پژوهشگر و مدرس فلسفه سیاسی و مطالعات فرهنگی و تمدنی
گفتگوی رضا غلامی با روزنامه وطن امروز، مورخ ۱۸ تیر ۱۴۰۳
۱-تحلیل کلی شما از وضعیت رای دهی و سبد رای هر نامزد چیست؟ آیا جریان انقلاب نتوانست بدنه خود را به میدان بیاورد؟ جریان رقیب توانست از بدنه جریان انقلاب جذب کند؟ جریان رقیب به تمامه بدنه خود را به میدان آورد؟
ج. به نظر می رسد جناح های سیاسی خیلی وقت است در فرایند انتخابهای مردم کم تاثیرند. این وضعیت برای جناح اصلاح طلب پررنگ تر است. افرادی که در گذشته گرایشات پررنگی به جناح اصلاح طلب داشتند، این مرتبه چندان به فراخوان صریح و چندباره رهبران اصلاح طلب توجه نکردند و برای رای دادن به نامزد اصلاح طلبان پای صندوق رای نیامدند. شاید رهبران اصلاح طلب این حد از عدم استقبال را که البته در نظرسنجیها مشخص شده بود را باور نمی کردند. در جناح اصولگرا کمی از جهت آوردن طرفداران خود به میدان، شرایط بهتر است یعنی توانستند افراد متمایل به خود را با بهرهگیری از تقسیم میدان انتخابات به دو جبهه حق و باطل، به صورت حداکثری به میدان بیاورند. البته من چنین جبههبندی هایی را به هیچ وجه قبول ندارم اما اصولگرایان متاسفانه از این ترفند همواره استفاده میکنند. از سوی دیگر، نباید از نظر دور داشت که جریان اصولگرا مدتی است از فقدان رهبری پرنفوذ و مورد احترام همه، رنج می برد و نمی تواند ضمن اتخاذ سیاستهای هوشمندانه، به موقع به سیاستهای خودش عمل کند. نوعی چند پاره شدن و لجبازی با همدیگر را در جناح اصولگرا می تواند لمس کرد. امروز اصولگراها به سه بخش عمده بنیادگرا، میانه رو و محافظه کار تقسیم شده اند و در این میان، جناح بنیادگرا که رگههایی از افراطگرایی نیز در آن هست، از بقیه جلو افتاده است. ضمناً من قبول ندارم که فقط به اصولگرایان جریان انقلابی اطلاق شود. انقلاب را نباید جناحی کرد. عمده اصولگراها و اصلاح طلبها انقلابی هستند اما قرائت آنها در بخشی از امور با همدیگر در تعارض است.
۲-نظرسنجی ها از بحرانی بودن وضعیت مشارکت جوانان در انتخابات حکایت می کند، چه تحلیلی از عدم مشارکت جوانان در انتخابات دارید؟
ج. سطح مشارکت در مرحله نخست انتخابات ریاست جمهوری خیلی پایین بود. در مرحله دوم مشارکت نزدیک به ۱۰ درصد بیشتر شد اما به سختی به ۵۰ درصد رسید. من این میزان از مشارکت را بسیار نگران کننده می دانم. معنای این حد از مشارکت این است که بخشی از مردم که در انتخابات دوره های قبلی شرکت می کردند، و مشارکت را به ۷۵ و حتی ۸۰ درصد می رساندند، با نظام قهر سیاسی کرده اند. به بیان دیگر، نه فقط از عملکرد نظام راضی نیستند بلکه امیدی هم به تغییر ندارند. حتی بخشی از ده درصدی که در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری اضافه بر مرحله اول شرکت کردند، شاید دلیلشان بدتر نشدن اوضاع بود. در دوران ریاست جمهوری جناب آقای روحانی نارضایتی ها به اوج رسید و در دولت بعدی هم نه تنها قسم مهمی از نارضایتی ها کم نشد بلکه برخی رفتارها مانند قضیه مهسا امینی و مسائل بعد آن ظهور کرد که ضرر آن برای دولت سیزدهم سنگین بود. این پیام کلی ای است که می توان از پایین بودن مشارکت در چند انتخابات قبلی به ویژه این انتخابات استنباط کرد اما جزئیات آن قابل بحث است. فقط این مطلب را باید بگویم که دولت چهاردهم باید هر طور شده با کناره گرفتن از جنجالها که مردم نشان دادهاند از آن خستهاند، سطح رضایتمندی، سطح اعتماد و درجه امید به آینده را در مردم بالا ببرد والا استمرار روند کاهش مشارکت قطعی است.
۳-با توجه به رای بالای پزشکیان در برخی شهرها به نظر میرسد شکاف قومیت ها و اهل سنت در انتخابات جدی بود، این امر را چطور تحلیل می کنید؟
ج. من چنین برداشتی ندارم. اینکه جناب آقای پزشکیان آذری هستند و در سالهای نمایندگی مردم تبریز نزد اکثریت آذری های عزیز خوش سابقه و محبوب بوده اند، موجب شد تا آذری ها با انگیزههای عاطفی و از سر اعتمادی که به آقای پزشکیان پیدا کرده اند، بیشتر به ایشان اقبال کنند. به نظر می رسد این اقبال را نباید لزوماً یک اقبال قومیتی توصیف کرد. البته نظام در مواجهه با برخی اقوام با مسائلی روبروست اما در این انتخابات این مسائل چندان عرضه اندام نکرد. با همه این ها، من معتقدم باید در سیاست های قومی در ایران عقلانیت بیشتری ظهور و بروز پیدا کند و مسائلی که پیش آمده رفع شود.
۴-گفته می شود مسأله مشارکت رابطه معنا داری با تکثر نامزدها دارد، برخی دلیل عدم مشارکت را عدم رقابت تحلیل می کردند، از این حیث با توجه به شکل گیری رقابت در این دوره، باز هم مشارکت از ۵۰ درصد فراتر نرفت، چه عواملی این مشارکت را رقم زد؟
ج. من با اینکه تایید صلاحیت بر اساس مرّ قانون را قبول دارم، متوجه نمی شوم شورای نگهبان در دوره های اخیر، با چه منطقی تعدادی را تایید و تعدادی را رد کرده است؟ متاسفانه سالهاست که در بین برخی از مردم تلقی جانبداری سیاسی-جناحی در میان برخی از اعضای موثر شورای نگهبان هم شکل گرفته و جا افتاده است.
اگر هم جانبداری واقعیت ندارد، شفافیتی هم در کار شورای نگهبان نیست تا ذهنیت مردم در این زمینه تصحیح گردد. این تلقی جانبداری خودش عاملی مهم در کاهش مشارکت محسوب می شود. از طرف دیگر، ترکیب نامزدها در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری متوازن نبود. به بیان دیگر، با آنکه ثبت نام ها متنوع و متکثر بود، همه طیف های عمده مردم ایران در میان نامزدهای تایید شده نمایندهای نداشتند. شورای نگهبان باید دقت کند که یکی از رموز افزایش مشارکت مردم، وجود نماینده برای هر یک از طیفهای عمده سیاسی در میان نامزدهاست. اینکه فرمودید در این دوره، رقابت بین نامزدها داغ شد، قابل تامل است. رقابت موقعی داغ میشود که نامزدها هر یک صاحب اندیشه و گفتمان متمایز از هم با مجموعهای از ابتکارات در زیر چتر گفتمان خود باشند. در این دوره از انتخابات، در اکثر اوقات، نه فقط حرفهای نامزدهای محترم از کلیگویی و تکرار حرفهای قبل فراتر نرفت، بلکه برخی رفتارهای نامودبانه نیز ظهور کرد. این رفتارها را بر خلاف فرهنگ اسلامی، آقای احمدی نژاد وارد میدان رقابت سیاسی در رسانه ملی کرد و بعد از او هم متاسفانه ادامه یافت. به نظر می رسد برای مردم این رفتارها نه تنها جذاب نیست بلکه برای مشارکت در انتخابات دافعه ایجاد میکند. الان همه باید احترام رئیس جمهور و دولت ایشان را حفظ کنند و از انتقادات نامودبانه مشتمل بر اتهام زنیهای بی اساس و یا نفرت پراکنی پرهیز کنند. متقابلاً توقع می رود رئیس جمهور گرامی و یارانش نیز در برابر منتقدین از خودشان سعه صدر بیشتری نشان بدهند. در این دوره از انتخابات رئیس جمهور منتخب از رقیب خود حدودا ۳ میلیون بیشتر رای کسب کرده است و همین امر موجب میشود برخی دعواهای انتخاباتی در رسانهها ادامه پیدا کند. این دعواها حتی اگر در مواردی به نام نقد صورت بگیرد، حتما در کار دولت اختلال ایجاد می کند. لذا بهتر است دولت ابتکاراتی را در زمینه برگزاری ماهانه گفتگوهای جدی با منتقدین خود به خرج دهد تا برخی از سوتفاهمات، در خلال گفتگوها رفع شود همچنین نقاط اشتراک میان دولت و جناح رقیب به عنوان مقدمه همگرایی در برخی امور، شناسایی گردد. نباید فراموش کرد که امروز کشور بیش از هر زمان به همگرایی نیازمند است.