هشت راهکار عمده برای تقویت عدالت آموزشی

متن سخنرانی دکتر رضا غلامی، رئیس شورای سیاست‌گذاری مجمع عالی علوم انسانیِ اسلامی در هم اندیشی عدالت آموزشی در حکمرانی آموزش و پرورش؛ 6 مهرماه 1402؛

تالار فارابی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری

 

بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین، الصلاه و السلام علی رسول الله و علی آله الطیبین الطاهرین

سلام عرض می کنم خدمت شما اساتید و دانش پژوهان ارجمند و حضورتان خیرمقدم عرض می کنم. لازم است از استاد گرامی جناب آقای دکتر ملکی که ریاست این هم‌اندیشی را عهده دار هستند سپاسگزاری کنم. همچنین از جناب حجت الاسلام والمسلمین دکتر عباسپور، رئیس محترم اندیشکده حکمرانی اسلامی در مجمع عالی علوم انسانیِ اسلامی و همکارانشان خصوصاً جناب آقای سید مهدی موسوی که عهده دار پیگیری ها و هماهنگی های لازم برای برپایی این نشست بودند، به طور ویژه متشکرم. این نشست پنجمین نشستی است که توسط مجمع عالی علوم انسانیِ اسلامی برای کمک راهبردی به دستگاه های نظام برگزار می شود. مجمع محصول نشست های قبلی را خدمت ریاست محترم جمهور و در یک مورد خدمت ریاست محترم قوه قضایه تقدیم کرد و جناب آیت الله رئیسی در هر سه مورد، علاوه بر تقدیر از مجمع، دستورات لازم را برای بهره برداری از این بسته های راهبردی تقدیمی صادر نمودند که این میزان از توجه از سوی رئیس محترم جمهور، صرف نظر از اینکه چقدر این راهبردها عملیاتی شده، بسیار دلگرم کننده است. ما قصد داریم بسته راهبردیِ پیشنهادی این هم‌اندیشی را نیز خدمت رئیس جمهور محترم و همچنین وزیر محترم آموزش و پرورش که به این هم اندیشی عنایت ویژه ای نمودند، تقدیم کنیم.

خُب، احتمالاً همه تایید می کنند عدالت اجتماعی، خصوصاً عدالت آموزشی، يكي از کلیدی‌ترین و حیاتی‌ترین مسائل کشور محسوب می شود. صرف نظر از اینکه عدالت اجتماعی یک اصل بنیادین اسلامی است و به تعبیر درست، روح شریعت اسلامی محسوب می‌شود، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به مثابه میثاق ملی، در اصولی گوناگون، به عدالت اجتماعی به نحو عام و به عدالت آموزشی به نحو خاص اشاره کرده و اجرای آن را یکی از اساسی ترین وظایف دولت با مشارکت مردم بر شمرده است.

در اصل سوم در باب مطلق عدالت در همه عرصه ها : «رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینه های مادی و معنوی.» را مطالبه کرده است.

در اصل بیستم درباره کل عدالت اجتماعی آمده است : «همه افراد اعم از زن و مرد، به طور یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همة حقوق انسانی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.»

در اصل سی‌ام که قانون اساسی مستقیماً و با کمال صراحت به عدالت آموزشی پرداخته است، آمده است : «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.»

با این اوصاف، شک نمی توان کرد که اساس نظام اسلامی مطابق قانون اساسی، عدالت‌محور و عدالت‌پایه است و ورود هر اندیشه‌ و هر رفتاری در برابر عدالت، می تواند اساس نظام را با چالش روبرو کند.

در ادامه، مایلم بحث را با طرح چهار پرسش مهم ادامه دهم :

پرسش اول : جمهوری اسلامی در تحقق عدالت آموزشی چقدر موفق بوده؟

در یک بحث آکادمیک، مطلق گویی در این زمینه روا نیست. به نظر می‌رسد، جمهوری اسلامی به ویژه در دو دهه اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، قدم های موثرتر و آشکار‌تری را برای تحقق عدالت آموزشی برداشته است. برای مثال : بالا بردن پوشش تحصیلی، تشکیل نهضت سواد آموزی به فرمان امام (ره) و مقابله سراسری با بی‌سوادی، ساخت گسترده مدارس در مناطق محروم‌، کاهش سطحی از تبعیض و غیره. با این حال، در شرایط فعلی با آنکه بخش اعظم مدارس کشور همچنان دولتی است، اما کیفی نبودن قسمی از این مدارس و نگرفتن نتایج مطلوب از این مدارس در آزمون سراسری دانشگاهها، نمره کشور در زمینه عدالت آموزشی را به شدت کاهش داده است. از این گذشته، ناتوانی آموزش و پرورش در معرفی واقعیِ عملکرد مثبت خود، زمینه گسترش شایعات بی اساس و در نتیجه کاهش احساس عدالت را نیز فراهم کرده است. در نتیجه، باید گفت : بخشی از آنچه رخ داده ضعف واقعی عدالت آموزشی و بخش دیگر آن، کاهش احساس عدالت در میان مردم است.

پرسش دوم : کم توفیقی ما در عدالت آموزشی چه پیامدهایی را به دنبال داشته است؟

در پاسخ به این پرسش پنج مطلب را عرض می کنم :

یک. ایجاد یأس و نا امیدی نسبت به آینده

دو. شکل گیری رنج و درد ناشی از تبعیض و بی عدالتی و تبدیل آن به روحیه اعتراضی اعم از بالقوه یا بالفعل

سه. شکوفا نشدن استعدادها و ظرفیت های قسمی از مردم به ویژه اقشار ضعیف و کم در آمد

چهار. عدم امکان دست یابی به موقعیت های مناسب به صورت برابر به ویژه توسط اقشار ضعیف و کم درآمد

پنج. عدم تحقق روح شریعت اسلامی و ایجاد بدبینی به اسلام و نظام اسلامی

پرسش سوم : گام های دقیق و تکمیلی در جهت تحقق عدالت آموزشی چه الزاماتی دارد؟

در پاسخ گویی به این پرسش نیز پنج پیشنهاد دارم :

یک. استنباط دقیق و ژرف نسبت به عدالت آموزشی و دست یابی به یک مدل قوی برای آن ( طبیعی است که ما توقع نظریه پردازی از مدیران آموزش و پرورش نداریم اما جا دارد مدیران محترم بر اساس آنچه دانشگاه و حوزه ارائه می کند، اولاً به یک برداشت صحیح، دقیق و مشترک از عدالت آموزشی برسند و ثانیاً، این برداشت صحیح و نظری خود را با کمک اساتید دانشگاه و حوزه به یک مدل عملیاتی روشن و واقع بینانه تبدیل کنند. )

دو. شکل گیری یک‌ گفتمان فراگیر در باب عدالت آموزشی در مدارس

سه. احصاء مصادیق تخلف در عرصه عدالت آموزشی و برخورد قاطع آموزش و پرورش با این تخلفات

چهار. تامین‌ منابع مالی کافی برای آموزش و پرورش در موضوع بسط و تعمیق عدالت آموزشی و نظارت مجلس بر مصرف آن ( یکی از منابع مناسب و مطمئن برای بودجه کیفی سازی مدارس دولتی، تعیین مالیات آموزش و پرورش برای درآمدها یا کالاهای خاص می‌باشد.)

پنج. آمایش علمی و دقیق کلیه امکانات سخت افزاری و نرم افزاری آموزش و پرورش و تطبیق آن با جمعیت و طیف بندی ها از جمله دهک های گوناگون

پرسش چهارم : چه راهکارهای عمده‌ای برای تحقق عدالت آموزشی می توان ارائه کرد؟ 

این پرسش، اصلی ترین پرسش این نشست است که من برای آن هشت راهکار کلان دارم که البته باید جزئیات آن استخراج شود :

یک. تعیین شرایط سخت برای تاسیس مدارس غیرانتفاعی با هدف افزایش اندک این مدارس و همچنین پاسخگویی این مدارس به نیازهای تعیین شده از سوی نظام آموزش عمومی ( و پاسخگویی به تنوع و تکثر آموزشی که جزو مطالبات برخی از طیف های اجتماعی است )

دو. تعیین مقررات معقول برای مدارس غیرانتفاعی به منظور سازگارسازی این مدارس با جریان کلان آموزش و پرورش ( اعم از کمیت و کیفیت برنامه ها و شهریه های دریافتی )

سه. افزایش سهم بودجه مدارس دولتی به منظور ارتقاء امکانات این مدارس ( این افزایش بودجه می تواند پلکانی و بر حسب شرایط مدارس صورت گیرد. ضمناً کمک های مردمی را نباید در کارنامه دولت در جهت تحقق خواست قانون اساسی در زمینه عدالت آموزشی در نظر گرفت. در واقع، کمک های مردم و خیرین، یک مرتبه بالاتر از عدالت و در اتمسفر احسان قابل تفسیر است. )

چهار. تعیین استانداردهای کیفی برای مدارس دولتی و ایجاد فضای رقابتی و مشوّق‌های جذاب به منظور رسیدن مدارس به استانداردها ( اگر مطالبات روشنی در بحث کیفی سازی مدارس وجود نداشته باشد و شاخص های مناسبی برای ارزیابی دقیق این مطالبات پیش بینی نشود، کیفی سازی در حد شعار باقی خواهد ماند. )

پنج. توزیع برابر امکانات آموزش و پرورش در شهرهای گوناگون و اختصاص بودجه برای تامین کاستی ها در مناطق محروم‌ کشور

شش‌. توزیع عادلانه معلمین و مدیران توانا و با تجربه در مدارس دولتی بر اساس یک مکانیزم عادلانه (‌ خود توزیع معلم و مدیر نباید ناعادلانه صورت بگیرد.)

هفت. احصاء نگرانی ها و دغدغه های تربیتی والدین در مدارس دولتی به ویژه در موضوع پیشگیری و مواجهه با آسیب های اجتماعی ( با این ملاحظه که برخی والدین به سبب نگرانی های تربیتی-فرهنگی که احتمال دارد بخشی از آن شایعات باشد، گرایشی به تحصیل فرزندان خود در مدارس دولتی ندارند. )

هشت. شفاف سازی عملکرد مدارس دولتی برای همگان از طریق ثبت اطلاعات مدیریتی- بودجه‌ای از سوی مدارس در سامانه های یکپارچه.

البته ما یک بحث مهم در عدالت آموزشی در چارچوب عدالت جنسیتی یا عدالت میان اقوام، ادیان و مذاهب و غیره داریم که خوشبختانه در ایران شرایط قابل قبولی دارند و تصور نمی کنم امروز مسأله جدی ما محسوب شوند. در واقع، امروز در نظام آموزش عمومی، نابرابری قابل توجهی در میان دختر و پسر نیست یا اقوامی خاص به دلیل قومیت خود در معرض بی عدالتی نیستند. حتی پیروان ادیان و مذاهب در ایران نیز در ردیف مسلمانان شیعه در ایران از امکانات آموزشی برخوردارند و اگر کاستی ای هست برای همه اعم از مسلمان و غیر مسلمان یا شیعه و غیر شیعه هست. با این حال نفی نمی کنم اگر متخصصین این عرصه ها، مطالبی به چشمشان بیاید که بنده در بررسی های خود آنها را مشاهده نکرده باشم.

از توجه شما عزیزان سپاسگزارم. امیدوارم این مباحث به تقویت این مباحث کمک کند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

https://r-gholami.ir/?p=3334