پژوهشگر و مدرس فلسفه سیاسی و مطالعات فرهنگی و تمدنی
متن سخنرانی دکتر رضا غلامی در اولین سمپوزیوم ایران شناسی و شبی با دکتر نصرت الله رستگار، ۹ اسفند ۱۴۰۳، برابر با ۲۷ فوریه ۲۰۲۵، خانه حکمت ایرانیان، وین
بنام خدا
خانمها و آقایان گرامی، سلام عرض میکنم.
در آغاز، از حضور ارزشمند همه شما، بهویژه استاد ارجمند دکتر نصرتالله رستگار، قدردانی میکنم. همچنین، از دکتر سبیل ونتکر، معاون محترم آکادمی ملی علوم اتریش در امور بینالملل، که دعوت ما را پذیرفتند، سپاسگزارم. علاوه بر این، حضور محترم دکتر شوارتز، رئیس انستیتوی ایرانشناسی اتریش، در این برنامه را ارج مینهم.
همانطور که دکتر ویکتور اشاره کردند، نشست امروز شامل دو بخش است:
مایلم بهاختصار چند نکته درباره هر دو بخش بیان کنم.
ایرانشناسی از منظر فلسفه علم
با توجه به پیشینهام در مطالعه فلسفه علم، تصمیم گرفتم ایرانشناسی را از این منظر بررسی کنم و آن را بهعنوان یک رشته علمی در نظر بگیرم. ابتدا قصد داشتم یادداشتهایی برای این نشست آماده کنم، اما در نهایت این تأملات به شکل یک مقاله درآمد که اکنون برای انتشار آماده است.
تعریف ایرانشناسی بسیار دشوار است، اما میتوان آن را حوزهای چندرشتهای و میانرشتهای دانست که در آن علوم مختلف در یک شبهسیستم علمی با یکدیگر تعامل دارند.
گستره جغرافیایی ایرانشناسی شامل سرزمینهای پهناور پارسی است؛ جایی که در گذشته، دهها جامعه پیشرو در هم تنیده بودند. امروزه این جوامع به دولت-ملتهای مدرن بسیاری تقسیم شدهاند، اما فرهنگ ایرانی همچنان در قلب سرزمین پارسی، یعنی ایران، زنده مانده است. این ماندگاری به دلیل اصرار تاریخی مردم ایران و البته نقشآفرینی شکوهمند زبان و ادب فارسی است.
نمیدانم شرقشناسان تا چه اندازه با من همنظرند، اما شخصاً ایرانشناسی را بخش مرکزی شرقشناسی میدانم، زیرا ایران را یکی از چهار تمدن تحولآفرین در تاریخ بشر میشمارم؛ در کنار تمدن یونان، تمدن مصر و تمدن چین.
برای من عجیب است که برخی مراکز شرقشناسی، به ایرانشناسی و زبان و ادب فارسی بیتوجهاند، در حالی که اثرگذاری زبان فارسی بر ادراک شرق، بهویژه جهان اسلام، غیرقابل انکار است.
البته باید اشاره کنم که بخش بزرگی از شرق امروز به یک پدیده تاریخی تبدیل شده و برخلاف غرب، تا حد زیادی حس یکپارچگی خود را از دست داده است. بااینحال، شرق همچنان به مثابه یک کل، پژوهشگران بسیاری را به خود جذب میکند.
آیا ایرانشناسی در حال افول است؟
برخی معتقدند که ایرانشناسی وجه پرابلماتیک خود را از دست داده و رو به افول است، اما به نظر میرسد نقاط کور بسیاری در این حوزه وجود دارد که هنوز مورد توجه قرار نگرفتهاند. در حال حاضر، در حال تکمیل فهرستی از این نقاط کور در حوزههایی همچون مطالعات تاریخی، فلسفه، زبانشناسی، ادبیات، هنر، معماری، دین، جامعهشناسی، علوم سیاسی و باستانشناسی هستم.
یکی از حوزههایی که در ایرانشناسی نادیده گرفته شده، پیوند میان تاریخ گذشته و تاریخ معاصر است. بسیاری از پژوهشگران ایرانی، ۱۵۰ سال اخیر را از تحقیقات خود کنار گذاشتهاند. این در حالی است که هنر یک ایرانشناس این است که میان گذشته و اکنون ایران، پلی بسازد.
این کار میتواند بر اساس یکی از نظریههای موجود در تاریخشناسی انجام شود؛ مانند:
در دوران معاصر، علامه طباطبایی نیز، با الهام از دکترین فطرت در قرآن، به تاریخ نگاهی تکاملی داشت.
ایرانشناسی: سفری به ژرفای تمدن ایرانی
ایرانشناسی، در حقیقت سفری به ژرفای تمدن ایران است. ایران را نمیتوان از بیرون فهمید؛ بلکه باید به درون آن گام گذاشت و آن را فراتر از اندیشه صرف و انتزاعی، با دل تجربه کرد.
احتمالاً بیشتر استادان ایرانشناسی با من موافقاند که ایرانشناسانی که فاقد رویکرد زمینهگرا (Contextualism) هستند و تجربهای از زندگی و تنفس در لایههای مختلف جامعه ایرانی ندارند، نمیتوانند فهم عمیقی از ایران داشته باشند.
اینجا پرسشی اساسی مطرح میشود:
چه چیزی ایران را ایران میکند؟
پاسخهای گوناگونی برای این پرسش ارائه شده است:
شخصاً پاسخهایی برای این پرسش دارم، اما در اینجا تنها به این نکته اشاره میکنم که برخی پژوهشگران ایرانشناسی هنوز به جمعبندی روشنی در این زمینه نرسیدهاند. این در حالی است که پاسخ به این پرسش، کلید موفقیت در ایرانشناسی است.
بزرگداشت دکتر نصرتالله رستگار
اجازه دهید این بخش از سخنانم را به استاد ارجمند، دکتر نصرتالله رستگار اختصاص دهم.
سخنان بسیاری درباره این استاد گرانقدر میتوان گفت، اما خود را کوچکتر از آن میبینم که در مقام تجلیل از ایشان سخن بگویم.
دکتر رستگار یکی از برجستهترین پژوهشگران ایرانشناسی است که پنجاه سال از عمر خود را وقف این حوزه کردهاند. ایشان دهها کتاب و مقاله نوشته یا آثار بزرگی را تصحیح و احیا کردهاند که همگی در قلمرو ایرانشناسی ارزشمندند.
علاوه بر پژوهشهای درخشان، دکتر رستگار نقش کلیدی در آموزش ایرانشناسی و زبان پارسی داشتهاند. به گفته خودشان، در این چند دهه، بیش از ۵۰۰ دانشجو را در سطوح گوناگون آموزش دادهاند.
از ویژگیهای برجسته دکتر رستگار میتوان به آزاداندیشی، صداقت، مهربانی، قابلاعتماد بودن، تعهد علمی، توجه به جزئیات و تمرکز بالا اشاره کرد که ایشان را به شخصیتی مهم، دوستداشتنی و تأثیرگذار تبدیل کرده است.
همه ما به دکتر رستگار افتخار میکنیم. شخصیت و آثار ایشان الهامبخش پژوهشگران جوان است و میتواند الگویی برای ایرانشناسان آینده باشد.
امیدوارم شرایطی فراهم شود تا همه ما دوباره از توانمندیهای منحصربهفرد ایشان بهرهمند شویم.
سپاس از آکادمی ملی علوم اتریش
از دولت محترم اتریش، بهویژه آکادمی ملی علوم اتریش، صمیمانه سپاسگزارم که دهههاست فرصتهای ارزشمندی برای گسترش ایرانشناسی فراهم کرده است.
تأسیس انستیتوی ایرانشناسی در اتریش، که دکتر رستگار نیز در آن فعالیت داشتهاند، از اقدامات مهم دولت اتریش در توسعه سنت ایرانشناسی در این کشور است و بیتردید شایسته قدردانی ویژه از سوی ملت ایران است.
بار دیگر از همه شما برای حضور در این نشست سپاسگزارم.
عصر خوبی داشته باشید.