریق، حضور مردم در انتخابات را کاهش دهند. لذا عقل حکم می کند نخبگان دلسوز کشور حبّ و بغض ها را کنار گذاشته و بر اساس گفتمان واقع بینی، تصویر صحیحی از کشور به مردم ارائه کنند تا امیدها برای مشارکت سیاسی دوچندان شود.
*برخی از سر خودپسندی و توهمات پا به میدان رقابت می گذارند
چهارم اینکه، اکثریت مردم ما به پیشرفت مبتنی بر اصول اسلام و انقلاب معتقدند اما طبیعی است که در مقام برنامه ریزی و اجرا سلایق گوناگونی وجود دارد که هیچ تعارضی هم با این اصول ندارند. یکی از لوازم حضور گسترده مردم در انتخابات این است که احساس شود در میان کاندیدها نمایندگانی برای سلایق مختلف حضور دارند و کسی محکوم به پذیرش یک سلیقه نیست. البته این سخن به معنای معقول بودن کاندیدا شدن هر کس در انتخابات ریاست جمهوری نیست.
همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، ایران کشور بسیار بزرگی است و اداره آن کار ذو ابعاد، سخت و پیچیده ای است لذا کسانی باید خود را کاندید کنند که بر اساس شواهد روشن بتوانند صلاحیت اولیه خود را برای این کار خطیر ثابت کنند. بعضاً احساس می شود عده ای به اسم تکلیف ولی از سر خودپسندی و مبتنی بر یک سری توهمات پا به میدان رقابت می گذارند در حالی که صرف نظر از عدم برخورداری از پایگاه اجتماعی، در کارنامه آنها حتی اداره موفق یک سازمان کوچک هم دیده نمی شود. این افراد قطعاً در قبال هزینه ای که به خاطر حضور بی ثمر خود به کشور تحمیل می کنند مسئولند.
*قانون انتخابات در ایران، از پیشرفته ترین قانون ها در میان کشورهای مدعی مردم سالاری به حساب می آید
همانطور که اشاره شد، بُعد دوم، برپایی قانونمند و سالم انتخابات است. بحمدالله در طول 34 سال گذشته، تمامی انتخابات ها قانونی و سالم بوده است. البته این سخن به مفهوم عدم امکان شکل گیری تخلف در فرایند برگزاری انتخابات از سوی کاندیدها و طرفداران آنها، و یا مجری انتخابات نیست.
مهم این است که اولاً. قانون زمینه تخلف های بزرگ را از بین برده باشد و ثانیاً. اگر تخلفی رخ داد، به آن سریع و به نحو عادلانه رسیدگی شود.
عموم مردم و کسانی که با قانون و نحوه اجرای آن در کشور آشنا هستند تایید می کنند که قانون انتخابات و ساز و کار اجرایی آن در نظام جمهوری اسلامی ایران، از پیشرفته ترین قانون ها و ساز و کارهای اجرایی موجود در میان کشورهای مدعی مردم سالاری به حساب می آید لذا نه تنها تخلف را به حداقل می رساند بلکه امکان رسیدگی سریع و عادلانه به تخلف را نیز فراهم می کند.
*آزاد بودن انتخابات یعنی قانونمند بودن آن
با این وجود، توجه به چند موضوع ضروری است. اول اینکه، آزاد بودن انتخابات یعنی قانونمند بودن آن، لذا کسی نمی تواند به نام آزادی با قانون ستیز کند. در واقع، خیال خامی است تصور شود می توان به نام آزادی، فرد یا افرادی که در سابقه آنها خیانت به مردم و همراهی آشکار یا پنهان با دشمنان نظام ثبت شده است را به میدان رسمی رقابت انتخاباتی آورد.
*استفاده از بودجه، امکانات و تریبون های رسمی دولت برای ترویج یک کاندیدای خاص ممنوع است
دوم اینکه، دولت فعلی، مجری انتخابات است. پس باید به مرّ قانون عمل کند. بر اساس قانون، استفاده از بودجه، امکانات و تریبون های رسمی دولت برای ترویج یک کاندیدای خاص ممنوع است و سلامت انتخابات را تهدید می کند. واقعاً مردم توقع دارند دولت فعلی به این موضوع توجه جدی داشته باشد.
برای مثال، طرح مکرر یک شعار انتخاباتی از تریبون های رسمی نظام، آن هم از سوی بالاترین مقام اجرایی کشور و فضاسازی برای فردی خاص، در افکار عمومی امری ناپسند است و نتیجه ای هم ندارد.
از این گذشته، از تمایل یک رئیس جمهور به ماندن در قدرت بوی استبداد به مشام می رسد. لذا حق این است که رؤسای محترم جمهوری که دو دوره پی در پی در این مقام خدمت کرده اند به خواست معقول قانون اساسی مبنی بر واگذاری این مقام به دیگران احترام بگذارند و عرصه دیگری را برای خدمت گذاری انتخاب کنند.
*بازی با احساسات مردم قبل، حین و بعد از انتخابات خیانت به کشور است
سوم اینکه، بنابر تاکید صریح رهبر معظم انقلاب اسلامی، بازی با احساسات مردم قبل، حین و بعد از انتخابات خیانت به کشور است بنابراین، هیچیک از کاندیداها نباید این حق را برای خود قائل باشند که با طرح مسائل خلاف شرع، اخلاق و قانون علیه دیگران یا دستگاهی از دستگاه های نظام، برای خود چهره ای حق به جانب درست کنند. برای نمونه، حرکتی که از سوی رئیس محترم جمهور در جریان استیضاح وزیر کار صورت گرفت حرکتی نبود که هیچ عقل سلیمی آن را تایید کند؛ این قبیل کارها خصوصاً در هفته های آتی باید از سوی دولت، همه کاندیدها و طرفداران آنها کنار گذاشته شود. کاندیدها نباید شعور سیاسی مردم را نادیده بگیرند و تصور کنند با عوام فریبی می توان آرای مردم را به سمت خود جلب کرد.
فارس:بعد سومی که برای انتخابات آتی و حماسه آفرینی سیاسی ذکر کردید انتخاب اصلح بود، برای این بعد چه توضیحی دارید؟
همانطور که عرض شد، اداره کشور بزرگی مثل ایران با آرمان های عالی انقلابی، کار ساده ای نیست. لذا افرادی باید وارد این میدان رقابتی بشوند که ظرفیت لازم را برای چنین مسئولیت مهمی داشته باشند.
البته طبق قانون، شورای محترم نگهبان صلاحیت ها را بررسی و تایید خواهد کرد، لکن باید توجه داشت، قانون، ناظر به صلاحیت های حداقلی وضع می شود و نه حداکثری؛ با این وصف، لازم است مردم ما ضمن کسب آگاهی های لازم نسبت به کاندیداهای تایید شده، اصلح را شناسایی و انشاء الله انتخاب کنند.
*رسانه ها به باز نشر نظرات اما راحل درباره کاندیدای اصلح بپردازند
در بیانات گوناگون امام راحل (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره معیارهای شناخت فرد اصلح فراوان صحبت شده و جا دارد در این ایام رسانه ها به بازنشر و تحلیل این بیانات بپردازند لکن چند نکته هست که بنده مایلم در اینجا به آنها اشاره نمایم. اولاً کشور ما یک کشور اسلامی است؛ اکثریت مردم ما به حاکمیت احکام و ارزش های اسلامی در جامعه عمیقاً اعتقاد دارند و می دانند که خوشبختی همه در گرو حاکمیت اسلام است.
لذا طبعاً فرد اصلح کسی است که عقیده و گرایشی بر خلاف عقیده و گرایش مردم نداشته باشد و تحقق خواست مردم را با جدیت و به شکل سیستماتیک دنبال کند.
*رییس جمهور باید به الگوی زندگی اسلامی-ایرانی معتقد باشند
البته رئیس جمهور یا کابینه صلاحیت اظهار نظر ابتدایی درباره احکام و ارزش های اسلامی را ندارند بلکه این مسئولیت بر عهده علمای عالیقدر و در رأس آنها و به عنوان فصل الخطاب، مقام معظم ولایت فقیه است که احکام و ارزش های اجتماعی اسلامی را مبتنی بر قواعد مورد تایید اسلام تبیین نمایند، لکن روشن است که فهم رئیس جمهور و وزرای منتخبش و مهم تر از آن، باور عمیق آنان به احکام و ارزش های مترقی اسلام، در تحقق آنها نقش منحصربفردی دارد.
همانطور که رهبر بزرگوار انقلاب فرموده اند، ما به دنبال پیشرفت بر اساس الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت هستیم و عقیده به این موضوع باید در رئیس جمهور بعدی و کابینه اش کاملاً محرز شود.
*بخش مهمی از مشکلات کشور به سوء تدبیر و ضعف مدیریت برمی گردد
ثانیا رئیس جمهور بعدی باید معتقد و قادر به تعقیب مجدانه آرمان های انقلاب اسلامی باشد. عدالت گستری، استقلال و خوداتکایی، آزادی از چنگال قدرت های زورگوی جهانی، تلاش برای تقویت عزت ایرانیِ مسلمان در عالم و کوتاه نیامدن از حقوق مسلم مردم ایران و یا دفاع از مظلومین و پابرهنگان در اقصی نقاط جهان، از جمله آرمان هایی است که رئیس جمهور بعدی باید برای پیگیری آنها برنامه داشت باشد.
ثالثاً. رئیس جمهور آینده باید یک مدیر برجسته و زُبده باشد. باید قبول کرد بخش مهمی از مشکلات کشور خصوصاً در بخش اقتصادی، چه در دولت های قبلی و چه در دولت فعلی، به سوء تدبیر و ضعف مدیریت برمی گردد. ما امروز در نقطه ای از جاده پیشرفت قرار داریم که ادامه آن بدون اعمال عالی ترین سطح از مدیریت ممکن نیست. رابعاً. رئیس جمهور بعدی و به تبع او، کل دولت باید معتقد به خرد جمعی باشند.
*یکی از نقدهای جدی به دولت نهم و دهم عدم اعتنا به خرد جمعی است
یعنی برای اداره کشور از هم افزایی فکری بهره ببرند. یکی از نقدهای جدی به دولت نهم و دهم همین بوده که در عمل به خرد جمعی اعتنا نکرد؛ رئیس جمهور محترم حتی نتوانست دوستان نزدیک خود که نقش مهمی در اولین انتخاب او به عنوان رئیس جمهور داشتند را با خود همراه نگه دارد و به سرعت اکثرشان را از دست داد و حتی آنان را به مخالفان جدی خود در مجلس و غیره بدل ساخت؛ نتیجه این شد که در این هشت سال، ناپختگی های فراوانی چه در برنامه ریزی ها و چه در عملیات اجرایی ظهور کرد، فرصت های بزرگی را هدر داد و یا مشکلاتی را برای کشور بوجود آورد.
*یکی از ویژگی های مدیر برجسته، معتقد بودن او به خرد جمعی است
باید توجه داشت، اساساً یکی از ویژگی های مدیر برجسته، معتقد بودن او به خرد جمعی است. البته ممکن است بعضی از نخبگان کشور در بعضی امور با رئیس جمهور اختلاف نظر داشته باشند اما هنر رئیس جمهور این است که ضمن شناخت نقاط مشترک، از همه نخبگان دلسوز نظام در فرایند تصمیم سازی استفاده کند. بهره گیری از خرد جمعی خواص فراوانی دارد که یکی از آنها بالارفتن اعتماد عمومی به دولت است؛ وقتی مردم مشاهده می کنند که دولت از همه صاحبان افکار و تجربه برای اتخاذ تدابیر بهتر و حل مسائل استفاده می کند، اعتمادش به دولت افزایش قابل توجهی پیدا می کنند و ثمره این افزایش اعتماد، همراهی عملی با دولت است.
فارس: یکی از بحث های مهم در انتخاب اصلح بهره مندی رئیس جمهور از تیم منسجم برای مسئولیت های کلیدی و همچنین برنامه روشن کاری است؛ نظر جناب عالی در این زمینه چیست؟
به موضوع مهمی اشاره نمودید. یک رئیس جمهور زمانی موفق است که یک تیم همفکر، همراه و قوی را در اختیار داشته باشد.
بعضی افراد به دلیل عدم برخورداری از سابقه کار حرفه ایِ سیاسی و مدیریتی، آن هم در اندازه های بزرگ، فاقد یک تیم کاری توانا و هم جهت هستند همین امر نیز موجب می شود تا رئیس جمهور قادر به تحقق وعده های خود نباشد.
*اداره کشور باید بر اساس خرد جمعی باشد
از طرف دیگر، اداره کشور یک کار جمعی است که در رأس آن رئیس جمهور و اعضاء کابینه قرار دارند. حتی اعضای کابینه طبق قانون صاحب تعهدات و اختیاراتی هستند و باید در قبال این تعهدات و اختیارات به قانونگذار پاسخگو باشند. اینکه در دولت نهم و دهم استقلال اعضاء کابینه تا حد زیادی نادیده گرفته شد و بعضی از وزرا به دستیار رئیس جمهور تنزل یافتند یا تصمیمات جمعی هیات دولت در خیلی مواقع جنبه تشریفاتی پیدا کرد، باید یک استثنا تلقی شود نه قاعده ضمن آنکه از چند سال قبل آثار سوء آن در اداره کشور روشن شده است؛
حقیقت این است که بر حسب قاعده، اعضاء کابینه چه در تصمیم گیری و چه در اجرا، در طول و عرض مقام ریاست جمهوری ذی نقش هستند و مردم نمی توانند بدون شناخت عناصر اصلی ای که بعد از انتخابات در پست های کلیدی دولت مشغول به کار می شوند دست به یک انتخاب موفق بزنند.
موضوع بعدی که در سئوالتان اشاره نموده بودید، موضوع برنامه بود. یک کاندیدا باید مبتنی بر تحلیل عالمانه ای که از گذشته، حال و حتی آینده کشور دارد، برنامه داشته باشد. ارائه شعارها و وعده های کلی فایده ای ندارد و محرز کننده صلاحیت فرد نیست؛ ضمن آنکه هر دولتی مجری چشم انداز، سیاست های کلی و برنامه های پنج ساله توسعه است و نمی تواند رابطه برنامه خود با این ها را تبیین نکند یا وعده هایی را بدهد که مثلاً با سیاست های کلی یا برنامه پنجم توسعه منافات داشته باشد.
فارس:یکی از موضوعاتی که معمولاً محل توجه است، رویکرد رئیس جمهور به حوزه فرهنگ و مدیریت آن است. از نظر شما فرد اصلح چه نسبتی با فرهنگ می تواند داشته باشد؟
روح و جان انقلاب ما و به تبع آن، نظام اسلامی فرهنگ است. اساساً نمی توان فرهنگ را تابع محض سیاست و اقتصاد دانست هرچند اینها با همدیگر ارتباط منطقی دارند؛ برعکس در نظام جمهوری اسلامی فرهنگ بر سیاست و اقتصاد احاطه دارد و تقدم رتبی آن نسبت به سیاست و اقتصاد غیرقابل انکار است.
*در دوره های مدیریتی گذشته توجهی به بحث فرهنگ نشده است
متأسفانه در دوران های مدیریتی گذشته هیچ وقت به فرهنگ آنطور که سزاوار بوده توجه نشده است. در دوران سازندگی فرهنگ عملاً فدای توسعه شبه اقتصادی شد. در دوران اصلاحات ضمن آنکه فرهنگ فدای توسعه شبه سیاسی شد، با چراغ سبز دولت و حمایت هایی که نمود، باب اشاعه فرهنگ لیبرال و کوبیدن فرهنگ ناب اسلامی باز شد و جامعه ما از این جهت لطمات جدی خورد.
در دوران اخیر خصوصاً دولت دهم، هرچند در شاهد تمایل دولت به سرمایه گذاری فرهنگی به صورت نقطه ای بودیم، اما باید قبول کرد فرهنگ دچار رویکردهای افراطی- تفریطی و یا کم کاری های مدیریتی شد که در همین سال 91 نیز شاهد اوج آن بودیم. ملاحظه بفرمایید در شرایطی که بودجه فرهنگی کشور به یک درصد از بودجه کل کشور هم نمی رسد، سال گذشته بودجه فرهنگی به بهانه تحریم ها و تضییقات مالی قلع و قمع شد و تلاش گردید همان میزان نیز تحت تأثیر گرایشات سیاسی خاص در بخشی از دولت قرار گیرد.
*خیلی از مراکز فرهنگیِ حاکمیتی به تعطیلی کشیده شدند
خیلی از مراکز فرهنگیِ حاکمیتی و یا مردمی که سالها برای شکوفایی آنها زحمات طاقت فرسا صورت گرفته بود به تعطیلی کشیده شدند. این اتفاقات در نظام اسلامی قابل قبول نیست و امیدواریم دولت بعدی هم دیدگاه واقع بینانه ای درباره فرهنگ داشته باشد و هم از جهت مدیریتی و هم میزان و نحوه سرمایه گذاری در این زمینه، فکر اساسی داشته باشد.
فارس: در جریان انتخابات آتی به طور طبیعی مسائل مهمی مطرح می شود که پاسخ به بعضی از آنها در انتخاب مردم نیز نقش تعیین کننده خواهد داشت؛ به نظر جناب عالی مهم ترین مسائل چیست؟
*در فتنه 88 به آقای احمدی نژاد اجحاف شد
یکی از این مسائل فتنه 88 است. باید توجه داشت که مسأله مردم ما با سران و مویّدان فتنه به شخص آقای احمدی نژاد بر نمی گردد که حالا گفته شود حق با که بود و حق با که نبود؛ بلکه مسأله به جنایات بزرگی برمی گردد که توسط عده ای علیه مردم و نظام صورت گرفت.
البته در اینکه به شخص آقای احمدی نژاد هم اجحاف شد و ضمن وارد کردن اتهامات واهی به ایشان، 25 میلیون رأی وی به ناحق زیرسئوال رفت، در جای خود موضوع قابل توجهی است لکن بحث ما بر سر جنایاتی است که فتنه گران مرتکب شدند.
*عناصر اصلی در فتنه که در حقیقت علیه جمهوریت نظام قیام کردند
بر اساس توهّمات خود و بر خلاف نظرسنجی های معتبر، به مجریان انتخابات که بخش عمده ای از آنها از اقشار گوناگون مردم بودند اتهام تقلب زدند و نهایتاً هیچ دلیل محکمه پسندی برای ادعای خود ارائه نکردند؛ حماسه سیاسی کم نظیر مردم که می توانست مایه عزت ایران در جهان شود را به عامل تضعیف منافع و موقعیت ملی تبدیل کردند؛ طرفداران خود را به شورش و اغتشاش فراخواندند؛ با دشمنان قسم خورده نظام در جهت براندازی نظام همکلام و همراه شدند؛ اقدامات تروریستی و خرابکارانه علیه مردم و نیروهای امنیتی کشور را محکوم نکردند و تلاش خود را مصروف دروغ سازی در این زمینه نمودند و دهها جنایت دیگر که در جای خود باید به آنها پرداخت. پس مسأله خیلی مهم تر از آنچیزی است که بعضی امروز در پی القای آن هستند. در این جهت، مهم این است که بدانیم که سران و عناصر اصلی در فتنه که در حقیقت علیه جمهوریت نظام قیام کردند دیگر صلاحیت حضور در صحنه سیاسی کشور را ندارند. البته به نظر می رسد حکم ساکتین فتنه با مشارکت کنندگان در فتنه جداست. البته سکوت بعضی در فتنه، امر پسندیده ای نبود و از ضعف بصیرت و اراده آنها حکایت می کرد لکن عقلاً نمی توان عده ای از معتقدان به نظام را به خاطر سکوت در فتنه از حضور در صحنه سیاسی کشور محروم کرد.
*چالش ما با غرب بر سر حفظ استقلال و عزت دینی است
مسأله بعدی، مسأله مذاکره با امریکاست که این روزها به بهانه تشدید تحریم ها از سوی بعضی مطرح می شود. در این زمینه رهبر معظم انقلاب اسلامی به صراحت اظهار نظر فرمودند بطوریکه دیگر هیچ ابهامی وجود ندارد. باید توجه داشته باشیم، مادامی که این مردم مجدانه به دنبال حفظ استقلال و عزت ملی- دینی خود هستند، خصومت ایالات متحده و دنباله های آن یعنی دولت های غربی با مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی، ادامه دارد.
این موضوع فوق العاده روشن است. به بیان دیگر، چالش امروز ما با غرب، بر سر مسأله هسته ای یا حقوق بشر و امثال این ها نیست بلکه چالش ما بر سر حفظ استقلال و عزت ملی و دینی، و اشاعه اندیشه اسلامیِ ناب و پیشرویی است که امروز به رقیب اصلی اندیشه غربی در جهان تبدیل شده است. لذا مسأله انرژی هسته ای تمام شود مسأله دیگری جایگزین خواهد شد.
اینکه بعضی ها مطرح می کنند مذاکره با امریکا می تواند به پایان تحریم ها منجر شود، سخن پوچی بیش نیست که از خوش خیالی آنها ناشی شده است. همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، امریکایی ها مذاکره را برای حل مسائل بحران زدۀ داخلی خود و تضعیف نقش بی نظیر انقلاب اسلامی در جریان پرخروش بیداری اسلامی می خواهند نه حل مسائل فی مابین دو کشور و محترم شمردن حقوق مسلم ملت ایران.
*مشکلات اقتصادی ما امروز به سوء تدبیرها باز می گردد
البته ذکر این نکته هم لازم است که مشکلات اقتصادی کشور بیش از آنکه به تحریم ها برگردد، به سوء تدبیر و سوء مدیریت بعضی از مسئولین برمی گردد و این موضوعی است که اثبات آن با دلایل مستند برای صاحب نظران اقتصادی کار سختی نیست و عنداللزوم باید برای شفاف سازی افکار عمومی اثبات شود. یعنی بگویند چه میزان از کاهش ارزش پول ملی و به تبع آن، فشارهای معیشتی که امروز به مردم می آید ناشی از تحریم هاست، و چه میزان از آن ناشی از ناتوانی دولت در کنترل اقتصاد کشور و نظام بخشیدن به آن است. به نظر می رسد، در صورت به روی کار آمدن یک دولت قوی و توانمند، کشور ما می توان ضمن پشت سرگذاشتن سهل تر تحریم ها، از فرصت های معتنابه آن کمال استفاده را ببرد.
فارس:به نظر شما کشورهای منطقه که در دهه های گذشته تسلیم امریکا و غرب شده اند همراهی بی چون و چرا با غرب داشته اند چقدر به اهداف خود رسیده اند؟
سئوال مهمی کردید. هم اکنون اغلب این کشورها از جهات گوناگون از ایران عقب هستند. یک نمونه بارز، کشور مصر است. مصری ها به ویژه در دوران مبارک خود را کاملاً در اختیار امریکایی ها گذاشتند و بابت این کار از کمک مالی سالانه امریکا نیز برخوردار شدند اما امروز می بینید که مصر یک کشور عقب مانده است یعنی در هیچ زمینه ای به ایران نمی رسد؛ بخشی از مردم این کشور در وضع فلاکت باری زندگی می کنند. وضعیت عربستان سعودی هم علی رغم ظاهر آن، از مصر بهتر نیست. در عربستان با این همه ثروت و جمعیت اندک، رفاه مطلوب عمدتاً به طبقه وابسته به سلطنت تعلق دارد. در نقطه مقابل، جمهوری اسلامی ایران 34 سال است که به امریکایی ها پشت کرده است و دست آنها را از مقدرات و منافع ملی کوتاه کرده است.
*در صورت عدم پیروزی انقلاب وضع ما از مصر و عربستان بدتر بود
در این مدت، کشور ما انواع تهدید ها و تحریم ها را تجربه کرده است. یعنی حقیقتاً امریکایی ها هرکاری توانسته اند برای تضعیف و حتی سرنگونی نظام انجام داده اند اما جمهوری اسلامی به لطف الهی روز به روز به پیشرفت های تازه و اعجاب آور رسیده است بطوریکه اگر این تحریم ها و آزار و اذیت ها نبود امروز وضعیت ما به مراتب از این هم مناسب تر بود. باید توجه داشت، اگر انقلاب اسلامی پیروز نشده بود، هم اکنون چه بسا وضعیت ما از مصر و امثال مصر بدتر بود. بنابراین، ما نه تنها از نداشتن رابطه با امریکایی ها که اساس آن زورگویی، چپاول و تحقیر است ضرر نکرده ایم، بلکه سود هم کرده ایم؛ علاوه بر این، امروز جمهوری اسلامی ایران از یک موقعیت جهانیِ ممتاز برخوردار است که خود این، در گرو عزتی است که از تکیه به اسلام عزیز، استقلال کامل و مخالفت صریح با سیاست های ظالمانه غرب در دنیا بوجود آمده است.
فارس: به عنوان سئوال آخر، مایلیم قدری درباره حماسه اقتصادی نیز توضیح دهید.
ما امروز از دو جهت عمده به حماسه اقتصادی نیازمندیم : جهت اول، لزوم غلبه بر تحریم های اقتصادی و به بیان واضح تر، مقابله با تهدیدها و استفاده از فرصت های آن است. جهت دوم، ضرورت تقویت بُنیۀ اقتصادی برای ادامه مسیر پیشرفت و جهش در این زمینه است؛ باید توجه کنیم، ما به دنبال پیشرفت حقیقی و ماندگار هستیم و این نوع از پیشرفت، به اقتصاد قوی و افزایش ثروت نیاز دارد.
*وظایف مردم و مسئولین در خصوص حماسه اقتصادی
برای شکل گیری حماسه اقتصادی در هر دو جهتی که عرض شد، مردم و مسئولین وظایفی دارند. برای نمونه، در جهت اول یعنی غلبه بر تحریم ها، مردم باید با صرفه جویی گسترده، حمایت متعصبانه از کالاها و خدمات ایرانی، رعایت اخلاق و انصاف اقتصادی به ویژه در در کسب و کار و بی اعتنایی به شایعات بی اساس اقتصادی، حماسه سازی کنند.
مسئولین نیز در این زمینه تکالیف مهمی دارند؛ آنها باید ضمن ایجاد ارتباط منطقی میان بازار و سیاست های اقتصادی، ایجاد شفافیت و انضباط لازم در قیمت گذاری و عرضه کالاها و همچنین حمایت جدی از تولید کننده ایرانی، شرایط را به نفع عموم مردم خصوصاً اقشار آسیب پذیر تحت کنترل قرار دهند. در جهت دوم یعنی تقویت بُنیه اقتصادی برای پیشرفت نیز خیلی کارها باید انجام شود.
*ضرورت ریل گذاری صحیح اقتصاد
مثلاً ریل گذاری صحیح اقتصادی از سوی مجلس و دولت بر اساس سیاست های کلی نظام و قراردادن لوکوموتیو و واگن های اقتصاد ملی بر روی این ریل و سپس به حرکت در آوردن آن با سرعت مناسب، برداشتن موانع اساسی در برابر تولید ملی نظیر اصلاح نظام پولی و بانکی کشور و انطباق صد در صد عملیات آنها با احکام اسلامی در عمل، مقابله ریشه ای و سیستمی با مفاسد اقتصادی، گسترده سازی واقعی دامنه فعالیت های اقتصادیِ بخش خصوصی و همچنین حمایت جدی و باثبات از تولیدگران ایرانی از طریق اعطاء تسهیلات و مشوّق های لازم وهمچنین کنترل واردات به نفع کالاهای ایرانی و غیره که در جای خود محل بحث و بررسی علمی است. البته حماسه اقتصادی در سال 92 در ارتباط با تقویت بنیۀ اقتصادی، یک آغاز محسوب می شود و مطمئناً باید در سال های بعدی با قوت استمرار یابد. در آخر نکته ای را که در ابتدای عرایضم اشاره کردم را تکرار می کنم و آن اینکه، به روی کار آمدن یک دولت قوی در سال جاری که قطعاً محصول حماسه سیاسی است را می بایست مقدمه ضروریِ حماسه اقتصادی باید به شمار آورد. بنابراین، یکی از معیارهای انتخاب اصلح در انتخابات آتی توانمندی رئیس جمهور و کابینه وی در تحقق اهداف اقتصادی نظام با استفاده از همه ظرفیت های علمی و عملی کشور است.