معنا، انواع و آثار مشارکت سیاسی

مشارکت سیاسی در فلسفه سیاسی به فعالیت‌های گوناگونی گفته می‌شود که مردم در یک واحد سیاسی یعنی کشور، برای تاثیرگذاری بر سرنوشت سیاسی خودشان انجام می‌دهند. به‌طور دقیق‌تر، مشارکت سیاسی را می‌توان به‌عنوان سلسله اعمالی که اراده سیاسی یک فرد را ظهور و بروز می‌بخشد، تعریف کرد. مشارکت سیاسی، طیف وسیعی از فعالیت‌ها را در بر می‌گیرد، از فعالیت‌‌های حداقلی مانند شرکت در انتخابات و رای‌دهی و همچنین شرکت در تجمعات ملی، تا فعالیت‌های حداکثری مانند ایجاد و عضویت در مجامع و انجمن‌های مدنی، ایجاد یا پیوستن به احزاب سیاسی، ایجاد یا فعالیت در رسانه‌های غیر‌‌دولتی و آزاد، نامزد شدن جهت تصدی پست‌های سیاسی مانند نمایندگی مردم در شوراهای شهر و‌ روستا، نمایندگی مردم در مجلس، ریاست‌جمهوری و… البته براساس شرایط قانونی.
علاوه‌بر این، در مشارکت سیاسی، موضوعاتی مانند نظارت همگانی، پرسشگری، نقد و اعتراض در تریبون‌های گوناگون، تجمعات قانونی و رسانه‌ها نیز مطرح است که اهمیت فراوانی دارد. شرایط مشارکت سیاسی اغلب به نوع نظام سیاسی و بافت اجتماعی بستگی دارد و‌ نمی‌‌‌توان از همه جوامع یک‌ شکل از مشارکت را توقع داشت. البته دموکراسی‌های پرجنب‌ و جوش که مردم‌‌‌سالاری دینی را هم‌ می‌‌‌توان البته با تفسیر من، در این تراز قرار داد، با گسترش مستمر شکل‌های مشارکت سیاسی به مقتضی بافت اجتماعی، خود را به پویایی و بالندگی می‌رسانند. دموکراسی‌ها برای مردم این امکان را فراهم می‌کنند تا راه‌های جدید و نوآورانه‌ای برای مشارکت سیاسی پیدا کنند و این راه‌ها را به آزمون بگذارند. باید توجه داشت، چه در همه دموکراسی‌ها و‌ چه در مردم‌سالاری دینی، مشارکت سیاسی، نه‌تنها یک مولفه اساسی برای دموکراسی، بلکه شاخصی مهم برای سنجش سلامت دموکراسی و‌البته کل جامعه و نظام است. در‌واقع هرچه مردم بیشتر در امور سیاسی مشارکت داشته باشند، جامعه و به تبع آن، سیستم سیاسی حق‌مدار‌تر، عادلانه‌تر و‌کارآمدتری شکل می‌گیرد.
در این ‌میان، با آن که بسیاری از اشکال مشارکت سیاسی برای جوامع حق‌مدار ضروری تلقی می‌شوند، برخی از اقدامات ممکن است به‌دلیل اساس ناعادلانه یا تاثیرات مخربی که دارند، مذموم و آسیب‌زننده تلقی شوند. برای نمونه در عرصه انتخابات که از اشکال مهم‌ مشارکت به شمار می‌رود: تبلیغات نادرست، انتشار اطلاعات گمراه‌کننده (شامل بررگ‌نمایی مسائل یا کوچک کردن معضلات و…) و‌ هرگونه دستکاری در افکار عمومی که بنده قبلا از آن به مهندسی افکار عمومی تعبیر کرده‌ام، می‌تواند در روند مشارکت سالم سیاسی اختلال ‌‌‌به‌‌‌وجود آورده و‌ حق مشارکت سیاسی در یک روند صحیح را از مردم سلب کند. تبلیغات نادرست، گاه از داخل و توسط احزاب سیاسی علیه رقبا صورت می‌گیرد و‌ گاه از طریق اپوزیسیون خارج‌‌‌نشین و دولت‌های متخاصم سامان پیدا می‌‌‌کند. سرکوب رأی‌دهندگان با عنوان تحریم انتخابات یا تشویق به مشارکت اندک از طریق ناامید کردن مردم به ثمرات انتخابات نیز یک‌ نمونه دیگر است. حتی در مواردی، تلاش برای سرکوب مشارکت رأی‌دهندگان، از طریق ارعاب رأی‌دهندگان یا تمسخر و‌ تحقیر آنها در شبکه‌های اجتماعی صورت می‌‌‌گیرد. یکی دیگر از مسیرهای سرکوب انتخابات، رد صلاحیت‌های فراقانونی و سلیقه‌ای از سوی نهادهای نظارتی است که به‌دلایل مختلف از‌جمله کاهش یا حذف تنوع در نامزدها و ایجاد انواعی از انحصار، به کاهش مشارکت سیاسی منجر می‌شود.
بررسی و تایید صلاحیت نامزدهای تصدی پست‌های مهم سیاسی، امری معقول و لازم‌ است اما اگر روند بررسی و‌ تایید صلاحیت، با ‌انگیزه‌های خاص سیاسی و ایدئولوژیک پیوند بخورد یا ذائقه‌ و‌ سلایق در تفسیر قانون نقش‌آفرین باشد، می‌تواند مشارکت سیاسی را از مسیر درست خود خارج کند. مهم این است که اقشار گوناگون مردم در انتخابات، نمایندگانی قوی داشته باشند و فضا را برای مشارکت سیاسی خود باز تلقی کنند.
در مشارکت سیاسی، سخنان تنفرآمیز و حملات به اشخاص نیز خیلی آسیب‌زننده است. استفاده از سخنان نفرت‌انگیز، زبان تحقیرآمیز یا حملات شخصی علیه مخالفان سیاسی، گفتمان اجتماعی و سیاسی را به‌شدت تضعیف می‌کند. از سوی دیگر، اغراق‌‌‌گری در بیان‌ مشکلات کشور با هدف جلب افکار عمومی به‌سمت خود، می‌‌‌تواند پایه‌های کشور را سست و‌ به منافع عمومی لطمه بزند. در کل، گفت‌وگو و نقد محترمانه با رعایت اخلاق و انصاف، برای هر‌گونه از مردم‌سالاری به‌ویژه مردم‌سالاری دینی، ضروری است و‌ نقش قانون و همچنین مطالبه‌گری‌های جدی و پیوسته مردمی در این زمینه زیاد است. به بیان دیگر، اگر احزاب و ‌نامزدهای وابسته به آنها بدانند که خروج‌شان از چهارچوب اخلاق و انصاف و افتادن در مسیر جنجال‌‌‌گری مورد پسند مردم نیست و مردم به آن عکس‌العمل منفی نشان می‌‌‌دهند، از این کارها تا حد زیادی دست می‌‌‌‌‌‌کشند.
فساد و رشوه‌خواری برای تغییر در مسیر مشارکت سیاسی به نفع افراد یا احزاب نیز مذموم و‌ مخرب است‌ و اعتماد عمومی به نظام سیاسی را از بین می‌برد. خرید آرا، رشوه دادن به رسانه‌ها و‌ خبرنگاران آنان‌ جهت ترویج اخبار کذب علیه رقبا و… ازجمله‌ مواردی است که در تاریخ مشارکت سیاسی در کشورهای گوناگون به‌‌وفور اتفاق افتاده است و لذا جوامع مترقی برای رفع این‌ مشکل، قوانین سرسختانه‌ای وضع کرده‌اند.
معمولا پایین آمدن مشارکت اگر ناشی از استمرار عوارض حوادث طبیعی مانند سیل، زلزله، بیماری‌های مسری مانند کووید- ۱۹ یا ناامنی (واقعی و کاذب) پیرامون صندوق اخذ آرا و… نباشد، نشان‌دهنده وجود‌ بیماری در نظام سیاسی است که اگر به‌موقع درمان‌ نشود‌، می‌تواند حیات نظام سیاسی را به مخاطره بیندازد. البته برای درمان بیماری بهتر است منشأ بیماری دقیقا شناخته شود. علاوه‌بر مواردی که پیش‌تر اشاره شد، کاهش سرمایه اجتماعی، ناکارآمدی مدیریتی مزمن و کاهش امید به آینده از عوامل ریشه‌ای‌تر بروز این بیماری به شمار می‌‌‌رود.
نباید از نظر دور داشت که در کشوری مردم‌سالار، به‌ویژه کشوری مانند ایران‌ که سیستم سیاسی ایدئولوژیک دارد، هر قدر درصد مشارکت بالاتر باشد، نه‌فقط بنیان‌های نظام سیاسی محکم‌تر می‌‌‌شود و‌ تهدیدات خارجی کاهش می‌یابد، بلکه جامعه در پیشبرد اهداف اساسی خود موفق‌تر عمل می‌کند، علاوه‌بر این، کسانی که با آرای بیشتر از سوی مردم انتخاب می‌‌‌شوند، از پشتوانه مردمی بیشتری برخوردارند و‌ در کنشگری‌های سیاسی خود می‌توانند از پشتیبانی‌های مردمی بهره‌مند شوند.

___________________________

روزنامه فرهیختگان 1403/3/16

http://fdn.ir/page/252813/

https://r-gholami.ir/?p=3531