علامه طباطبایی، “اندیشمندی آزاداندیش”

باسمه تعالی

در آستانه چهل و دومین سالگرد ارتحال علامه طباطبایی هستیم. شخصیتی که در طول عمر علمی خود به او عشق ورزیدم. به این مناسبت، مایلم نکاتی را درباره ایشان تقدیم علاقمندان کنم :
یکم. علامه طباطبایی را بیش از همه باید مجسمه اخلاق و معنویت دانست. هر چند علامه یک اندیشمند بی نظیر و ذو وجوه بود اما منشا جذابیت، شیرینی و لذت زاید الوصفِ هم‌نشینی با او، به چشمه ذلال و جوشان معنویت در باطن علامه برمی‌گشت.
دوم.‌ علامه را باید متفکری روزآمد و درگیر با اندیشه‌های تازه توصیف کرد. مرحوم‌ علامه در شرایط روزگار خود که نه دسترسی به منابع روز علمی آسان بود و نه فناوری های اطلاعاتی و ارتباطاتی امروزین وجود داشت، حداکثر تلاش خود را به پیگیری عمیق و نقادانه اندیشه‌های نوظهور معطوف می داشت. حتی بخش مهمی از ارتباطات علمی علامه با طیف های فکری گوناگون را نمی توان بی ارتباط با اهتمام ویژه علامه به مواجهه با افکار جدید در نظر گرفت.
سوم. علامه طباطبایی، متفکری پیشتاز و نوآور در فلسفه، در تفسیر و در حدیث بود بطوریکه هنوز پس از گذشت ۴۲ سال از ارتحال علامه، نوآوری های بزرگ علمی او، یکی پس از دیگری توجهات محققان زبده و ژرف اندیش حوزه و دانشگاه را به خود جلب می‌کند. نوآوری‌های تفسیر شریف و بی‌نظیر المیزان و نظریه تفسیر قرآن به قرآن علامه که تا حد زیادی حاکم بر این تفسیر بود، تنها یکی از میدان‌های نوآوری‌ علامه را هویدا می کند. علاوه بر این، تفسیر المیزان به به پرسش‌ها و مسائلی پاسخ داده است که در مواردی سال‌های طولانی کسی از مفسرین شیعه و سنی، پاسخ قانع‌کننده برای آنها نداشت.
چهارم‌. علامه طباطبایی، عالمی روشن اندیش و ضد تحجر بود. علامه، ایستایی و رکود فکری را قبول نداشت. تنگ نظری علمی را قبول نداشت. تقلید و تابوزدگی علمی را نیز تحمل نمی کرد. در مواجهه با نظریه‌های جدید بی طرف و آزاداندیش بود و سخن خود را شجاعانه و البته با کمال ادب و متانت بیان می‌کرد.
پنجم. علامه، آغوش خود را به روی پرسش و نقد باز می کرد. سعه صدری مثال‌زدنی داشت. تواضع او در مواجهه با پرسشگران و ناقدین، شگفت انگیز و درس‌آموز بود. نه در نقد دیدگاه دیگران ملاحظه کار بود و نه کوچک ترین مانعی در مقابل پرسشگری و نقد در باب اندیشه‌های خود بوجود می آورد. تکه کلام معروف و الهام‌بخش علامه ( با آن عظمت علمی ) در قبال برخی پرسشها، نمی‌دانم یا باید مطالعه کنم بود.
ششم. علامه طباطبایی، در برقراری ارتباط با عموم مردم راحت بود. در ارتباطات خود بی تکلف بود. دیواری بین او و علاقمندانش به ویژه جوانان، دانشجویان و طلاب وجود نداشت. در منزل خود شخصاً از دانشجویان پرسشگر استقبال می‌کرد و برای پاسخ به سئوالات بعضا پیش پا افتاده آنها، وقت می گذاشت.
هفتم. علامه در شاگرد‌پروری کم نظیر بود. از یک طرف جذابیت های اخلاقی و معنوی او و از طرف دیگر، گستره و عمق علمی، عظمت فکری و آزاداندیشی او موجب می‌شد تا شماری از فضلای جواهر شناس روزگار، همچون استاد شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی و از استادان دانشگاه امثال پروفسور هانری کربن، دکتر سید حسین نصر و غیره، همچون پروانه به دور استاد خود بچرخند و در توسعه دیدگاه‌های او به ویژه پس از رحلت علامه، جانانه و با اشتیاق خدمت کنند.
هشتم. علامه سنگر واقعی خود را در مبارزه، پیدا کرده بود. او در مواجهه با جبهه باطل و جریان طاغوت، همواره غیرتمتدانه در میدان بود. در زمانی که علامه می‌زیست، عصر هجمه سنگین انواع ایسم های فکری و فلسفی به شرق به ویژه جهان اسلام بود. به ویژه عصر شبهه‌افکنی های گسترده و عمیق جریان مارکسیسم بود و علامه با قدرت و حساسیت در نقد عالمانه و آزاداندیشانه ایسم ها و بیان دیدگاه‌های اسلامی تردیدی به خود راه نمی‌داد. بعد از ارتحال علامه نیز اندیشه‌های او و تفکرات شاگردان علامه، بیشترین خدمت را به تحکیم‌پایه‌های فکری انقلاب اصیل اسلامی کرده است.
نهم. با وجود گذشت ۴۲ سال از ارتحال علامه، همچنان می‌بایست بر لزوم پژوهش حول افکار و آراء علامه تاکید کرد. به رغم کارهای علمی‌ای که تا این تاریخ در باب اندیشه‌های علامه صورت گرفته است، خیلی از ابعاد و اضلاع فکری علامه، خصوصا نوآوری‌های ایشان همچنان ناشناخته مانده است.
دهم. جدای از ضرورت کار قوی روی اندیشه‌های علامه، اهمیت ترویج شخصیت علمی و شخصیت اخلاقی علامه به عنوان یک الگوی برجسته در حوزه و دانشگاه هم نباید مورد غفلت قرار بگیرد. نباید فراموش کرد که احیاء تمدن اسلامی جز با وجود علامه طباطبایی ها رقم نخواهد خورد.

رضا غلامی
سی‌ام آبان‌ماه ۱۴۰۲

https://r-gholami.ir/?p=3390