خصلت‌های غرب شناسی استاد کریم‌ مجتهدی

متن سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی، رئیس پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در همایش علمی «کریم مجتهدی؛ فیلسوف ایرانی» تهران : پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، تالار فارابی، 23 خرداد ماه 1402

بسم الله الرحمن الرحیم
ضمن عرض سلام و خداقوت خدمت استادان و پژوهشگران گرامی، همانطور که مستحضرید، عنوان بحث من خصلت های غرب شناسی استاد کریم مجتهدی است. بنده نیز این توفیق را داشتم که در مقطع دکترا در آخرین کلاس دکتر مجتهدی با عنوان غرب شناسی شرکت کنم و قدری در محضرشان شاگردی کنم. با این ملاحظه، مباحثی که عرض می کنم بیش از اینکه از طریق مراجعه به آثار استاد مجتهدی استنباط شده باشد، شهودی و از طریق حضور در کلاس درس استاد استنباط شده است.
ابتدا لازم می دانم در قالب مقدمه به پنج نکته اشاره کنم :

یک. طبیعی است که پرسش ضروری برای آغار بحث، این است که غرب شناسی چیست؟
غرب شناسی در یک تعریف ساده، عبارت است از مطالعه آکادمیک ( روشمند ) ابعاد و اضلاع تمدن مدرن غرب، از جمله فلسفه، فرهنگ، ارزش ها، ادبیات، هنر، تاریخ، نهادهای اجتماعی، سیاسی و غیره. غرب شناسی یک ساحت بین رشته ای است که شامل علوم و رشته های گوناگون می شود. تمرکز مطالعات غرب در درجه اول بر تبیین، تحلیل و نقد اندیشه و فرهنگ، و در درجه دوم، بر شرح و ارزیابی دستاوردها و تأثیر تمدن جدید غرب بر جهان تمرکز دارد. همچنین غرب شناسی به بررسی روابط و پیوند تمدن غربی و تمدن ها یا جوامع مدنیِ غیر غربی عطف نظر دارد. در اصل، غرب شناسی طیف وسیعی از مباحث که از اروپا و اروپای شمالی سرچشمه گرفته و سپس در سراسر جهان گسترش یافته است را پوشش می دهد.
نکته کلیدی در اینجا این است که غرب مدرن را نمی توان فارغ از واکاوی‌های عمیق غرب در عصر باستانی و قرون وسطی شناخت. در این میان، امداد عالم اسلامی به غرب پس از قرون وسطی در صیانت از میراث فلسفی غرب باستان، ‌چیزی نیست که از نظرها مخفی مانده باشد و همین امر میان غرب شناسی و تاریخ فلسفه اسلامی رابطه معناداری بوجود آورده است.
در واقع، پیوند غرب باستان با قرون وسطی و نسبت هر دو آنها با رنسانس و عصر مدرن در یک سیر خطی- نقطه ای یکی از نقاط تمایز غرب شناسی استاد مجتهدی محسوب می شود. دکتر مجتهدی برخلاف کسانی که درباره قرون وسطی به سیاه نمایی مطلق رو می آورند، نگاهی منصفانه به قرون وسطی را تجویز می کردند.
از سوی دیگر، مسیحیت شناسی نیز در غرب شناسی مجتهدی از جایگاه ویژه ای برخوردار است چراکه نه فقط مسیحیت را نمی توان در اکثر تحولات قرون وسطی و حتی رنسانی را نادیده گرفت بلکه بخش مهمی از دعوای عصر مدرن میان علم و دین شکل گرفته است.

دو. تفاوت شرق شناسی و غرب شناسی
تصور می شود که اگر ردپایی از غرب شناسی در عصر پیشامدرن وجود داشته باشد، ( فارغ از اینکه اساساً چنین اصطلاحی در گذشته بوده یا نبوده ) این شِبه غرب شناسی با آنچه امروز تحت عنوان غرب شناسی در دوران پسا مدرن و خصوصاً یک سده اخیر مطرح بوده است، تفاوت قابل توجهی خواهد داشت. هم تفاوت کالبدی و هم تفاوت روحی.
از سوی دیگر، اگر شرق شناسی و رمزگشایی از شرق در سده‌های پیشین بیش از همه مولود اندیشه استعمار و استیلا بر شرق تلقی شود، و رویکرد سلطه‌گرایانه و نگاه از بالا به پایین در روح آن نهفته در نظر گرفته شود، غرب شناسی را باید پدیده‌ای در جستجوی حقیقت غرب، شناخت مزایا و نقاط قوت، و متقابلاً آگاهی از معایب، نقاط ضعف و آسیب‌زننده آن معرفی کرد. از سوی دیگر، غرب‌شناسی نگاه بیشتر متوازن از پشت عینک‌های شرق به غرب است و لذا نه در برابر غرب منفعل و واداده است و نه میانه‌ای با سیاست‌زدگی، سیاه‌نمایی و توهم‌بافی دارد.
در این میان کسانی هستند که معتقدند اگر ما امروز از غرب شناسی صحبت می کنیم، این غرب شناسی به هیچ وجه با شرق شناسی برابری نمی کند و نباید ایندو را در یک موقعیت و در یک سطح در نظر گرفت. این مطلب با عنایت به پیشینه تاریخی شرق شناسی و بار معنایی حاکم بر آن تا حد زیادی قابل پذیرش است.
از منظری دیگر، وقتی جریان استعماری در شناسایی یک پدیده دخالت داشته باشد، به طور طبیعی ثروت زیادی برای این منظور به میدان می آید و از آنجا که غرب شناسی ما گرایش استعماری نداشته و ندارد، و حتی گرایش اقتصادی غیراستعماری پررنگی نیز ندارد، خیلی بر روی آن سرمایه گذاری نشده است. به بیان دیگر، ثروتی که تاکنون پای غرب شناسی آمده است، یک میلیونیم شرق شناسی در مقطع تاریخی خودش نبوده است.

سه. حاجت ما به غرب شناسی
ما به پنج دلیل به غرب شناسی نیاز داریم :

یک.‌ تجربه عظیم و منحصربفرد غرب برای هیچ جامعه در حال پیشرفتی قابل چشم‌ پوشی نیست.

دو. بخشی از مسیر پیشرفت جامعه ما با مسیر پیشرفت غرب یکی است و تعامل و هم‌افزایی آگاهانه با غرب اجتناب ناپذیر است.

سه. راه رفته غرب، با همه جذابیت‌ها و شکوهمندی‌های مادی‌ای که دارد، درس‌ها و عبرت های بزرگی برای جامعه ما دارد.

چهار. نمی توان غرب را به عنوان یک رقیب جدی برای جوامع مستقل و در مسیر پیشرفت نادیده گرفت.

پنج. پیوند آینده بشریت به آینده غرب قابل انکار نیست.

چهار. غرب شناسی‌های بی شمار
گاهی دو اندیشمند مشترکاً به یک بُعد و یا ضلع یک پدیده نگاه می کنند و سئوالات واحدی دارند اما به دلیل تفاوت نظرگاهها، پاسخهای یکسانی ندارند. بر این اساس، هم نگاه‌های و هم‌ پاسخها می تواند بی شمار باشد. به قول نیچه : فلسفه هر فیلسوفی، در واقع زندگینامه آن فیلسوف است. با این وصف، به عدد هر فیلسوفی می تواند فلسفه داشت. از آنجا که غرب شناسی استاد مجتهدی چیزی فراتر از واکاوی فلسفه غرب و اظهار نظر درباره نقاط کانونی آن نیست، می توان گفت که استاد مجتهدی صاحب یک غرب شناسی خاص منحصربفرد است.

پنج. استاد کریم مجتهدی و غرب شناسی
استاد کریم‌ مجتهدی یک دانشمند جامع الاطراف است. از منطق و ریاضیات تا فلسفه، از جامعه شناسی تا تاریخ، از فرهنگ شناسی تا ایران شناسی؛ از علم‌شناسی تا کلام‌دانی. با این همه، مجتهدی یک تخصص و یک اتصال‌دهنده منحصربفرد در حلقات متنوع علمی خود دارد و آن، “غرب شناسی” است. به بیان دیگر، غرب شناسی در آثار استاد مجتهدی بیش از هر چیز خودنمایی می کند بطوریکه گاه مجتهدی خودشناسی را نیز در مواجهه با یک دیگرشناسی بزرگ به نام غرب‌شناسی معنادار نموده است. در اینجا سه نکته دیگر باید مد نظر قرار گیرد : نخست اینکه همان طور که اشاره شد، فلسفه غرب از منظر استاد مجتهدی غالباً همان غرب شناسی است. دوم اینکه آنچه برای استاد مجتهدی اهمیت دارد، مواجهه با غرب به مثابه یک جریان فکری آنهم از پایگاه فکری شرق است لذا ایشان تصریح می کنند که « فلسفه، شرق و غرب را فقط به لحاظ جغرافیایی مطرح نمی کند بلکه آن دو نظر گاه‌هایی در ذهن انسان اند.» (1) وسومین نکته اینکه از دیدگاه استاد مجتهدی : «غرب شناسی، در واقع ارزیابی غرب است. یعنی ما فقط در موقعیت آموزنده و دریافت کننده دانش و تجربه نیستیم بلکه کار اصلی ما در غرب شناسی، ارزیابی غرب است.» (2)

خصلت های غرب شناسی استاد کریم‌ مجتهدی
خصلت های غرب شناسی دکتر مجتهدی به مجموعه عناصری اطلاق می شود که در سبک ورود استاد به مباحث غربشناسی یا محتوای همیشه حاضر در مباحث دکتر مجتهدی به عنوان عناصر رایج و غالب می توان احصاء نمود. البته روشن است، آنچه در این بخش ارائه می شود انعکاس دهنده برداشت نگارنده از خصلت های غرب شناسی دکتر مجتهدی است و لذا ممکن است برداشت های دیگری نیز در این زمینه وجود داشته باشد.

این خصلت ها عبارت است از :

یکم. کنار گذاشتن پیش داوری ها
نمی توان گفت که فیلسوفی چون دکتر مجتهدی با تفکراتی که از ایشان سراغ داریم، مباحث خود را خالی از پیش فرض ارائه کرده باشند لذا می گویند : «فیلسوف آزاده است ولی آزاد نیست.» (3) اما آنچه در اندیشه و آثار استاد مجتهدی بیش از هر چیز نمایان است، مخالفت ایشان با کاریست پیش داوری ها در غرب شناسی است. در واقع، بهره مندی از پیش فرض علمی با داشتن پیش داوری متفاوت است و دکتر مجتهدی با دخالت‌دهی پیش داوری هایی که از نگاه علمی، نامحدود و منصفانه به اندیشه های غرب ممانعت می کند، مخالفند.

دوم. بی‌طرفی حداکثری در شناخت

دکتر مجتهدی در غرب شناسی خود مرهون مکاتب و ایسم های خاص نیستند لذا تصریح می کنند که «من متخصص فلسفه غرب هستم ولی مدافع آن نیستم.» (4) در همین جهت، ایشان بارعایت منطق و روش شناسی متناسب، ابایی از بیان نقاط قوت و مزیت های غرب ندارند. برای ایشان مواجهه صادقانه با فلسفه های غربی اهمیت فوق العاده ای برخوردار است لذا می نویسند : «هر متفکری که صداقت داشته باشد حتما [ صداقت او ] محرک فکر و ذهنت است.» (5)

سوم. پاره کردن جوّ القائات نواستعماری
هر غرب شناسی در فرایند غرب شناسی خود با انبوهی از جوها و القائات نواستعماری روبرو است که اگر قادر بر غلبه بر این جوّ و کنار زدن القائات شبه سیاسی نباشد، قادر به رقم زدن یک غرب شناسی علمی نخواهد بود.

چهارم. کنار گذاشتن نگاه از پایین به بالا نسبت به غرب

استاد مجتهدی با نفی خودباختگی، توجه به دارایی‌های گرانقیمت فکری و تمدنی اسلامی- ایرانی، و عنایت به وامداری غرب از شرق و عالم اسلامی، نگاه متداول در بین برخی غرب شناسان که نگاهی از پایین از بالاست، به رویکرد متوازن به غرب تبدیل می کنند حتی اگر درصدد واکاوی نقاطی از فرهنگ و تمدن غرب باشند که برتری آن نقاط نسبت به سوابق فرهنگی و تمدنی شرق و عالم اسلامی مسلم باشد.

پنجم. نیفتادن در ورطه شهرت‌زدگی

دکتر مجتهدی دچار شهرت زدگی نمی شود و هیچ واهمه ای از نقادی فلاسفه بزرگ یا نظریه های مشهور فلاسفه ندارد. در افکار و آثار استاد مجتهدی می توان به وفور با اندیشه های مشهوری روبرو بود که توسط دکتر مجتهدی جراحی شده و ضعف ها و کاستی های آن با نقدهای اساسی مواجه گردیده است.

ششم. مقابله با فروکاست‌گرایی

استاد مجتهدی یک اندیشمند عمق نگر است و به هیچ وجه تقلیل گرایی یا فروکاست گرایی را در مباحث فلسفی برنمی تابد و با نقد سطحی اندیشی می گویند : «سطحی اندیشی نه تنها بیماری مزمن، بلکه مسری است.» (6) علاوه بر این، ایشان منقد دیدگاه های رایج در بعضی محافل مدیریتی در خصوص عمل منهای نظر است. ایستاد مجتهدی می گویند : «عمل بدون نظر، خطرناک تر از نظر بدون عمل است.» (7)

هفتم. واضح و متقن صحبت می کند

یکی از ویژگی های فیلسوفان تحلیلی، بیان واضح اندیشه های فلسفی است. اصولاً فلسفه تحلیلی جز با وضوح قادر به اعمال روش شناسی خود نیست. دکتر مجتهدی شبهات زیادی به فیلسوفان تحلیلی دارند چراکه وضوح دیدگاه های فلسفی و قلم متقن و در عین حال قابل فهم ایشان، نه تنها نظرگاه های خاص ایشان را بهتر منتقل می کند، بلکه فرصت ارزیابی و نقد روشمند را از مخاطب سلب نمی کند.

هشتم. بهره‌مندی فراوان از تاریخ

تصور می شود فلسفه تاریخ در دستگاه فکری دکتر مجتهدی مانند خون در رگ ها جاری و ساری است. استاد مجتهدی معتقدند : «همراه فلسفه، رشته ی تاریخ نیز بسیار آموزنده می‌باشد.» (8) نکته کلیدی در اینجا این است که فلسفه تاریخ مورد نظر مجتهدی، ترکیبی از ورود کلی به جزئی و ورود جزئی به کلی است که به نظر می رسد این ترکیب جدای از ثمرات نظری، از حیث عملی نیز بسیار کارگشا است و موجب می شود ایشان درباره زیرپوست اندیشه‌ها و وقایع نظرات هوشمندانه ای را ابراز کنند که کمتر کسی به این نظرات دست یافته است.

نهم. مبناگرایی و ناهمسویی با نسبی‌گرایی رادیکال

استاد مجتهدی با مطلق اندیشی هیچ میانه ای ندارند. ایشان دست یابی به یقین در فلسفه متافیزیک را نه تنها سهل الوصول نمی دانند بلکه توقع به جایی از فلسفه تلقی نمی کنند، با این حال، به نظر نمی رسد ایشان نسبیت گرایی افراظی را در افکارشان تحمل کنند. لذاست که تاکید می کنند : «پرسش از غرب را باید با مبانی خودمان پاسخ داد.» (9)
در خصوص مبناگرا بودن دکتر مجتهدی و حتی گرایش ایشان به ذات گرایی نیز می توان به برخی نظرات ایشان به مثابه شاهد اشاره داشت. برای نمونه مجتهدی می گوید : «عقربه‌ی ذهن فیلسوف امروزی در جایی میان کلام سنتی و علوم جدید است.» (10)

دهم. غرب شناسی برای ایران

دکتر مجتهدی تجسم بخش فیلسوف ایرانی است و از بسیاری از مختصات یک فیلسوف تراز ایرانی بهره مند است. یکی از این مختصات مزبور، تطبیق غرب شناسی خود با شرایط ورود فرهنگ و اندیشه مدرن غربی به ایران است که در کتاب استاد با عنوان آشنایی ایرانیان با فلسفه های جدید غرب شاهد آن هستیم. در واقع، برای ایشان مهم است که اندیشه های غربی چگونه و توسط چه کسانی وارد ایران شده و ورود اندیشه های غربی چه حوادثی را در ایران رقم زده است. استاد مجتهدی با آنکه قدرتمندی فلسفه و تمدن غرب و مزایای جوامع مدرن را انکار نمی کنند، و هر کجا لازم بوده آن را توصیف نموده اند لکن نسبت به غرب زدگی به شدت حساسیت دارند. استاد مجتهدی در یک جمله معروف می گویند : غرب شناس باشیم نه غرب زده! (11)
از سوی دیگر، پبش تر گفته شد که ایشان معتقد به ضرورت پاسخگویی به پرسش ها از غرب یا درباره غرب از پایگاه شرق است، لکن عینک شرق به چشم زدن و از پایگاه شرق غرب را ارزیابی نمودن، منافاتی با مواجهه بی‌طرفانه با غرب ندارد چراکه خاصیت عینک شرق و پایگاه فکری آن برای غرب شناسی، ایجاد قدرت ارزیابی غرب برای پاسخ گویی به یک نیاز عینی است. این نیاز می تواند جبران عقب ماندگی های تاریخی و پیشرفت باشد.

جمع بندی :
در یک جمع بندی و نتیجه گیری ساده، چند نکته قابل طرح است :

یک. غرب شناسی یک مطالعه روشمند و بین رشته ای است که به منظور شناخت نقاط قوت و ضعف غرب و بدون قصد استیلاگرایی شکل گرفته و با تاریخ و بار معنایی شرق شناسی متمایز است.

دو. استاد مجتهدی در مجموعه تلاش های آموزشی و پژوهشی خودشان پایه گذار یک غرب شناسی «فلسفه‌مبنا» و «انتقادی» و به طور کل منحصربفرد در ایران بوده اند که هرچند نقطه کانون آن تمدن مدرن غرب است اما از غرب باستان آغاز، با قرون وسطی تداوم و ضمن مسیحیت شناسی وارد مقطع رنسانس و عصر مدرن می شود.

سه. غرب شناسی استاد مجتهدی صرفاً با هدف یک کنش علمی صورت نگرفته است بلکه ایشان بهره گیری از نقاط قوت و مزایای غرب و فاصله گرفتن از نقاط ضعف و عیوب غرب، در جهت جبران عقب ماندگی ها و پیشرفت گام برداشته اند.

چهار. غرب شناسی دکتر مجتهدی خصلت هایی دارد که اهمّ آنها را می توان در ده عنوان نام برد : کنار گذاشتن پیش داوری ها؛ بی طرفی حداکثری در شناخت؛ کنار گذاشتن نگاه از پایین به بالا نسبت به غرب؛ پرهیز از افتادن در ورطه شهرت زدگی؛ مقابله با فروکاست‌گرایی؛ وضوح و اتقان بیان؛ بهره‌مندی فراوان از تاریخ؛ مبناگرایی و ناهمسویی با نسبی‌گرایی رادیکال ؛ غرب شناسی برای ایران.
از توجه شما عزیزان سپاسگزارم.

منابع :

– ( از عدد 1 تا 11) دلدار، معصومه. خرداد ۱۴۰۲. ارج نامه استاد کریم‌ مجتهدی …، ویژه همایش علمی استاد کریم‌ مجتهدی؛ فیلسوف ایرانی. نشر یافته توسط پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
– مجتهدی، کریم. 1397آشنایی ایرانیان با فلسفه های جدید غربی، تهران : موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران و سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

https://r-gholami.ir/?p=3187