علوم انسانی؛ چیستی، فوائد و جذابیت‌ها

متن کامل سخنرانی دکتر رضا غلامی در نشست علوم انسانی از چیستی تا کارکردها، ۲۳ آذر ۱۴۰۲، تهران : کانون پرورشی فکری کودکان و نوجوانان

 

مقدمه

بحثی که به صورت موجز در این نوشته خدمتتان تقدیم شده است، ارائه تصویری است نسبتاً متقن از علوم انسانی و کارکردهای آن برای دو مخاطب : یکم. کارشناسان آموزش و پرورش، معلمان علوم انسانی و کارشناسان کانون پرورش فکری کودکان و نوجونان که رسالت فکری برای آن منظور شده است؛ و دوم. دانش آموزان مقطع متوسطه که درگیر انتخاب رشته در همین مقطع و سپس دانشگاه هستند. در این بحث، تلاش شده به تعدادی از مهم ترین پرسش های رایج درباره علوم انسانی در میان مخاطبان این بحث پاسخی اجمالی ارائه شود.

ابتدا از باب مقدمه، لازم است به دو پرسش مهم که بیشتر در ذهن کارشناسان وجود دارد، پاسخ داده شود :

1. چرا معرفی صحیح و واقع‌بینانه علوم انسانی برای دانش آموزان مقطع متوسطه ضرورت دارد؟

یک. مطالعات میدانی نشان می دهد، سطح آگاهی دانش آموزان و اولیای آنها از علوم انسانی بسیار ابتدایی است.

دو. برخی تصورات نادرست ناشی از تعمیم دهی اشکالات یا بزرگ نمایی‌های رسانه‌ای مسائل، درباره علوم انسانی در ذهن دانش آموزان جا خوش کرده است.

سه. هر میزان به افزایش هوشمندی در روند انتخاب رشته توسط دانش آموزان کمک شود، توانایی دانش آموز برای تحصیل موفق ارتقاء می یابد.

چهار. تقویت جایگاه علوم انسانی در نظام و پرورش یک امر دو طرفه است و به جز خود آموزش و پرورش، دانش آموزان و اولیای آنها نیز باید با مطالبات دقیق و مداوم خود، به تقویت جایگاه علوم انسانی در نظام آموزش و پرورش کمک کنند.

پنج. تحول در علوم انسانی در کشور مستلزم ورود دانش آموزان با انگیزه و پر استعداد به دانشگاه‌های علوم انسانی است.

شش. آشنایی بهتر دانش آموزان با علوم انسانی و رشته‌های گوناگون آن، به انتخاب رشته بهتر در فرایند آزمون سراسری و جذب در دانشگاهها بسیار موثر است.

2. دشواری بحث درباره علوم انسانی برای طیف های دانش آموز؟

یک. رویکرد منفی سیستم آموزش و پرورش به علوم انسانی

دو. ذهنیت منفی رسوب کرده از علوم انسانی

سه. کمبود شدید تجربه عینی جذاب و الهام‌بخش از علوم انسانی

چهار. نظام آموزش عالی بی کیفیت علوم انسانی و رویکرد منفی بخش مهمی از مردم به آن

پنج. شان و منزلت پایین اندیشمندان و دانشمندان علوم انسانی

شش. عدم آشنایی اولیه با علوم انسانی و کارکردهای متنوع و اثر بخش آن

هفت. اولویت پیدا کردن موضوع رفاه در سبک زندگی نسل های جدید

هشت. مبهم‌بودن مشاغل و جذابیت و درآمد آنها

نتیجه گیری : یکم. مواجهه با دانش آموز در موضوع علوم انسانی باید واقع‌بینانه و ناظر به گره‌ها و نقاط کانونی ذهن او باشد. دوم. باید در کنار صحبت با دانش آموز ب ای ارائه تصویری صحیح از علوم انسانی، مشکلات واقعی علوم انسانی که موجب افول آن شده است، برطرف گردد.

***

علوم انسانی چیست؟

توصیف، تبیین و پیش بینی پدیده‌ها و واقعیت های اجتماعی با روش های اغلب ریاضی و تجربی

علوم انسانی چه فایده ای دارد؟

کار اصلی علوم انسانی در رشته‌های گوناگون، درک نقاط قوت و ظرفیت ها و همچنین فهم نقاط ضعف و آسیب های جامعه و ارائه تصویری از آینده جامعه است که حداقل دو ثمره دارد : یکم. امکان شناسایی و بکارگیری دقیق ظرفیت های اجتماعی به منظور پیشرفت همه جانبه را فراهم می کند. دوم. امکان شناسایی و مقابله با انواع آسیب‌های اجتماعی را بوجود می آورد.

چه عاملی می تواند فوائد و کارکردهای علوم انسانی را بالا ببرد؟

در حال حاضر، دولت در کشور بزرگ است و عمده امور اجتماعی را تصدی گری می کند؛ از سوی دیگر، هنوز حکمرانی علمی با اقتضائات آن در کشور ما رواج نیافته است. با این وصف،  به نظر می رسد : منطقی شدن اندازه دولت و خروج بخش غیردولتی و خصوصی از غربت و شیوع حکمرانی علمی در کشور می تواند فوائد و کارکردهای به مراتب بیشتری را برای علوم انسانی خلق کند.

علوم انسانی چه تفاوتی با فلسفه دارد؟

فلسفه، هستی شناسی یا وجود شناسیِ عقلی، غیر تجربی و آزاد است و به جهت ساخت بنیادهای هستی شناختی علوم، مادر و تکیه گاه همه علوم به ویژه علوم‌انسانی است. با این وصف، فلسفه و علوم انسانی را نباید یکسان در نظر گرفت.

چه رابطه‌ای میان علوم انسانی و تاریخ وجود دارد؟

به جز بررسی وضع حال یک پدیده و واقعه، یکی از مهم ترین منابع علوم انسانی، تاریخ است. بررسی تجارب تاریخی به روش های گوناگون، کمک می کند تا امکان دست یابی به قوانین کلی ( و البته قابل نقد ) در باب جامعه و ظرایف و پیچیدگی های آن مهیا شود. این قوانین نقش بسیار مهمی در پیش بینی ها و همچنین اداره موفق جوامع دارد.

علوم انسانی چه نسبتی با تعالیم دینی دارد؟

تعالیم دینی در قلمرو مشخص دین، علاوه بر ارائه آموزه‌های هستی شناختی و انسان شناختی، مجموعه‌ای هماهنگ از بایدها و نبایدهای فردی و اجتماعی محسوب میشوند که به سامان دهی و تعالی بخشی حیات فردی و مدنی انسان و جامعه منجر می‌شوند. با این ملاحظه، تعالیم دینی را باید در کنار فلسفه تشکیل دهنده مبانی و رویکردهای کلان علوم انسانی در نظر گرفت.

 

 علوم انسانی اسلامی چیست؟

علوم انسانیِ اسلامی به علومی اطلاق می شود که پیش فرض های حاکم بر زیرساخت های آن را علاوه بر فلسفه، از عقلانیت اسلامی دریافت می کند. تاثیرپذیری عمیق مبانی علوم انسانی از عقلانیت اسلامی، نه فقط در نحوه مشاهده واقعیت ها بلکه در اثبات و اعتبار سنجی آنها نیز نقش مهمی دارد و علوم انسانیِ اسلامی را از جهت نوع برداشت ها از جامعه به ویژه مسأله شناسی و پیش بینی آینده با علوم انسانیِ غیر اسلامی متمایز می کند.

آیا علوم انسانی نقش تجویزی دارد؟

بنا بر تعریفی که از علوم انسانی ارائه شد، تجویز در قلمرو علوم انسانی نیست و چه بسا اساساً از علومی که بر روش‌شناسی ریاضی و تجربی استوار است، نتوان توقع تجویز یا هنجارسازی را داشت. با این حال، در بطن هرگونه توصیف، تبیین و پیش بینی، تجویزاتی نیز نهفته است و این موضوع در بعضی رشته های علوم انسانی مانند مدیریت پررنگ تر می باشد. با این حال، توقع از علوم انسانی برای رویکرد هنجاری به جامعه و ارائه مجموعه ای از بایدها و نبایدها واقع بینانه نیست و چه بسا جا دارد این کار مهم- که لازمه اداره هر جامعه ای است- از عقلانیت عملی توقع شود با این ملاحظه که یکی از پشتوانه های اصلی عقلانیت عملی، علوم انسانی است.

علوم انسانی چگونه طبقه‌بندی می‌شود؟

علوم‌انسانی بر حسب عرصه‌های کلان و قابل مطالعه جامعه، در رشته‌های متعدد طبقه‌بندی شده است. نوع نگاه به جامعه و ساحت بندی آن، در طبقه بندی علوم انسانی نیز موثر است. در حال حاضر، مهم ترین این رشته های علوم انسانی عبارتند از : علوم اجتماعی، تعلیم و تربیت، روان شناسی، علوم سیاسی، حقوق، اقتصاد، مدیریت، ادبیات و غیره

علوم انسانی چه رابطه ای با سایر علوم دارد؟

علوم انسانی در پی فلسفه و علوم غیر انسانی و با الهام‌گیری از روش‌شناسی رایج در آنها شکل گرفت. در واقع، علوم انسانی متعلق به عصر مدرن است و زمانی شکل گرفت که پس از انقلاب صنعتی، زندگی شهری در اثر گسترش صنعت و توسعه شهرها نیاز به علومی برای توصیف، تبیین و پیش بینی پدیده‌ها و وقایع اجتماعی را هویدا کرد. علوم انسانی ابتدا چندان وسیع نبود و مرزبندی دقیقی با سایر علوم نداشت اما اندک اندک هم توسعه یافت و هم مرزهای آن با سایر علوم پررنگ شد. در عین حال نباید از نظر دور داشت که امروز هیچیک از علوم چه برای پیشرفت خود در یک روند مماس با شرایط اجتماعی و چه در چارچوب حکمرانی علمی و چه در جهت اثربخشی خود برای جامعه، بی نیاز از علوم انسانی نیستند. در نقطه مقابل، علوم انسانی نیز همجنان ‌می تواند از تجارب سایر علوم در مسیر رشد خود و از دستاوردهای علوم دیگر برای کشفیات اجتماعی‌اش، بهره‌برداری کند.

علوم انسانی چه رابطه ای با فناوری، صنعت و تجارت دارد؟

علوم انسانی علاوه بر کمک به درک زمینه های اجتماعی شکل گیری و رشد فناوری، صنعت و تجارب، در تبیین و ارزیابی اثربخشی فناوری، صنعت و تجارب اعم از آثار مثبت و منفی نیز نقشی کلیدی دارد. با این ملاحظه است که در برخی از زمینه های میان رشته ای در علوم انسانی، شاهد پیوند علم با فناوری یا صنعت و تجارب در شاخه های گوناگون هستیم.

علوم انسانی میان رشته ای و چند رشته‌ای چیست؟

ابتدا باید در نظر داشت که علوم انسانی و سایر علوم از یک طرف و رشته های علوم انسانی از طرف دیگر، می‌توانند مکمل یکدیگر باشند و زمینه وسیع تری را برای درک مفاهیم علمی و پیامدهای همدیگر فراهم کنند.

و اما در علوم انسانی، میان رشته ای ها، دو یا چند رشته را ترکیب می کنند تا با دست یابی به تجربه ای جامع، کارایی بیشتری را از خود ارائه دهند. در واقع، بین رشته‌ای‌ها مشاغلی را در طیفی وسیع خلق می کند. هدف علوم انسانیِ میان رشته ای، کشف و درک تجربه انسانی و اجتماعی از طریق ترکیبی متعادل و یکپارچه از علوم گوناگون با همدیگر است.

علوم انسانی چه رابطه ای با بخش های گوناگون جامعه دارد؟

علوم انسانی با هر عنصری که نسبتی با جامعه دارد مرتبط است. در این‌ میان، دولت به خاطر وظیفه خطیری که در اداره جامعه دارد، می تواند ارتباط معنادار تر و با ارزش تری را با علوم‌ انسانی برقرار کند هر چند باید توجه داشت، از آنجایی که بسیاری از امور اجتماعی خصوصا اقتصاد که در کشورهای پیشرفته از سوی بخش غیر دولتی اداره میشود، نیاز بخش غیر دولتی به علوم انسانی کمتر از دولت نیست. علاوه بر این علوم انسانی با توده مردم نیز بی‌ارتباط نیست به این معنا که برداشت های گوناگونی که علوم انسانی از جامعه ارائه می کند، دو ارتباط عمده با توده مردم دارد : یک. به زبان قابل فهم برای توده مردم ترجمه می شود و روی بینش ها و نگرش های آنها تأثیر می‌گذارند. دو. برداشت های علوم انسانی از جامعه، سهمی مهمی در شکل گیری گفتمان های اجتماعی که توده تحت تأثیر آن است، بر عهده دارد.

فارغ التحصیلان علوم انسانی چه‌ شغل هایی در انتظارشان هست؟

مشاغل مرتبط با علوم انسانی بسیار متنوع است ضمن اینکه مشاغل هر رشته با رشته دیگر یکسان نیست. در اینجا به برخی از مهم ترین مشاغل اشاره می‌شود :

یک. عضو هیات علمی یا استاد مدعو دانشگاه‌ها،‌ پژوهشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه

دو. معلم نظام آموزش عمومی

سه. مولف،‌ مصحح،‌ ویراستار و مترجم

چهار. کارمند دولت یا بخش خصوصی

پنج. کارشناسان عادی و ارشد و متخصصان در ادارات دولتی و خصوصی

شش. مدیران جزئی، میانی و ارشد بخش دولتی و خصوصی

هفت. مشاغل آزاد مانند خدمات مشاوره، وکالت، امداد اجتماعی و غیره

هشت. فعالیت در اتحادیه ها، انجمن‌ها، مجامع، اندیشکد‌ه‌ها و همچنین رسانه‌های جمعی در سطوح و مراتب گوناگون

نه. تاسیس یا فعالیت در موسسات مردم نهاد داخلی و بین المللی در سطوح و مراتب گوناگون

درآمد حاصله از مشاغل علوم انسانی در چه حدودی است؟

درآمد فارغ التحصیلان مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم انسانی چندان بالا نیست هر چند درآمد فارغ التحصیلان این مقاطع بر حسب رشته و حساسیت کارشان متفاوت است. با این حال کسانی که در مقطع دکتری در علوم انسانی فارغ التحصیل میشوند، چنانچه در بخش خصوصی مشغول شوند یا شغلی آزاد برای خود فراهم کنند، بر حسب رشته و حساسیت شغلی آنها و بر حسب ابتکاراتی که به خرج می دهند، می توانند درآمدهای خوب و رضایت بخشی داشته باشند. بخشی از فارغ التحصیلان علوم انسانی موفق به عضویت هیات علمی  دانشگاه‌ها می شوند. اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها در رشته های علوم انسانی بنا به مراتب علمی تعریف شده حقوق ثابت دریافت می کنند. همچنین اعضای هیات علمی از طریق دریافت سفارشات پژوهشی و آموزشی بسته به توانایی و مهارت فرد درآمد مازاد دارند اما درآمد آنها در حد تامین نیازهای متداول زندگی است.

آیا فارغ التحصیلان علوم انسانی می توانند عضو مؤثرتری در خانواده و کل جامعه باشند؟

هر چند بیشتر فارغ التحصیلان علوم انسانی به دنبال اشتغال و به کار گیری معلومات خود به شکل تخصصی می‌باشند اما نباید از نظر دور داشت که فارغ التحصیلان علوم انسانی حتی اگر مایل به اشتغال در رشته خود نباشند، به دلیل آگاهی های اجتماعی‌ای که دارند، عضو موثر تر و مشارکت‌جو تری در خانواده و در کل جامعه خواهند بود.

سختی های علوم انسانی در چه چیزهایی است؟

یک. گستردگی و عمق علوم

دو. پیچیدگی و ظرایف حاکم بر این علوم

سه. تنوع و تکثر دیدگاه‌ها

چهار. تطور و تکامل زمانمند اندیشه‌ها

پنج. احتمال خطا در فهم ها و استنباطات

شش. لزوم ثمربخشی در ساحت عمل و کاربرد

جذابیت‌های علوم‌ انسانی در چه چیزهایی است؟

هر کسی جذابیت را به یک نحو تعریف می کند اما با نگاهی عمومی می توان برخی جذابیت ها را برای این علوم برشمرد :

یک. درک زمینه و بافت انسانی و مدنی و عظمت منحصربفرد آن

زمینه یا بافت انسانی و مدنی که می توان آن را به میلیون ها سلول به هم پیوسته و متعامل تعبیر کرد، از طریق علوم انسانی تا حد زیادی قابل فهم می شود.

دو. اصلاحگری اجتماعی

برای کسانی که از انگیزه و روحیه اصلاح گری دارد، مواجهه با علوم انسانی به ویژه غرق شدن در آن ارضاء کننده است.

سه. رشد و تعالی فردی

هرچند علوم انسانی تنها منبع الهام بخش برای رشد و تعالی فردی نیست اما به سهم خود به رشد و تعالی فردی کمک می کند.

چهار. ارتباطات و بیان

علوم انسانی می آموزد که چگونه افراد افکار و عقاید خود را به طور مؤثر از طریق اشکال مختلف بیان، مانند نوشتن، تدریس، سخنرانی به اشتراک بگذارند.

پنج. تفکر انتقادی و مهارت های حل مسئله

رشته های علوم انسانی، مانند فلسفه، تاریخ و ادبیات، علوم اجتماعی و غیره کمک می کند تا تفکر انتقادی و مهارت های حل مسئله را که برای تحقیق علمی و نوآوری ضروری است، توسعه پیدا کنند.

شش. قرار گرفتن در معرض دیدگاه های گوناگون

رشته های علوم انسانی، دانشجویان را با طیف وسیعی از دیدگاه های فرهنگی، تاریخی و فلسفی آشنا می کند و حس همدلی و درک دیدگاه های مختلف را تقویت می کند.

هفت. قدردانی از خیرها، نیکی‌ها و زیبایی‌ها

شاکله درونی علوم انسانی متأثر از پیش فرض های حاکم بر آن، به نحو زیرپوستی، متمایل به ترویج و تثبیت خیرها، نیکی ها و زیبایی هاست و همین موضوع برای بسیاری جذابیت فراوانی دارد.

هشت. رشته های علوم انسانی بر درک زیبایی و خوبی تمرکز می کنند.

برای علوم انسانی درک زیبایی ها و خوبی ها ( به مثابه ظرفیت های عظیم و تحول آفرین اجتماعی ) در کنار معایب و آسیب های اجتماعی حائز اهمیت است.

نه. کاربرد ملموس در زندگی

علوم انسانی می تواند مهارت ها و دانش های عملی را ارائه دهد که با مسیرهای شغلی مختلف، مانند ارتباطات، تفکر انتقادی، و درک فرهنگی مرتبط است.

انتظار می رود چه کسانی در رشته‌های علوم انسانی تحصیل کنند؟ 

یک. هوش و استعداد متوسط به بالا

دو. دارای شخصیت جامعه‌گرا ( گذشت و وفاداری/ تعامل و همکاری

سه. دارای گرایش بالا نسبت به حقیقت جویی

چهارم. دارای روحیه منطق گرایی در مقابل عاطفه‌گرایی

پنجم. برخوردار از روحیه نقدپذیری و اصلاح

ششم. آگاهی کافی نسبت به علوم‌ انسانی و انتخاب هدفمند

نکته مهم : امکان تحصیل صاحبان رشته های دیگر در علوم انسانی منتفی نیست بلکه به دلایلی که در پاسخ به سئوال ارتباط علوم انسانی با سایر علوم بیان شد، می تواند مزیت هایی نیز داشته باشد. لذا گرایش دانش آموزان رشته های ریاضی و تجربی به علوم انسانی در دانشگاه ها، همچنین ادامه تحصیل فارغ التحصیلان رشته های علوم دیگر در علوم انسانی ( مانند فارغ التحصیلان علوم پایه ) می تواند مورد توصیه قرار گیرد.

 

جمع بندی :

بر اساس آنچه بیان شد، جدای از فوائد متنوع و فراوانی که برای علوم انسانی می توان در نظر گرفت، یکی از لوازم تحول علوم انسانی در دانشگاه ها، تغییر نگرش دانش آموزان و اولیای آنها به علوم انسانی و تشویق و ترغیب استعدادهای برتر برای تحصیل در رشته های گوناگون علوم انسانی است. لازمه این امر، اولاً، خاموش کردن سیستم تحقیر آمیز آموزش و پرورش نسبت به علوم انسانی است که به نحو نوشته و نانوشته علوم انسانی را در ساختار نظام آموزش و پرورش و به تبع آن، در ذهن دانش آموزان، به یک دانش درجه دو و کم خاصیت تبدیل کرده است و دو. ایجاد یک جریان فعال و مبتکرانه برای معرفی شفاف و بی تکلّف علوم انسانی و واقعیت های حاکم بر آن برای دانش آموزان با روش ها و ابزارهای مختلف.

پی نوشت :  

برای آگاهی بیشتر از دیدگاه های نویسنده به کتاب : معنا و مبنای علوم انسانیِ اسلامی. غلامی، رضا. 1402. تهران : انتشارات پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی مراجعه نمایید. همچنین به علاقمندان توصیه می شود از کتاب ارزشمند مبانی علوم انسانی اسلامی. شریفی، احمد حسین. تهران : انتشارات مرکز پژوهش های علوم انسانیِ اسلامی استفاده نمایند.

https://r-gholami.ir/?p=3417