اسلام تاریخی و اسلام معاصر: بررسی تطبیقی و نظام‌مند در تحولات فکری اسلام

رضا غلامی

مدرس ارشد فلسفه سیاسی، مطالعات فرهنگی و تمدنی

۲۴ نوامبر ۲۰۲۴

 

مقدمه

در طول تاریخ، دین اسلام به عنوان یک منظومه فکری و اعتقادی جامع، همواره در مواجهه با چالش‌های درونی و بیرونی بوده است. این مواجهه دو مسیر اصلی را به‌وجود آورده است: اسلام تاریخی و اسلام معاصر. اسلام تاریخی بر توقف در گذشته و تقلید محض از شرایط و مقتضیات صدر اسلام تأکید دارد، در حالی که اسلام معاصر بر انعطاف‌پذیری، بهره‌گیری از عقلانیت، و بازخوانی اصول بنیادین دین در راستای پاسخگویی به نیازهای زمانه استوار است.

 

اسلام تاریخی: ایستایی در گذشته

اسلام تاریخی نسخه‌ای از اسلام است که در شرایط و مقتضیات صدر اسلام متوقف شده و قادر به فراتر رفتن از این چارچوب نیست. این اسلام بیشتر به جنبه‌های ظاهری و سنت‌های تاریخی صدر اسلام وفادار است و نتوانسته با بهره‌گیری مکفی از عقلانیت و بازاندیشی در اصول، خود را با شرایط جدید و نیازهای زمانه هماهنگ کند.

 

ویژگی‌های اصلی اسلام تاریخی

  1. قشری‌گرایی افراطی:

اسلام تاریخی بیش از آنکه بر جوهر و روح تعالیم اسلام تمرکز کند، بر ظاهر و قشر آن اصرار دارد. قشری‌گرایی به این معناست که اهمیت لایه‌های ظاهری دین بیشتر از اصول و مبانی بنیادین آن تلقی می‌شود. این در حالی است که اسلام معاصر، بدون نادیده گرفتن قشر دین به عنوان محافظی برای گوهر آن، تلاش دارد جوهر تعالیم اسلام را کشف و به زندگی روزمره پیوند دهد.

  1. فقدان انعطاف‌پذیری:

اسلام تاریخی به دلیل وابستگی شدید به سنت‌های صدر اسلام، توانایی انعطاف‌پذیری و انطباق با شرایط جدید را ندارد. این در حالی است که اسلام معاصر، انعطاف‌پذیری خود را بدون قربانی کردن اصول حفظ کرده و می‌کوشد از اجتهاد و عقلانیت برای ارائه پاسخ‌های نوین بهره ببرد.

  1. کاریکاتوری کردن تعالیم اسلامی:

یکی از انتقادات مهم استاد شهید مرتضی مطهری به اسلام تاریخی این است که در این نوع اسلام، اصول بنیادین و فروعات درهم‌آمیخته شده‌اند. اسلام تاریخی مسائل فرعی را اصلی می‌کند و برعکس، امور اصلی را در حاشیه قرار می‌دهد. این چینش نامتعادل، تصویری پر از دافعه و ناکارآمد از اسلام ارائه داده است.

  1. نفوذ خرافات و موهومات:

اسلام تاریخی به دلیل تکیه بیش از حد بر خط خاص تاریخی ( که از جهت معرفت شناسی گزاره‌های منتج از آن، همگی ظنی است) و کمبود اتکاء به عقلانیت، خود را مستعد نفوذ انواع خرافات، داستان‌سرایی‌ها، اسطوره‌ها و افسانه‌های بی‌اساس کرده است. در چنین الگویی، خواب و رؤیا، تفاسیر خیالی، و باورهای غیرعلمی جای تعالیم عقلانی و مترقی اسلام را گرفته‌اند.

  1. ایستایی و ناکارآمدی در جهان معاصر:

اسلام تاریخی به گونه‌ای عمل می‌کند که گویی یک دین تاریخ‌ مصرف‌ گذشته است که باید در موزه‌ها نگهداری شود و‌عده‌ای به اسم روحانیون‌ مسلمان، مردم را در موزه ها ( بخوانید بعضی مساجد ) با آنچه در این‌موزه ها با احترام‌ نگهداری میشود آشنا کنند و از این راه درآمدی نیز کسب کنند! این نوع اسلام به ندرت می‌تواند در پاسخگویی به نیازهای مسلمانان امروز یا ارائه راهکارهای عملی برای چالش‌های مدرن تأثیری بگذارد. این شرایط در مسیحیت نیز به طرق دیگری ظهور و‌بروز یافته اما بزرگان عالم اسلامی از آن به درستی عبرت نگرفته‌اند.

 

اسلام معاصر: پویایی و انطباق‌پذیری

در نقطه مقابل اسلام تاریخی، اسلام معاصر قرار دارد. این نوع اسلام با بهره‌گیری از روش‌شناسی عقلانی و بازخوانی مستمر و روشمند اصول بنیادین اسلام، می‌کوشد پاسخی شایسته به نیازهای جهان امروز ارائه دهد.

 

ویژگی‌های اسلام معاصر

  1. تمرکز بر روح اسلام:

اسلام معاصر بر خلاف اسلام تاریخی، توجه خود را بر روح و جوهر تعالیم اسلامی متمرکز کرده است. این تمرکز به آن اجازه می‌دهد که با تکیه بر اصول جهان‌شمول و پایدار اسلام، ( که با کمی جهد امکان یافتن آنها در میان آیات و‌روایات متصور است ) خود را با شرایط متغیر زمانه تطبیق دهد.

  1. انعطاف‌پذیری همراه با حفظ اصول:

اسلام معاصر انعطاف‌پذیری خود را بدون فدا کردن اصول بنیادین حفظ کرده است. این رویکرد به مسلمانان امکان می‌دهد که همزمان با پایبندی به ارزش‌های دینی، نه فقط از دستاوردهای علمی، فناوری، و اجتماعی بشر بهره‌مند شوند بلکه با بهره‌گیری از فضای آزاداندیشی و‌ خلاقیت، در متن جریان پیشرفت جهانی، سهم‌ و‌نقش موثری را بر عهده بگیرند.

  1. واقع‌گرایی و پرهیز از آرمان‌زدگی:

اسلام معاصر، بر خلاف اسلام تاریخی که اغلب آرمان‌زده و متکی بر پیش‌بینی‌های مبهم درباره آینده است. بر اساس چنین‌نگاهی موفقیت مسلمانان تضمین شده است. در مقابل، اسلام‌معاصر، بدون کم توجهی به روح امدادهای الهی و منطق آن، نگاهی واقع‌بینانه به آینده دارد. این نوع اسلام تلاش می‌کند حال و آینده را با اتکاء به عقل و محاسبات علمی درک کند و در چارچوب اصول خود، آنچه را که به مصلحت مسلمانان نزدیک‌تر است، انتخاب نماید.

  1. تعامل گزینشی با تاریخ:

اسلام معاصر رخدادهای غیرجهان‌شمول تاریخ صدر اسلام را از جریان زندگی مسلمانان امروز خارج کرده و تنها در صورتی به آن‌ها بازمی‌گردد که از آن‌ها عبرت عملی قابل استخراج باشد. این، یعنی یک پیکر‌تراشی عظیم از کالبد اسلام که می تواند با سبک‌بار کردن مسلمانان از باری که به غلط مقدس شمرده شده است، مسلمانان را به جلو پرتاب کند.

  1. همزیستی مسالمت‌آمیز با مذاهب اسلامی:

اسلام معاصر به دلیل جدایی از بخش‌های غیرجهان‌شمول تاریخ صدر اسلام، دلیلی برای درگیری با مذاهب و‌فرقه‌های اسلامی ( و به طریق اولی سایر ادیان الهی ) نمی‌بیند. این رویکرد با پذیرش تکثرگرایی در فهم دین و عمل به آن، تعامل صلح‌آمیز و هم‌افزایی میان مذاهب اسلامی را دنبال می‌کند. این کار، بسیاری از معضلات عالم اسلامی را رفع می‌کند و جلوی درگیری‌های خونین‌ بین‌مذهبی را سد می‌کند.

  1. پیشرفت علمی و فناوری:

اسلام معاصر هیچ تعارضی با علم و فناوری ندارد، مگر در شرایطی که اصول اخلاقی در فرایند تولید یا کاربرد علم نقض شوند. این نگاه، اسلام را در مسیر توسعه به‌زیستی بشر قرار داده و آن را به همکار پیشرفت‌های علمی در جهان تبدیل کرده است، چیزی که‌ مسلمانان در تاریخ تمدن خود تجارب عظیمی دارند.

  1. قرآن و روایات معتبر به‌عنوان منابع زنده:

اسلام معاصر به گونه‌ای با قرآن و روایات معتبر برخورد می‌کند که انگار همین حالا از سوی خداوند نازل شده یا از پیامبر و جانشینان او صادر شده‌اند. این نگاه پویا به متون دینی، اسلام را زنده و کارآمد نگه می‌دارد.

 

مقایسه اسلام تاریخی و اسلام معاصر

برای درک بهتر تفاوت‌های اسلام تاریخی و اسلام معاصر، باید ذهن را از هرگونه پیش داوری شست. اسلام معاصر خود را از درس‌های بزرگ‌تاریخ خصوصا در برهه عظیم صدر اسلام محروم‌ نمی کند، اما خود را در تاریخ متوقف نمی‌کند. جدول زیر ویژگی‌های این دو رویکرد را در کنار هم قرار می‌دهد:

الزامات رسیدن به اسلام معاصر

از آنچه بیان شد الزامات وصول اسلام معاصر نیز تا حدی آشکار شد. در ادامه، به اختصار به موارد تصریح‌ می‌شود:

 

یکم. باز معماری علم‌ کلام اسلامی برای ادراک روشمند و اجتهادی اصول جهان‌شمول اسلام

دو. بازسازی فقه اسلامی برای مواجهه باز با عقل جمعی و به رسمیت شناختن نتایج آن

سه. پیرایش سبک زندگی و آیین ها و‌ مناسک درجه دوم مسلمانان که پیوند روشنی با روح اسلام‌ نداشته و‌ مولود تاریخ‌زدگی است.

چهار. ایجاد آمادگی فرهنگی برای خنثی سازی حملات وسیع روحانیون دکان‌دار و جانبداران آنان به اسلام معاصر که ممکن است به دلیل از دست دادن منافع خود از اسلام تاریخی، فتنه‌های عظیم و خشونت‌آمیزی را درست کنند.

نتیجه‌گیری

در نهایت، اسلام تاریخی و اسلام معاصر دو روی متفاوت از یک دین واحد هستند که هر کدام در پاسخ به نیازهای مختلف تاریخی و اجتماعی شکل گرفته‌اند. اسلام تاریخی با تاکید بر اصول ثابت و ناظر به وقایع خاص دوران صدر اسلام، نتوانسته است خود را با تحولات جهان معاصر تطبیق دهد. این اسلام به شدت قشری‌گرایانه است و بر ظاهر و جزئیات تاریخ‌نگارانه تمرکز می‌کند، در حالی که اسلام معاصر، با توجه به تغییرات دنیای امروز و نیازهای آن، بر اصول بنیادین و جهان‌شمول تاکید دارد و می‌کوشد با استفاده از عقل جمعی و شناخت دقیق از زمان و مکان، به رفع چالش‌ها و مسائل جامعه مسلمانان بپردازد.

در مواجهه با دنیای معاصر، به ویژه با ظهور فناوری‌های نوین و انقلابی که فضای سایبری و هوش مصنوعی در پیوند با یکدیگر به وجود آورده‌اند، اسلام برای حفظ حیات خود و تاثیرگذاری در جهان مدرن، چاره‌ای جز حرکت به سوی اسلام معاصر و اکنون‌گرا ندارد. این حرکت به سمت اسلام معاصر نه تنها به معنای انطباق با تحولات علمی و اجتماعی است، بلکه به معنای استفاده از آموزه‌های عقلانی و جهان‌شمول اسلام در راستای بهبود وضعیت بشر و پیشرفت جوامع اسلامی در دوران جدید است. بنابراین، برای آنکه اسلام در دنیای پیچیده و در حال تغییر امروز باقی بماند، ضروری است که از افکار و روش‌های گذشته که به جزئیات تاریخی محدود است، فراتر رفته و در مسیر رشد و نوآوری حرکت کند.

https://r-gholami.ir/?p=3611